شیشه های شکسته تعویض می شوند ...
پل های شکسته ، تعمیر ...
آدم های شکسته ، فراموش !!
پل های شکسته ، تعمیر ...
آدم های شکسته ، فراموش !!
In the name of god
نویسنده | پیغام |
---|---|
|
1394/05/31 16:24:52
شیشه های شکسته تعویض می شوند ...
پل های شکسته ، تعمیر ... آدم های شکسته ، فراموش !! In the name of god
|
|
1394/05/31 16:26:00
گاهی اوقات دلم میخواهد خرمایی بخورم و برای خود فاتحه ای بفرستم ؛ شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری میکردند !
In the name of god
|
|
1394/05/31 16:26:18
دل من همانند اتوبوس های شهر شده !
غصه ها سوار میشوند فشرده به روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم : دیگر سوار نشوید !!! جا نیست In the name of god
|
|
1394/05/31 16:32:42
من بروم ؛ آب از آب تکان نمی خورد !
تو نرو که بی تو دنیا به هم می خورد In the name of god
|
|
1394/05/31 16:35:21
همه یهویی ها خوبن :
یهویی بغل کردن یهویی بوسیدن یهویی دیدن یهویی سورپرایز کردن یهویی بیرون رفتن یهویی دوست داشتن یهویی عاشق شدن اما امان از یهویی رفتن !!! In the name of god
|
|
1394/05/31 16:42:06
گاهی بی هوا دلم هوایت را می کند ...
هوای تو ؛ تویی که هیچوقت هوایم را نداشتی In the name of god
|
|
1394/05/31 16:43:02
گفت دیوانه وار دوستت دارم !
ولی من چه ساده بودم که نفهمیدم به دیوانه اعتباری نیست In the name of god
|
|
1394/05/31 16:44:59
می روم ولی چمدانم را نمی برم ...
سنگین است روزهایی که بی تو زندگی کرده ام ( البته همین سه روز که با فردا هم شاید بشه چهار روز ! In the name of god
|
|
1394/05/31 16:45:43
دلم خوش نیست...
غمگینم.... کسی شاید نمیفهمد.... کسی شاید نمیداند.... کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی... تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی: عجب احساس زیبایی... تو هم شاید نمیدانی...! یا حسین الشهید
خورشید دو تا بود آنروز.... |
|
1394/05/31 16:49:32
چه آدمی هستیا پست خودت رو عدم زدی تا دوباره بزاری بیاد اول صفحه
من شکستن نمیدانم ولی هرکس از کنارم گذشت شکستن را خوب بلد بود ؛ دلم را ، عهدش را ، غرورم را ، کمرم را ... دلم را با نگاه سردش و کمرم را با رفتنش ! In the name of god
|
منوی کاربری
|
||