ای اشک دوباره در دلم درد شدی / تا دیده ی من رسیدی و سرد شدی
از کودکی ام هر آنزمان خواستمت / گفتند دگر گریه نکن مرد شدی . .
از کودکی ام هر آنزمان خواستمت / گفتند دگر گریه نکن مرد شدی . .

In the name of god
نویسنده | پیغام |
---|---|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/31 16:14:06
ای اشک دوباره در دلم درد شدی / تا دیده ی من رسیدی و سرد شدی
از کودکی ام هر آنزمان خواستمت / گفتند دگر گریه نکن مرد شدی . . ![]() In the name of god
|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/31 16:14:42
آراسته آمد و چه آراستنی
پیراسته زلف خود چه پیراستنی بنشست به می خوردن و برخاست به رقص به به چه نشستنی چه بر خواستنی . ![]() In the name of god
|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/31 16:15:43
اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی
اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است ، قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم ![]() In the name of god
|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/31 16:17:27
اگر تو روی نیمکتی
این سوی دنیا تنها نشسته ای و همه ی آنچه نداری کسی ست آن سوی دنیا روی نیمکتی دیگر کسی نشسته است که همه ی آنچه ندارد تویی نیمکت های دنیا را بد چیده اند.... ![]() In the name of god
|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/31 16:18:28
چگونه تکه تکه های سهمم از تو را
کنار هم بگذارم؟ چگونه بسازمت؟ آدم هـــــا... فـرامـوش نـــمیکــــنند ... !! ... فــــــــقط ... دیـــگر ســـــــاکت میشـوند ... هـمین....! ![]() http://adlet.ir/imgc/uploads/133918440113.jpg In the name of god
|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/31 16:19:13
لحظاتی وجود دارند که دراز کشیده ای
خیره به آسمان و یک چیزی مثل صاعقه وجودت را خالی میکند. زیرلب میگویی: دیگه مهم نیست! و یک چیزی توی زندگی ات تمام میشود بترس از روزی که دیگر برایم مهم نباشی ![]() In the name of god
|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/31 16:20:32
یکی خیلی دور اما نزدیک
یکی خیلی نزدیک اما دور دور خیلی سختر از اونیه که تصور کنی نزدیک کسی باشی که بدونی دلش برای کسی در دوردست می تپه و انچنان دور باشی از اون که ندونه در همین حوالی کسی است که .... چقدر تلخه ولی .... http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10172/1%20%289%29%7E44.jpg نگاه کنی به چشماش و بدونی که منتظر اومدن کسی هست که غیر از توئه نگاهت کنه و بدونی که تو فکرش کسی هست که تو نیستی باهاش حرف بزنی و بدونی که صدای کسی تو گوششه که صدای تو قابل شنیدن نیست و باهات حرف بزنه اما میدونی حرفایی میزنه که دنبال ردی و شاید راهی برای با او بودنه و تو صبورانه ... دردمندانه .... عاشقانه بهش بگی اگه دوستش داری رهاش نکن اگه دوستش داری براش هر کاری میتونی بکن فک کن که اگه اینبار تلاش نکنی دیگه فرصتی نداری بهش بگی که چیکار کنه موفق بشه و چیکار کنه که شکست نخوره سخته شاید تو ندونی .... ![]() ![]() ![]() In the name of god
|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/31 16:21:35
خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری .... حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !! و من .... فرار می کنم از فکر کردن به تو مثل رد کردن آهنگی که ... خیلی دوستش دارم خیلی !!! ![]() In the name of god
|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/31 16:22:21
مرا زمانی از دست دادی
که میان روزمرگی هایت گم شده بودی و تو فرصت آن را نداشتی که دلتنگم باشی عجب از من!!! ... تمام دلمشغولی ام تو بودی.... تمامی دقایقم با تو می گذشت اما حتی در لابه لای دفتر خاطراتت هم نبـــــــــودم!!! ![]() ![]() http://gallery.avazak.ir/albums/userpics/10172/normal_1%20%282%29%7E45.jpg In the name of god
|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/31 16:24:28
عکس تو
بر عکس تو مدام در آغوش من است ![]() ![]() In the name of god
|
منوی کاربری
|
||