بچه که بودم پدر مادر شکلات خریده بودن بعد هردو رفتن سر کار.منم تنها و یه بسته شکلات نتونستم تحمل کنم همشونو خوردم.وقتی مامانم اومد گفتم مامان 6 تا شکلات خوردم تموم شد عاقا چشتون روز بد نبینه مامانم قبل از اینکه بره سر کار شکلاتا شمرده بود 54 تا بودن :lol::lol::lol::lol::lol:

کلا آتیش عادت داره منو جزغاله کنه 1_داشتم با یک ماشه داغ بازی میکردم خورد پای سمت چپم تنش چسبید جزغاله شدم 2_بخاری خیلی درجش زیاد شده بود برا همین داغ بود..من رفتم جلو یک دفعه پامو حرکت دادم پای راستم چسبید تنش و بازم حزغاله شدم الان روی هر دو پام علامت هست برم الکی به همه بگم من قدرت دارم ایناهم علامت هستن:?

[quote][div][b]shirdel28[/b][/div][div][quote][div][b]zsedcl[/b][/div][div][quote][div][b]ralph78[/b][/div][div]این بازیش جوریه که گندهایی رو که تا به حال به بالا آووردین رو باید در اینجا اعتراف کنین:D اولیش خودم کلاس اول ابتدایی از یه پسره بدم میومد از قصد زدم دفترمو پاره کردم وانداختم گردن اون پسره و مشت زدم تو دهنش دهنش خون آمد و نزدیک بود از مدرسه اخراج بشم..بدبخت از بس از من کتک خورد همون سال اول از مدرسه رفت:lol::lol:[/div][/quote] من یه بار با دوچرخه با سرعت داشتم سر پایینی رو میومدم پایین یدفعه تعادل دو چرخه از دستم در رفت کوبوندم به یه 206 که پارک بود بعد اطراف نگاه کردم دیدم صاحبش نیست مثل جت در رفتم البته دلم واسش خیلی سوخت:oops:[/div][/quote] منم یه بار سوار دوچرخه بودم رفتم تو سرپایینی خاکی هم بود سرعتم مث جت شده بود یه دفعه دیدم جلوم دیواره نگو بن بست بود نمدونستم چی کار کنم ترمز عقب نداشتم مجبور شدم ترمز جلو بگیرم ............... و بعد من ده بار خوردم زمین پرتاپ شدم دو چره هم همون جوری 10 بار افتاد روسرم درست بعد از کله ملق شد به دیوار رسیدم اگه دیر تر ترمز نگرفته بودم مرده بودم دیگه از اون به بعد لباسام همه پاره پوره شده بود شانس اوردم کله ام به سنگ نخورد دوچرخه ام پرس شده بود 1000 تومن هم نمی خریدنش[/div][/quote] پسره آشخارسوار دوچرخم شد با کله رفت تو دیوار دوچرخه هم سابیده شد به الک:lol:

من یه بار عصبانی بودم می خواستم برا پسر خالم شام درست کنم !!!! نیمرو می خواستم درست کنم با طعم"پودر سیر" فلفل(به فلفل حساسیت داشت)" "پودر انبه(ای)" پودر پرتقال" و 5 قاشق نمک:mrgreen: خب دیگه بقیه اش رو خودتون می تونید حدس بزنید:lol::lol: یه بارم تو تولد یکی عینکمو پرت کرد خداشاهده 10 بار بازانو مهکم زدم تو دلش و 4 مشتم حوالیه اون دهنش خلاصه دهنش خونی شده..... یه بارم رفتیم شیطونی کنیم زنگ یکیو بزنم که به فکر من جرقه ای زد اومدیت بین دو تا درخت نخ بستیم بعد زنگو زیدیم وقتی اومد پایین ما زبون درازی کردم بعد اون دویید طرفمون ما هم وایسادیم پاش گیر کرد به نخه ترق با سر اومد زمین خب ما هم فرار کردیم دیگه!!!!

یه بار یه بچه گربه دیدم تو خیابون(خیلی بچه بودم) دمشو گرفتم رفتم سمت خونه پدر بزرگم که نزدیک خونه خودمون بود.گفتم جوجو اوردم جوجو بعد دیدم کسی نیست گربه رو پرت کردم داخل پره های کولر ابی.هیچی دیگه کولره سوخت گربه هم به دیار باقی شتافت برعکس شما پشیمون نیستم:lol::lol::lol: