« اولین « قبلی

بعدی » آخرین »

نویسنده	پیغام
ralph78 تشکر شده: 379 تعداد نوشته: 13 تعداد پاسخ: 616 سابقه بازی در 5 سرور	‏1392/04/26 23:18:09 ببرتبریز یه بار با دوچرخه می رفتم که ترمز هم اصلا نداشتم خلاف هم در خیابون می رفتم یه دفعه یه موتور از یه کوچه بیرون اومد زدم به موتوره و چراغ راهنماشو شکوندم بعد پا شدم که بیام گفت کجا؟ گفتم خونمون دیگه انتظار داری کجا برم! گفت اول پول راهنما بعد خونه! منم گفتم زنگ بزن راهنکایی رانندگی بعد رفتم جلو یه مغازه نشستم و منتظر موندم افسر که اومد لنگان لنگان رفتم سراغش! افسر هم چشش فقط به پای من بود بعد که رسیدم ازم پرسید به پات که چیزی نشده ؟ گفتم نه فقط یکم درد داره دیگه!اما ولش کن ما که شر نیستیم ! بعد طرف گفت آقا راهنما رو شکسته حالا چی کار کنیم! افسر برگشت گفت اگه پای اینو ببری می دونی چقدر واست خرج داره کاسه کوزتو بردار برو! منم سوار دوچرخم شدم راهمو ادامه دادم! اما دلم واسش خیلی سوخت! آوورین آیدی ردیکال:6791738 بیا ردیکال هفته ای یک کارت شارژ 1000تومنی توی مسابقه میگیری [quote][div][b]ببرتبریز[/b][/div][div]یه بار با دوچرخه می رفتم که ترمز هم اصلا نداشتم خلاف هم در خیابون می رفتم یه دفعه یه موتور از یه کوچه بیرون اومد زدم به موتوره و چراغ راهنماشو شکوندم بعد پا شدم که بیام گفت کجا؟ گفتم خونمون دیگه انتظار داری کجا برم! گفت اول پول راهنما بعد خونه! منم گفتم زنگ بزن راهنکایی رانندگی بعد رفتم جلو یه مغازه نشستم و منتظر موندم افسر که اومد لنگان لنگان رفتم سراغش! افسر هم چشش فقط به پای من بود بعد که رسیدم ازم پرسید به پات که چیزی نشده ؟ گفتم نه فقط یکم درد داره دیگه!اما ولش کن ما که شر نیستیم ! بعد طرف گفت آقا راهنما رو شکسته حالا چی کار کنیم! افسر برگشت گفت اگه پای اینو ببری می دونی چقدر واست خرج داره کاسه کوزتو بردار برو! منم سوار دوچرخم شدم راهمو ادامه دادم! اما دلم واسش خیلی سوخت![/div][/quote] آوورین:lol: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند gygygod1378131
ببرتبریز تشکر شده: 41 تعداد نوشته: 1 تعداد پاسخ: 61 سابقه بازی در 3 سرور	‏1392/04/26 23:20:01 یه بار هم با دوستام کنار ماشینی ایستاده بودیم که من * رادیوی ماشینه رو کشیدم خارج شد و موند دستم! خواستم دوباره درستش کنم که از بدشانسی طرف از خونشون خارج شد! منم زود قایمش کردم و از اونجا دور شدیم و بردم در یه گوشه ای انداختم! الان که الانه عذاب وژدان دارم! اما در جواب به خودم می گم بچه بودم دیگه! یه بار هم با دوستام کنار ماشینی ایستاده بودیم که من آنتن رادیوی ماشینه رو کشیدم خارج شد و موند دستم! خواستم دوباره درستش کنم که از بدشانسی طرف از خونشون خارج شد! منم زود قایمش کردم و از اونجا دور شدیم و بردم در یه گوشه ای انداختم! الان که الانه عذاب وژدان دارم! اما در جواب به خودم می گم بچه بودم دیگه! افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند mohsentta ، gygygod1378131 ، آرمان خان ، کوروش110
ralph78 تشکر شده: 379 تعداد نوشته: 13 تعداد پاسخ: 616 سابقه بازی در 5 سرور	‏1392/04/26 23:22:49 ببرتبریز یه بار هم با دوستام کنار ماشینی ایستاده بودیم که من * رادیوی ماشینه رو کشیدم خارج شد و موند دستم! خواستم دوباره درستش کنم که از بدشانسی طرف از خونشون خارج شد! منم زود قایمش کردم و از اونجا دور شدیم و بردم در یه گوشه ای انداختم! الان که الانه عذاب وژدان دارم! اما در جواب به خودم می گم بچه بودم دیگه! بازم آورین...ما بچه بودیم میرفتیم آرم ماشین هارو مخصوصا سمند و پژو و پرشیا رو میکندم آیدی ردیکال:6791738 بیا ردیکال هفته ای یک کارت شارژ 1000تومنی توی مسابقه میگیری [quote][div][b]ببرتبریز[/b][/div][div]یه بار هم با دوستام کنار ماشینی ایستاده بودیم که من آنتن رادیوی ماشینه رو کشیدم خارج شد و موند دستم! خواستم دوباره درستش کنم که از بدشانسی طرف از خونشون خارج شد! منم زود قایمش کردم و از اونجا دور شدیم و بردم در یه گوشه ای انداختم! الان که الانه عذاب وژدان دارم! اما در جواب به خودم می گم بچه بودم دیگه![/div][/quote] بازم آورین...ما بچه بودیم میرفتیم آرم ماشین هارو مخصوصا سمند و پژو و پرشیا رو میکندم افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند کوروش110
ببرتبریز تشکر شده: 41 تعداد نوشته: 1 تعداد پاسخ: 61 سابقه بازی در 3 سرور	‏1392/04/26 23:28:48 زدن زنگ خونه ها هم که دیگه عادی شده بود! یه بار رفتیم به یه خونه ای که جلوش یه درخت بود یه نخی یه ریسمانی هم تهیه کردیمو بستیم به اون انگلکی که باهاش در رو می زنن! یه طرف ریسمان رو هم بردیم از بالای درخت ردش کردیم رفتیم یه گوشه ای قایم شدیم ! بعد ریسمان رو کشیدیم بعد شل کردیم و در که زده شد طرف اومد بیرون دید که هیشکی نیس! در رو که بست دوباره کشیدیم باز هم در زده شد طرف دوباره اومد دید هیشکی نیست ! اول ا شکه شده بود اما یه لحظه به بالا که نگاه کرد ریسمان رو دید! آقا به این و اون طرف که یهو ما رو دید ! ما هم که فرار کردیم دیگه! این مطلب در ‏1392/04/26 23:28:48 نوشته شده است و در ‏1392/04/26 23:30:37 ویرایش شده است . زدن زنگ خونه ها هم که دیگه عادی شده بود! یه بار رفتیم به یه خونه ای که جلوش یه درخت بود یه نخی یه ریسمانی هم تهیه کردیمو بستیم به اون انگلکی که باهاش در رو می زنن! یه طرف ریسمان رو هم بردیم از بالای درخت ردش کردیم رفتیم یه گوشه ای قایم شدیم ! بعد ریسمان رو کشیدیم بعد شل کردیم و در که زده شد طرف اومد بیرون دید که هیشکی نیس! در رو که بست دوباره کشیدیم باز هم در زده شد طرف دوباره اومد دید هیشکی نیست ! اول ا شکه شده بود اما یه لحظه به بالا که نگاه کرد ریسمان رو دید! آقا به این و اون طرف که یهو ما رو دید ! ما هم که فرار کردیم دیگه! افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند Ralph78 ، zsedcl ، sinaberenji ، david ، شوالیه انیشتین2 ، mahdi521 ، farvahar12 ، gygygod1378131 ، آرمان خان ، کوروش110
mohadeseh33 تشکر شده: 2,014 تعداد نوشته: 13 تعداد پاسخ: 1,801 سابقه بازی در 9 سرور	‏1392/04/26 23:30:34 گوشی بابا مو ازوسط به دونیم شکستم ..کسی نفهمید سرهم کردمش گذاشتم سرجاش .دست داداشم که بهش خوردهر دوتا تیکش پرت شد یه طرف افتاد گردن اون...منم ساکت ساکت.. صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم... از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم... گوشی بابا مو ازوسط به دونیم شکستم ..کسی نفهمید سرهم کردمش گذاشتم سرجاش .دست داداشم که بهش خوردهر دوتا تیکش پرت شد یه طرف افتاد گردن اون...منم ساکت ساکت.. افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند zsedcl ، anofel16 ، sinaberenji ، david ، شوالیه انیشتین2 ، mahdi521 ، په نه په ، nnaasseerr ، m.mehdi93 ، علی شاه دوم ، گوگوریو1380 ، gygygod1378131 ، آرمان خان ، کوروش110
ببرتبریز تشکر شده: 41 تعداد نوشته: 1 تعداد پاسخ: 61 سابقه بازی در 3 سرور	‏1392/04/26 23:33:41 برق گرفتگی هم داشتین؟ هر جا،فرقی نمی کرد خونه باشه یا جای دیگه ، که سیم * می دیدم خود به خود هوس می کردم دستمو بهش بزنم! 5-6 بار همینطوری برق گرفتگی داشتم! برق گرفتگی هم داشتین؟ هر جا،فرقی نمی کرد خونه باشه یا جای دیگه ، که سیم لخت می دیدم خود به خود هوس می کردم دستمو بهش بزنم! 5-6 بار همینطوری برق گرفتگی داشتم! افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند zsedcl ، sinaberenji ، david ، شوالیه انیشتین2 ، gygygod1378131 ، آرمان خان
ببرتبریز تشکر شده: 41 تعداد نوشته: 1 تعداد پاسخ: 61 سابقه بازی در 3 سرور	‏1392/04/26 23:34:50 mohadeseh33 گوشی بابا مو ازوسط به دونیم شکستم ..کسی نفهمید سرهم کردمش گذاشتم سرجاش .دست داداشم که بهش خوردهر دوتا تیکش پرت شد یه طرف افتاد گردن اون...منم ساکت ساکت.. من که هر وقت خرابکاری داشتم اونروز رو زود می خوابیدم! [quote][div][b]mohadeseh33[/b][/div][div]گوشی بابا مو ازوسط به دونیم شکستم ..کسی نفهمید سرهم کردمش گذاشتم سرجاش .دست داداشم که بهش خوردهر دوتا تیکش پرت شد یه طرف افتاد گردن اون...منم ساکت ساکت..[/div][/quote] من که هر وقت خرابکاری داشتم اونروز رو زود می خوابیدم! افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند Ralph78 ، شوالیه انیشتین2 ، gygygod1378131 ، آرمان خان ، کوروش110
ralph78 تشکر شده: 379 تعداد نوشته: 13 تعداد پاسخ: 616 سابقه بازی در 5 سرور	‏1392/04/26 23:46:51 سال اول راهنمایی جا مدادی یا یکی از چیزای بچه هارو برمیداشتیم یواشکی مینداختیم زیر میز یکی از بچهای دیگه..بعدش نفر اولی میگفت جا مدادی من کجاست ما هم میگفتیم دست فلانی هست..زنگ تفریح یک جوری با هم دعوا میافتادن دیدن داشت یکی هم کلاس پنجم بودیم داشتیم 5 نفری با هم راه میریفتیم من یواشکی از زنگ یک خونه رو زدم سریع فرار کردم یارو از خونه اومد بیرون همه رو دنبال کرد.. یک دونه دختره بود آخرین روز مدرسه سال پنجم تعطیل شدیم هی اذیتش میکردیم اونم مارو دنبال میکرد(ازون دخترایی بود که گردن کلفت بود) انقد ازیتش کردیم تا رفت با مادرش با ماشین مارو دنبال کردن.. بچه بودیم رفتیم کارت بخریم کارت بازی کنیم به یارو میگفتیم فلا چیزو میخوایم تا میرفت بیاره 3یا 4تا بسته کارت تک میدیم..عذاب وجدان گرفتم الان ولی بازم میگم اون موقع بچه بودم این مطلب در ‏1392/04/26 23:46:51 نوشته شده است و در ‏1392/04/26 23:48:17 ویرایش شده است . آیدی ردیکال:6791738 بیا ردیکال هفته ای یک کارت شارژ 1000تومنی توی مسابقه میگیری سال اول راهنمایی جا مدادی یا یکی از چیزای بچه هارو برمیداشتیم یواشکی مینداختیم زیر میز یکی از بچهای دیگه..بعدش نفر اولی میگفت جا مدادی من کجاست ما هم میگفتیم دست فلانی هست..زنگ تفریح یک جوری با هم دعوا میافتادن دیدن داشت یکی هم کلاس پنجم بودیم داشتیم 5 نفری با هم راه میریفتیم من یواشکی از زنگ یک خونه رو زدم سریع فرار کردم یارو از خونه اومد بیرون همه رو دنبال کرد.. یک دونه دختره بود آخرین روز مدرسه سال پنجم تعطیل شدیم هی اذیتش میکردیم اونم مارو دنبال میکرد(ازون دخترایی بود که گردن کلفت بود) انقد ازیتش کردیم تا رفت با مادرش با ماشین مارو دنبال کردن.. بچه بودیم رفتیم کارت بخریم کارت بازی کنیم به یارو میگفتیم فلا چیزو میخوایم تا میرفت بیاره 3یا 4تا بسته کارت تک میدیم..عذاب وجدان گرفتم الان ولی بازم میگم اون موقع بچه بودم افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند sinaberenji ، david ، شوالیه انیشتین2 ، gygygod1378131 ، آرمان خان ، کوروش110
ralph78 تشکر شده: 379 تعداد نوشته: 13 تعداد پاسخ: 616 سابقه بازی در 5 سرور	‏1392/04/27 13:05:36 پنجم بودم دوشیفته بودیم ما صبحی بودیم..بعد از ظهریها اومدن با یه پسره دعوا افتادم یکی دیگه نخود آش شد اومد مشت زد تو دهنم دیدم داره خون میاد خداییش یک جوری دنبالش کردم که خودم باورم نمیشد..بلاخره گرفتمش اونایی که فیلم بویکا دیدن میدونم چی میگم از بقل گرفتمش یک کار کردم خم شه بعد انقد گرفتم با زانو زدم تو شکمش که خداییش نمی تونست بلندشه..هیچی دیگه شانس آووردم کسی از مسئولین شیفت من نبود و کسی هم که مدیر شیفت دو بود آشنای من بود من و ول کردن رفتم..به همین سادگی و خوشمزگی این مطلب در ‏1392/04/27 13:05:36 نوشته شده است و در ‏1392/04/27 13:06:11 ویرایش شده است . آیدی ردیکال:6791738 بیا ردیکال هفته ای یک کارت شارژ 1000تومنی توی مسابقه میگیری پنجم بودم دوشیفته بودیم ما صبحی بودیم..بعد از ظهریها اومدن با یه پسره دعوا افتادم یکی دیگه نخود آش شد اومد مشت زد تو دهنم دیدم داره خون میاد خداییش یک جوری دنبالش کردم که خودم باورم نمیشد..بلاخره گرفتمش اونایی که فیلم بویکا دیدن میدونم چی میگم از بقل گرفتمش یک کار کردم خم شه بعد انقد گرفتم با زانو زدم تو شکمش که خداییش نمی تونست بلندشه..هیچی دیگه شانس آووردم کسی از مسئولین شیفت من نبود و کسی هم که مدیر شیفت دو بود آشنای من بود من و ول کردن رفتم..به همین سادگی و خوشمزگی:D:D:twisted: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند gygygod1378131 ، آرمان خان
david تشکر شده: 2,279 تعداد نوشته: 14 تعداد پاسخ: 1,305 سابقه بازی در 13 سرور	‏1392/04/27 14:23:48 ralph78 پنجم بودم دوشیفته بودیم ما صبحی بودیم..بعد از ظهریها اومدن با یه پسره دعوا افتادم یکی دیگه نخود آش شد اومد مشت زد تو دهنم دیدم داره خون میاد خداییش یک جوری دنبالش کردم که خودم باورم نمیشد..بلاخره گرفتمش اونایی که فیلم بویکا دیدن میدونم چی میگم از بقل گرفتمش یک کار کردم خم شه بعد انقد گرفتم با زانو زدم تو شکمش که خداییش نمی تونست بلندشه..هیچی دیگه شانس آووردم کسی از مسئولین شیفت من نبود و کسی هم که مدیر شیفت دو بود آشنای من بود من و ول کردن رفتم..به همین سادگی و خوشمزگی عزیزم خشونت زیاد به خرج نده . ضرر داره سرور 28 رو که نتونستم واسه مشکلات . این سرور هم رفت. سرورای بعدی رو هم واسه کنکور نمیتونم پس بعد از زن گرفنم میام [quote][div][b]ralph78[/b][/div][div]پنجم بودم دوشیفته بودیم ما صبحی بودیم..بعد از ظهریها اومدن با یه پسره دعوا افتادم یکی دیگه نخود آش شد اومد مشت زد تو دهنم دیدم داره خون میاد خداییش یک جوری دنبالش کردم که خودم باورم نمیشد..بلاخره گرفتمش اونایی که فیلم بویکا دیدن میدونم چی میگم از بقل گرفتمش یک کار کردم خم شه بعد انقد گرفتم با زانو زدم تو شکمش که خداییش نمی تونست بلندشه..هیچی دیگه شانس آووردم کسی از مسئولین شیفت من نبود و کسی هم که مدیر شیفت دو بود آشنای من بود من و ول کردن رفتم..به همین سادگی و خوشمزگی:D:D:twisted:[/div][/quote] عزیزم خشونت زیاد به خرج نده . ضرر داره :mrgreen::mrgreen::mrgreen::mrgreen: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

« اولین « قبلی

بعدی » آخرین »

ارسال پاسخ برای [ اعترف کن!! ]

	منوی کاربری
	.:: ::. مشاهده کلیه نوشته ها مشاهده کلیه پاسخ ها

پیغام