« اولین « قبلی

بعدی » آخرین »

نویسنده	پیغام
ahmaddorta تشکر شده: 583 تعداد نوشته: 1 تعداد پاسخ: 406 سابقه بازی در 14 سرور	‏1394/12/12 15:22:03 علیرضا اومد انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... لعنت به این وابستگی علیرضا اومد انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند
ahmaddorta تشکر شده: 583 تعداد نوشته: 1 تعداد پاسخ: 406 سابقه بازی در 14 سرور	‏1394/12/12 15:42:24 سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون لعنت به این وابستگی سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند lord_sepehr
lord_sepehr تشکر شده: 48,880 تعداد نوشته: 0 تعداد پاسخ: 17,589 سابقه بازی در 151 سرور	‏1394/12/13 12:07:46 عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد In the name of god عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک [b]یه بازی [/b]گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد :\| افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند fatemehrostami1378
lord_sepehr تشکر شده: 48,880 تعداد نوشته: 0 تعداد پاسخ: 17,589 سابقه بازی در 151 سرور	‏1394/12/13 12:08:16 17 روز دیگه مونده تا ........ این مطلب در ‏1394/12/13 12:08:16 نوشته شده است و در ‏1394/12/13 12:08:24 ویرایش شده است . In the name of god 17 روز دیگه مونده تا :icon_2: ........ افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند
sultan_amir5555 تشکر شده: 341 تعداد نوشته: 29 تعداد پاسخ: 349 سابقه بازی در 29 سرور	‏1394/12/21 20:48:04 [quote] lord_sepehr [div]عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن :icon [quote][div][b]lord_sepehr[/b][/div][div]عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک [b]یه بازی [/b]گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد :\| ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند lord_sepehr
javadkhof تشکر شده: 523 تعداد نوشته: 9 تعداد پاسخ: 552 سابقه بازی در 19 سرور	‏1395/01/09 01:41:27 عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن تا اینکه یه شب که من داشتم به فارمام اتک می دادم یهوو دیدم ..... عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن تا اینکه یه شب که من داشتم به فارمام اتک می دادم یهوو دیدم ..... افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند
erfan-b-max تشکر شده: 140 تعداد نوشته: 3 تعداد پاسخ: 97 سابقه بازی در 27 سرور	‏1395/01/09 21:17:56 عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن تا اینکه یه شب که من داشتم به فارمام اتک می دادم یهوو دیدم که با اکانت سپهر بهم پیام ارسال شده که داداش کجایی؟ و بعدش من تعجب کردم و... عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن تا اینکه یه شب که من داشتم به فارمام اتک می دادم یهوو دیدم که با اکانت سپهر بهم پیام ارسال شده که داداش کجایی؟ و بعدش من تعجب کردم و... افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند
javadkhof تشکر شده: 523 تعداد نوشته: 9 تعداد پاسخ: 552 سابقه بازی در 19 سرور	‏1395/01/10 01:19:10 عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن تا اینکه یه شب که من داشتم به فارمام اتک می دادم یهوو دیدم که با اکانت سپهر بهم پیام ارسال شده که داداش کجایی؟ و بعدش من تعجب کردم و گفتم سپهر خاک تو سرت کل انجمنو دست به سر کردی و بعد در جواب اومد ... عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن تا اینکه یه شب که من داشتم به فارمام اتک می دادم یهوو دیدم که با اکانت سپهر بهم پیام ارسال شده که داداش کجایی؟ و بعدش من تعجب کردم و گفتم سپهر خاک تو سرت کل انجمنو دست به سر کردی و بعد در جواب اومد ... افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند
erfan-b-max تشکر شده: 140 تعداد نوشته: 3 تعداد پاسخ: 97 سابقه بازی در 27 سرور	‏1395/01/10 02:07:50 عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن تا اینکه یه شب که من داشتم به فارمام اتک می دادم یهوو دیدم که با اکانت سپهر بهم پیام ارسال شده که داداش کجایی؟ و بعدش من تعجب کردم و گفتم سپهر خاک تو سرت کل انجمنو دست به سر کردی و بعد در جواب اومد گفت دم عرفان گم که توی داستان بالاخره تونست منو زنده نیگه داره این مطلب در ‏1395/01/10 02:07:50 نوشته شده است و در ‏1395/01/10 02:13:20 ویرایش شده است . عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن تا اینکه یه شب که من داشتم به فارمام اتک می دادم یهوو دیدم که با اکانت سپهر بهم پیام ارسال شده که داداش کجایی؟ و بعدش من تعجب کردم و گفتم سپهر خاک تو سرت کل انجمنو دست به سر کردی و بعد در جواب اومد گفت دم عرفان گم که توی داستان بالاخره تونست منو زنده نیگه داره :icon_4: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند
javadkhof تشکر شده: 523 تعداد نوشته: 9 تعداد پاسخ: 552 سابقه بازی در 19 سرور	‏1395/01/10 02:13:01 عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن تا اینکه یه شب که من داشتم به فارمام اتک می دادم یهوو دیدم که با اکانت سپهر بهم پیام ارسال شده که داداش کجایی؟ و بعدش من تعجب کردم و گفتم سپهر خاک تو سرت کل انجمنو دست به سر کردی و بعد در جواب اومد دم عرفان گم که توی داستان بالاخره تونست منو زنده نیگه داره منم تو جواب گفت : ولش کن اون عرفانو حالش خوش نیست حالا تو زنده ای یا نه ؟ و بعد رفتم انجمن که دیدم ... عیرضا اومد تو انجمن دید که سپهر مرده دید همه ی بچه های انجمن ناراحت هستن و گریه می کنند از جمله ... شیخ انجمن ی پیام داد بهش گفت،،، از کجا مطمئن هستید سپهر مرده گفتند از اونجایی که جنازشو دیدیم و غسلش دادیم و خاکش کردیم مدیران انجمن آواتارشان رو به رنگ مشکی گذاشته بودند بعد من اومدم تو انجمن دیدم که یکی اومد تو خصوصیم بهم گفت چه خبره گومر یه طرف نوحه میخوند رضا هم آهنگ تو رفتی مرتضی پاشایی رو میخوند فاطمه داشت زار زار گریه میکرد و خودشو میزد خیلی ناراحت بودن همه همینجور که همه ناراحت بودن یهو ... فاطمه یه سیلی از گوش ahmaddorta زد و گفت اوسکل چرا حرف مفت میزنی .. بعد ahmaddorta عصبانی شد و یه داد زد و از انجمن زد بیرون سپهر اومد تو تاپیک یه بازی گفت داستان مزخرفی شد یکی دیگه شروع شد ولی خوب سپهر مرده بود در نتیجه همه همون داستانو ادامه دادن تا اینکه یه شب که من داشتم به فارمام اتک می دادم یهوو دیدم که با اکانت سپهر بهم پیام ارسال شده که داداش کجایی؟ و بعدش من تعجب کردم و گفتم سپهر خاک تو سرت کل انجمنو دست به سر کردی و بعد در جواب اومد دم عرفان گم که توی داستان بالاخره تونست منو زنده نیگه داره منم تو جواب گفت : ولش کن اون عرفانو حالش خوش نیست حالا تو زنده ای یا نه ؟ و بعد رفتم انجمن که دیدم ... افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

« اولین « قبلی

بعدی » آخرین »

ارسال پاسخ برای [ -------+++یه بازی+++------- ]

	منوی کاربری
	.:: ::. مشاهده کلیه نوشته ها مشاهده کلیه پاسخ ها

پیغام