میشینی فیلم میبینی "فکرت پیش اونه"
خودتو جای شخصیت عاشق فیلم جا میزنی!
ترانه گوش میدی" خودتو تو دل ترانه جا میکنی میگی
خواننده قصه دل منو داره میگه!
پا میشی میری روی تخت دراز میکشی "شاید خوابت ببره ...!!
اروم شی ولی نه.. اونجا یادش بدتر دیوونت میکنه!!!
قلبت تند میزنه "دستتو حلقه میکنی زیر سرت خیره میشی به سقف اتاق!
خاطره حرفای تلخ اخرش..گوشتو زمزمه میکنه..!...ااااااه عمیق...!!
با خودت میگی الان کجاس؟...با کیه؟ چی کار میکنه؟شاد؟ غمگینه؟
بدترین سوال اینه که منو یادش هست؟!!!!
سکوت و تاریکی اتاق خفت میکنه..!
بغض گلوتو میگیره مث دیشب مث پریشب مث شبای هرشب..!
ای خدا تو خودت تنهایی.. میفهمی چی میگم...
قبل عیدی ..تو عیدی به من بده..!
چیز زیادی نیست فقط یه کم بیخیالی یه کم نفهمی..!!
مردم ازبس فهمیدم و منو نفهمیدن..!
خسته شدم از این همه کنایه و تلخی و دروغ وخیانت ..!
چی بگم فقط میگم بیخیال اون بیخیاله..اره اون یه خیاله.!=
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]میشینی فیلم میبینی "فکرت پیش اونه"
خودتو جای شخصیت عاشق فیلم جا میزنی!
ترانه گوش میدی" خودتو تو دل ترانه جا میکنی میگی
خواننده قصه دل منو داره میگه!
پا میشی میری روی تخت دراز میکشی "شاید خوابت ببره ...!!
اروم شی ولی نه.. اونجا یادش بدتر دیوونت میکنه!!!
قلبت تند میزنه "دستتو حلقه میکنی زیر سرت خیره میشی به سقف اتاق!
خاطره حرفای تلخ اخرش..گوشتو زمزمه میکنه..!...ااااااه عمیق...!!
با خودت میگی الان کجاس؟...با کیه؟ چی کار میکنه؟شاد؟ غمگینه؟
بدترین سوال اینه که منو یادش هست؟!!!!
سکوت و تاریکی اتاق خفت میکنه..!
بغض گلوتو میگیره مث دیشب مث پریشب مث شبای هرشب..!
ای خدا تو خودت تنهایی.. میفهمی چی میگم...
قبل عیدی ..تو عیدی به من بده..!
چیز زیادی نیست فقط یه کم بیخیالی یه کم نفهمی..!!
مردم ازبس فهمیدم و منو نفهمیدن..!
خسته شدم از این همه کنایه و تلخی و دروغ وخیانت ..!
چی بگم فقط میگم بیخیال اون بیخیاله..اره اون یه خیاله.!=[/b]
آری ...
توراست میگویی
آسمان مال من است
پنجره ،فکر،هوا،عشق،زمین مال من است !
اما سهراب
توقضاوت کن
بردل سنگ زمین جای من است ؟!
من نمیدانم که چرااین مردم
دانه های دلشان پیدانیست
صبرکن سهراب!
قایقت جا دارد ؟
من هم ازهمهمه ی داغ زمین بیزارم..
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]صبرکن سهراب!
آری ...
توراست میگویی
آسمان مال من است
پنجره ،فکر،هوا،عشق،زمین مال من است !
اما سهراب
توقضاوت کن
بردل سنگ زمین جای من است ؟!
من نمیدانم که چرااین مردم
دانه های دلشان پیدانیست
صبرکن سهراب!
قایقت جا دارد ؟
من هم ازهمهمه ی داغ زمین بیزارم..[/b]
چون جنسمان انسانی بود
گفتند:به همه چیزعادت میکنه!
چـــــــــــــــه به غم
چـــــــــه به خنده
چــــه به تنهایی
و چـــــه به ...
غافل از اینکه این عادت نیست!
این مرگ تدریجی است!!
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]چون جنسمان انسانی بود
گفتند:به همه چیزعادت میکنه!
چـــــــــــــــه به غم
چـــــــــه به خنده
چــــه به تنهایی
و چـــــه به ...
غافل از اینکه این عادت نیست!
این مرگ تدریجی است!! [/b]
نامم را پاک کردی... یادم را چه میکنی؟
یادم را پاک کنی... عشقم را چه میکنی؟
اصلا همه را پاک کن
هر آنچه از من داری
از من که چیزی کم نمیشود...
فقط بگو با وجدانت چه میکنی؟
نکند آن را هم پاک کرده ای؟
نــــــــــــه ! شدنی نیست...
نمیتوانی آنچه که نداشتی را پاک کنی.
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]نامم را پاک کردی... یادم را چه میکنی؟
یادم را پاک کنی... عشقم را چه میکنی؟
اصلا همه را پاک کن
هر آنچه از من داری
از من که چیزی کم نمیشود...
فقط بگو با وجدانت چه میکنی؟
نکند آن را هم پاک کرده ای؟
نــــــــــــه ! شدنی نیست...
نمیتوانی آنچه که نداشتی را پاک کنی. [/b]
دوست دارم یک شبه، هفتاد سال پیر شوم
در کنار خیابانی بایستم…
تو مرا بی آنکه بشناسی، از ازدحام تلخ خیابان عبور دهی…
هفتاد سال پیر شدن یک شبه!!
به حس گرمی دست های تو
هنگامی که مرا عبور میدهی بی آنکه بشناسی
می ارزد..!
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]دوست دارم یک شبه، هفتاد سال پیر شوم
در کنار خیابانی بایستم…
تو مرا بی آنکه بشناسی، از ازدحام تلخ خیابان عبور دهی…
هفتاد سال پیر شدن یک شبه!!
به حس گرمی دست های تو
هنگامی که مرا عبور میدهی بی آنکه بشناسی
می ارزد..![/b]
در جلسه امتحان عشق
من مانده ام و یک برگه سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی
و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
درددل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!
در این سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!
و برگه سفیدم
عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!
عشق تو نوشتنی نیست...
در برگه ام, کنار آن قطره
یک قلب کوچک می کشم!
وقت تمام است
برگه ها بالا............
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]در جلسه امتحان عشق
من مانده ام و یک برگه سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی
و یک بغل تنهایی و دلتنگی...
درددل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!
در این سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!
و برگه سفیدم
عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!
عشق تو نوشتنی نیست...
در برگه ام, کنار آن قطره
یک قلب کوچک می کشم!
وقت تمام است
برگه ها بالا............[/b]
چه زیباست که تو تنها نیاز من باشی و
چه عاشقانه است که تو تنها آرزویم باشی و
چه رویایی است این لحظه های ناب عاشقی و
من و همه زیبایی های عاشقانه و رویایی را فقط با تو حس میکنم . .
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]چه زیباست که تو تنها نیاز من باشی و
چه عاشقانه است که تو تنها آرزویم باشی و
چه رویایی است این لحظه های ناب عاشقی و
من و همه زیبایی های عاشقانه و رویایی را فقط با تو حس میکنم . .[/b]
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.