درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]من ـ بـــی تو
فـقط یک ضمیـــر ساده و تنهاست ...
که دست و دلش به هیـــچ کاری نمی رود ...
چقدر خواب ببینم که مال من شده ای؟
و شاه بیت غزل های لال من شده ای؟
چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض
جواب حسرت این چند سال من شده ای؟
چقدر حافظ یلدانشین ورق بخورد؟
...تو ناسروده ترین بیت فال من شده ای[/b]
بر بُلندای قله ی عشق و صداقت نام تورا فریاد می کنم ،
امیدوارانه نامت را می خوانم
و امیدوارم که مرور زمان ذره ای از عشقت در من نکاهد و گذر ثانیه ها
،افزاینده ی مهر و محبتم به تو باشد .
می خواستم زیباترین کلام را به یاری بگیرم ،
تا صمیمانه ترین عشق ها را تقدیمت کنم ، ذهنم یاری نکرد .
پنداشتم که ساده نوشتن چون ساده زیستن زیباست ،
پس ساده و بی تکلف می گویم : دوستت دارم
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]بر بُلندای قله ی عشق و صداقت نام تورا فریاد می کنم ،
امیدوارانه نامت را می خوانم
و امیدوارم که مرور زمان ذره ای از عشقت در من نکاهد و گذر ثانیه ها
،افزاینده ی مهر و محبتم به تو باشد .
می خواستم زیباترین کلام را به یاری بگیرم ،
تا صمیمانه ترین عشق ها را تقدیمت کنم ، ذهنم یاری نکرد .
پنداشتم که ساده نوشتن چون ساده زیستن زیباست ،
پس ساده و بی تکلف می گویم : دوستت دارم[/b]
به خاطر تو خورشید را قاب می کنم و بر دیوار دلم می زنم
به خاطر تو اقیانوس ها را در فنجانی نقره گون جای می دهم
به خاطر تو کلماتم را به باغهای بهشت پیوند می زنم
به خاطر تو دستهایم را آیینه می کنم و بر طاقچه یادت می گذارم
به خاطر تو می توان از جاده های برگ پوش و آسمانهای دور دست چشم پوشید
به خاطر تو می توان شعله تلخ جهنم را
چون نهری گوارا نوشید
به خاطر تو می توان به ستاره ها محل نگذاشت
به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ * خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ * را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ * را باور نداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ * را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
عزیزم...
عشق را در تو ، تو را در دل ، دل را در موقع تپیدن
وتپیدن را به خاطر تو دوست دارم
من غم را در سکوت ، سکوت را در شب ، شب را در بستر
وبستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم
من بهار را به خاطر شکوفه هایش
زندگی را به خاطر زیبایی اش و زیباییش را
به خاطر تو دوست دارم
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]به خاطر تو خورشید را قاب می کنم و بر دیوار دلم می زنم
به خاطر تو اقیانوس ها را در فنجانی نقره گون جای می دهم
به خاطر تو کلماتم را به باغهای بهشت پیوند می زنم
به خاطر تو دستهایم را آیینه می کنم و بر طاقچه یادت می گذارم
به خاطر تو می توان از جاده های برگ پوش و آسمانهای دور دست چشم پوشید
به خاطر تو می توان شعله تلخ جهنم را
چون نهری گوارا نوشید
به خاطر تو می توان به ستاره ها محل نگذاشت
به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باور نداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
عزیزم...
عشق را در تو ، تو را در دل ، دل را در موقع تپیدن
وتپیدن را به خاطر تو دوست دارم
من غم را در سکوت ، سکوت را در شب ، شب را در بستر
وبستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم
من بهار را به خاطر شکوفه هایش
زندگی را به خاطر زیبایی اش و زیباییش را
به خاطر تو دوست دارم[/b]
ددا مرسی داری اما یه نکته.. اینجا بخش بازی و سرگرمیه ها... این پستت باید بره توی قسمت بحث و گفت و گوی آزاد...
من دارم سرگرم میشم با این تاپیک.
این مطلب در 1393/02/06 19:19:00 نوشته شده است و در 1393/02/06 19:19:10 ویرایش شده است .
[quote][div][b]darkness.angel[/b][/div][div]ددا مرسی داری :roll: اما یه نکته.. :geek: اینجا بخش بازی و سرگرمیه ها... این پستت باید بره توی قسمت بحث و گفت و گوی آزاد... ;)[/div][/quote]
من دارم سرگرم میشم با این تاپیک.
[quote][div][b]آرمان خان[/b][/div][div][quote][div][b]darkness.angel[/b][/div][div]ددا مرسی داری :roll: اما یه نکته.. :geek: اینجا بخش بازی و سرگرمیه ها... این پستت باید بره توی قسمت بحث و گفت و گوی آزاد... ;)[/div][/quote]
من دارم سرگرم میشم با این تاپیک.[/div][/quote]
اگه اینجوریه بس میگم تایبیک کتیبه بزنن اینجا میگیم داریم سرگرم میشیم با اون تایبیک :lol::lol:
[quote][div][b]mooos[/b][/div][div][quote][div][b]آرمان خان[/b][/div][div][quote][div][b]darkness.angel[/b][/div][div]ددا مرسی داری :roll: اما یه نکته.. :geek: اینجا بخش بازی و سرگرمیه ها... این پستت باید بره توی قسمت بحث و گفت و گوی آزاد... ;)[/div][/quote]
من دارم سرگرم میشم با این تاپیک.[/div][/quote]
اگه اینجوریه بس میگم تایبیک کتیبه بزنن اینجا میگیم داریم سرگرم میشیم با اون تایبیک :lol::lol:[/div][/quote]
آره دیگه.
یکی از همین خنده های تو را ناتمام می کنم ؛ می بوسمت !
و بعد ، تو احتمالاً سرخ می شوی
و من هم که پیش تو همیشه سرخم ...
یک روز می بوسـمـت !
روزی که باران می بارد ، یک روز که چترمان دو نفره شده
یک روز که همه جا حسابی خیس است
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ
آرام تر از هر چه تصورش را کنی ، آهسته ، می بوسمت ...
یک روز می بوسـمـت !
هر چه پیش آید خوش آید
حوصله ی حساب و کتاب کردن هم ندارم
دلم ترسیده ، که مبادا از فردا دیگر «عشق من» نباشی
آخر ، عشق سه حرفی کلاس اول من ، حالا آن قدر دوست داشتنی شده
که برای خیلی ها سه حرف که سهل است ، هزار هزار حرف باشد
یک روز می بوسـمـت !
به قول شاعر : عشق کلاس اول ، تنها سه حرف است
اما کلاس آخر ، عشق هزار حرف است ...
یک روز می بوسـمـت !
فوقش خدا مرا می برد جهنم ، فوقش می شوم ابلیس
آن وقت تو هم به خاطر این که یک «ابلیس» تو را بوسیده
جهنمی می شوی
جهنم که آمدی ، من آنجا پیدایت می کنم
و از لج خدا هر روز می بوسمت
وای خدا ! چه صفایی پیدا می کند جهنم ... !
یک روز می بوسـمـت !
می خندم و می بوسمت ، گریه می کنم و می بوسمت
یک روز می آید که از آن روز به بعد ، من هر روز می بوسمت
لبهایم را می گذارم روی گونه هایت
و بعد هر چه بادا باد ؛ می بوسمت !
تو احتمالاً سرخ می شوی
و من هم که پیش تو همیشه سرخم ...
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b] یک روز می بوسـمـت !
پنهان کردن هم ندارد
مثل خنده های تو نیست که مخفی شان می کنی
یا مثل خواب دیشب من که نباید تعبیر شود
مثل نجابت چشمهای تو است
وقتی که توی سیاهی چشمهای من عریان می شوند
عریانی اش پوشاندنی نیست ، پنهان نمی شود ...
یک روز می بوسـمـت !
یکی از همین روزهایی که می خندانمت
یکی از همین خنده های تو را ناتمام می کنم ؛ می بوسمت !
و بعد ، تو احتمالاً سرخ می شوی
و من هم که پیش تو همیشه سرخم ...
یک روز می بوسـمـت !
روزی که باران می بارد ، یک روز که چترمان دو نفره شده
یک روز که همه جا حسابی خیس است
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ
آرام تر از هر چه تصورش را کنی ، آهسته ، می بوسمت ...
یک روز می بوسـمـت !
هر چه پیش آید خوش آید
حوصله ی حساب و کتاب کردن هم ندارم
دلم ترسیده ، که مبادا از فردا دیگر «عشق من» نباشی
آخر ، عشق سه حرفی کلاس اول من ، حالا آن قدر دوست داشتنی شده
که برای خیلی ها سه حرف که سهل است ، هزار هزار حرف باشد
یک روز می بوسـمـت !
به قول شاعر : عشق کلاس اول ، تنها سه حرف است
اما کلاس آخر ، عشق هزار حرف است ...
یک روز می بوسـمـت !
فوقش خدا مرا می برد جهنم ، فوقش می شوم ابلیس
آن وقت تو هم به خاطر این که یک «ابلیس» تو را بوسیده
جهنمی می شوی
جهنم که آمدی ، من آنجا پیدایت می کنم
و از لج خدا هر روز می بوسمت
وای خدا ! چه صفایی پیدا می کند جهنم ... !
یک روز می بوسـمـت !
می خندم و می بوسمت ، گریه می کنم و می بوسمت
یک روز می آید که از آن روز به بعد ، من هر روز می بوسمت
لبهایم را می گذارم روی گونه هایت
و بعد هر چه بادا باد ؛ می بوسمت !
تو احتمالاً سرخ می شوی
و من هم که پیش تو همیشه سرخم ...[/b]
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.