هرکی خاطره باحال و خنده دار داره و عیبی نداره واسش اینجا بزاره همه با هم بخندیم مرسی
خودمم اول شروع میکنم
خودمم اول شروع میکنم
چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
نویسنده | پیغام |
---|---|
|
خاطرات با حال 1395/04/12 13:34:30
هرکی خاطره باحال و خنده دار داره و عیبی نداره واسش اینجا بزاره همه با هم بخندیم مرسی
خودمم اول شروع میکنم چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
|
|
1395/04/12 13:36:01
بابابزرگم تعریف میکرد:
یه بار دیدم یه جوونی بالای درخت آلبالوئه و بدون اجازه داره آلبالو میکنه... داد زدم چیکار میکنی پسر؟ اگه به پدرت نگفتم... اون پسرم نه گذاشت نه برداشت گفت: اگه با پدرم کار دارید بالای درخت سیب شماست.... چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
|
|
1395/04/12 13:39:13
خاطره یکی از آشناها
یک روز میخواستم بیرون برم یک تیپ سرتاپا سفید زدم مثل درویشا مویی بلند کرده بودم و تیپم خیلی حالت عارفانه شده بود خلاصه رفتم بیرون داشتم پیاده واسه خودم میرفتم خلوت بود که یهو یک متوری با سرعت جت از کنارم رد شد تتتتتتق خورد به جدول . سری دوییدم که کمکش کنم یارو تا منو دید فکر کرد فرشته ی مرگم دردم قش کرد^_^به زور بهشوشش اوردم ( شیطنتم گل کرد^_^)گفتم آقا آقا شما مگه منو میبینید ؟ خیلی وقته دارم اینجا سرگردون میچرخم کسی منو نمیبینه^_^ یارو تا کلام بهش منعقد شد دوباره قش کرد ^_^ والا اونجور که اون تصادف کرد باید میمرد من فقط داشتم کمکش میکردم ^_^ آخرشم زنگ زدم آمبولانس اومد بردش ولی براش درس شد تا دیگه ویراااژ نره مردم آزار چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
|
|
1395/04/12 13:40:57
اقایه مدت توی منطقه ی مابچه دزدی شایعه شده بود طوری که بچه رو با دوتا بادیگارد می فرستادند توکوچه خلاصه ماباخانواده رفته بودیم پارک بعداونجا اصلا * نداشت همه جا تاریکه تاریک بود بعدیهو دیدم یکی اومد گودزیلای مارو برداشت بغلش کرد حالاماهم فاز بتمن برمون داشت پریدیم روی کول مرده وتامی خورد زدمش وهمینجور دادوفریاد که مردم بیاید و آشغال ولش کن وکمک و از این حرفایهو دیدم مرده گفت روانی منم چیکار می کنی آبروبرامون نذاشتی آقاچشمتون روز بدنبینه دیدیم این آقای به ظاهر محترم پسرعموی بنده است بیچاره ازمنم کوچیک تره ها ولی ماشا ا...هیکلش اندازه گوریله حالا اینها هیچی ملت وبگو دورمون جمع شده بودن وبروبرنگاه می کردن .....
خلاصه هر وقت میریم اونجا همه می شناسنم می گن این همونه که توهم داشت معلوم نیست چه مرگش بود................ خدابرای هیچکس نخواد چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
|
|
1395/04/12 14:16:07
بچه بودم عمه م بدون اجازه منو برد مشهد، تلفن اینا هم نبود که خبر بده برگشتم تهران دیدم مراسم هفتمم تموم شده.
چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
|
|
1395/04/14 05:24:16
اولین روزای پیش دبستانی همه بیرون تو حیاط نشسته بودیم تا موقع مراسم بشه.
یهو دیدیم یه دختر زد زیر گریه(گریه شدیدا) خانم ناظم اومد گفت چیه عزیزم چی شده؟ دختره انگشتشو آورد طرف من بهم اشاره کرد گفت خانوم اون پسره مارو اذیت میکنه منم همینجوری موندم که چیکار کردم خدایا!!!!! خانم ناظم هم اومد طرفم گفت بار آخرت باشه!!!!! کلا خیلی تو اون سال منو فرستادن دفتر البته نصفش بدشانسی بود Moein bap
|
|
1395/04/17 11:40:56
همین امسال
معلم ریاضیمون داشت درس میداد(درسشم مفت نمی ارزید امار و احتمال بود) یهو از زیر کمد ی موش مث فشنگ رد شد شاگردا: معلم: ما هممون تو سرجامون خشک شدیم ولی معلم زودی رفت نشست روی صندلی وپاهاشو روی میله صندلی گذاشت و گفت: تمرینات صفحه...بنویسید چیزی برا گفتن ندارم
اینم امضا@ |
|
1395/04/18 10:39:31
منظورت سال ۹۴ ( پارسال ) هست دیگه ؟؟؟!!! آخه سال تحصیلی سال ۹۵ ( امسال ) هنوز شروع نشده ... ربات خدماتی و اسپمر تلگرام :
@spamino_bot |
|
1395/04/18 10:53:47
همین پارسال ( سال 1394 ) :
با مدرسه رفته بودیم اردوی سپیدان فارس ( برف بازی و ... ) ، اونجا ما کنار یه کوه پوشیده از برف بودیم که کنارشم یه دشت پر از برف بود ... افرادی اونجا وجود داشتند که میرفتن از بالای کوه سر میخوردن میومدن پایین ... البته برای سر خوردن از وسیله ای استفاده می کردن و روی اون می نشستند و سر میخوردندکه اسمش هم یادم نیست خب .. حالا بریم سر اصل ماجرا : این دوست ها و همکلاسی های ما هم بعضیالشون رفتن که سر بخورن پایین ... خب ، برای این کار باید اون وسیله رو کرایه می کردن ... همشون رفتن پول دادن و کرایه کردن ولی یکیشون پول نقد نداشت که بده ... بنظرتون اون چیکار کرد ؟؟ . . . . . . . . . . رفت گوشی اش رو گرو گذاشت یعنی خااااااااک تو سرش .... رفته بود گوشی هوشمندشو گرو گذاشته بود حالا تا اینجا که مشکلی وجود نداشت ... مشکل از اونجا شروع شد که اون وسیله ای که کرایه کرده بود رو ازش دزدیدن ینی ناااااابود شدا ... نابود ... حالا اون مسئول کرایه دادن هم راضی نمی شد که گوشیش رو پس بده . . . اگه اشتباه نکنم آخرش هم اون همکلاسی رفت وسیله یکی دیگه رو دزدید اورد داد به اون یارو :icon_4 (( البته شاید هم مسئولین مدرسه رفتن مشکل رو حل کردن ... دقیقا یادم نیست که واقعا چی شد ... ) اینم اندر حکایت اردو رفتن همکلاسی های ما
این مطلب در 1395/04/18 10:53:47 نوشته شده است و در 1395/04/18 10:54:25 ویرایش شده است .
ربات خدماتی و اسپمر تلگرام :
@spamino_bot |
|
1395/04/18 10:58:08
یه بار هم ما دلمون ساندویچ میخواست توی مدرسه و این بوفه ی مدرسه مات هم ساندویچش تموم شده بود ... در این موقع بود که زمن و چند نفر دیگه پول های خود را به قاچاقچی کلاسمون دادیم تا اون از دیوار بین دو مدرسه ( متوسطه اول و دوم ) بالا رفت و رفت از بوفه ی مدرسه بغلیمون ساندویچ خرید و اورد برامون ...
در آخر عملیات وقتی که داشت محموله ی ساندویچ ها رو به ما می رسوند نزدیک بود که گیر بیفته ولی خدا رو شکر تونست ماموریتش رو به خوبی به پایان برسونه بله ... اینجوریاس ... ربات خدماتی و اسپمر تلگرام :
@spamino_bot |
منوی کاربری
|
||