عاقا این جریان برمیگرده به کلاس اول و منم که کلاس اول شوت بودمو کسى منو تو بازیا راه نمیداد،یه روز معلممون خانم بلوکی میخواست امتحان بگیره و گفت هر کى اسمشو رو برگه ننویسه برگشو پاره میکنم...
منم گفتم اوو بابا گفتم حالا چى میخواد بگه آخه کدوم الاغى یادش میره اسمشو بنویسه..
خلاصه منم فکر کردم * زدمو بیست میشم...ولى زنگ بعد بلوکى برگمو گرفت بالا و گفت این مال کیه منم که خیلى ذوق کرده بودم خیلى با ناز و ادا اطفارپاشدم گفتم من خانومممم... تا اینو گفتم زد برگو از وسط پاره کرد اتداخت تو سطل آشغال بعد تا فهمیدم جریان چیه سریع نشستم و بعدش که بقل دستیام مى پرسیدن مال تو بود میگفتم نــه..فکر کنم اشتباه کردم کى گفته مال من بود؟؟
چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
عاقا این جریان برمیگرده به کلاس اول و منم که کلاس اول شوت بودمو کسى منو تو بازیا راه نمیداد،یه روز معلممون خانم بلوکی میخواست امتحان بگیره و گفت هر کى اسمشو رو برگه ننویسه برگشو پاره میکنم...
منم گفتم اوو بابا گفتم حالا چى میخواد بگه آخه کدوم الاغى یادش میره اسمشو بنویسه..
خلاصه منم فکر کردم خر زدمو بیست میشم...ولى زنگ بعد بلوکى برگمو گرفت بالا و گفت این مال کیه منم که خیلى ذوق کرده بودم خیلى با ناز و ادا اطفار:)پاشدم گفتم من خانومممم... تا اینو گفتم زد برگو از وسط پاره کرد اتداخت تو سطل آشغال بعد تا فهمیدم جریان چیه سریع نشستم و بعدش که بقل دستیام مى پرسیدن مال تو بود میگفتم نــه..فکر کنم اشتباه کردم کى گفته مال من بود؟؟ :D
من زبان انگلیسم افتضاحه ،یعنی داغوناااا
دوم دبیرستان که بودم معلم زبانمون سوال داده بود که با استفاده از تصویر جواب بدیم
تصویر یه نانوا بود بعد بغل دستیم (که اونم زبانش افتضاحه) ازم پرسید :
نانوا به انگلیسی چی میشه؟ منم با یه لهجه خیلی خاص گفتم :
شــــــــــــــــاطر
بعد جالب اینه اونم سوتی منو نفهمید و نوشت شاطر
الان هروقت یادش میوفتیم کلی میخندیم
چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
من زبان انگلیسم افتضاحه ،یعنی داغوناااا
دوم دبیرستان که بودم معلم زبانمون سوال داده بود که با استفاده از تصویر جواب بدیم
تصویر یه نانوا بود بعد بغل دستیم (که اونم زبانش افتضاحه) ازم پرسید :
نانوا به انگلیسی چی میشه؟ منم با یه لهجه خیلی خاص گفتم :
شــــــــــــــــاطر
بعد جالب اینه اونم سوتی منو نفهمید و نوشت شاطر
الان هروقت یادش میوفتیم کلی میخندیم
یه بار وسط چله ی زمستون انقدر اعصابم از دست یکی خورد بود واس اینکه ارووم بشم نیم ساعت زیر دوش اب سرد موندم چشمتون روز بد نبینه دو هفته به حال و روزی افتادم که الان وسط تابستون سر ظهرم برم حموم فقط اب داغ وا میکنم...
چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
یه بار وسط چله ی زمستون انقدر اعصابم از دست یکی خورد بود واس اینکه ارووم بشم نیم ساعت زیر دوش اب سرد موندم چشمتون روز بد نبینه دو هفته به حال و روزی افتادم که الان وسط تابستون سر ظهرم برم حموم فقط اب داغ وا میکنم...
مادربزرگم که فوت کرده بود)خدارفتگان شماهم بیامرزه(داشتیم خاکش میکردیم.پسرعموکوچیکم از اون طرف داداشمو با جیغ صدامیزنه میگه رضا...رضا...تا صبح مامانی اسکلت میشه.تو اوج گریه همه برگشتیم نگاش کردیم و خندیدیم.عموم بنده خدا هول شد،اومدبره جمع کنه بچشو،پاش گیر کرد به یه قبر با مغز افتاد.حالا تا شب مگه خندمون جمع میشد؟
چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
مادربزرگم که فوت کرده بود)خدارفتگان شماهم بیامرزه(داشتیم خاکش میکردیم.پسرعموکوچیکم از اون طرف داداشمو با جیغ صدامیزنه میگه رضا...رضا...تا صبح مامانی اسکلت میشه.تو اوج گریه همه برگشتیم نگاش کردیم و خندیدیم.عموم بنده خدا هول شد،اومدبره جمع کنه بچشو،پاش گیر کرد به یه قبر با مغز افتاد.حالا تا شب مگه خندمون جمع میشد؟
پسر عمم تعریف میکرد:
کلاس زبان داشتم،کلی تیپ زده بودم و اینا! راه افتادم تو خیابون.همین جوری که میرفتم همه برمیگشتن و یه جوری نگام میکردن،منم باخودم گفتم عجب خوش تیپ شدما!
چند دقیقه بعد د یدم نه مثل اینکه قضیه یه چیز دیگست،خودمو تو ویترین مغازه ها نگاه کردم و دیدم نه بابا خیلی خوشتیپ و با کلاسم و دیگر هیچ! با اعتماد به نفس سرمو گرفتم بالا و رفتم کلاس.نشستم رو صندلی سرمو انداختم پایین دیدم ای داد بی داد بجای کفش دمپایی پام کردم! اونم نه از این دمپایی خوشگلا،یه جفت دمپایی پلاستیکی نارنجی...!
چند ساله داریم بازی میکنیم ولی هنوز اطلاع دقیقی گینگیز ها نداریم
پسر عمم تعریف میکرد:
کلاس زبان داشتم،کلی تیپ زده بودم و اینا! راه افتادم تو خیابون.همین جوری که میرفتم همه برمیگشتن و یه جوری نگام میکردن،منم باخودم گفتم عجب خوش تیپ شدما!
چند دقیقه بعد د یدم نه مثل اینکه قضیه یه چیز دیگست،خودمو تو ویترین مغازه ها نگاه کردم و دیدم نه بابا خیلی خوشتیپ و با کلاسم و دیگر هیچ! با اعتماد به نفس سرمو گرفتم بالا و رفتم کلاس.نشستم رو صندلی سرمو انداختم پایین دیدم ای داد بی داد بجای کفش دمپایی پام کردم! اونم نه از این دمپایی خوشگلا،یه جفت دمپایی پلاستیکی نارنجی...! :|
منم ی خاطر بگم:
ی بار رفته بودیم اردو قرار بود ناهار خودمون درست کنیم !!!!
قرار بود 4 تا گوجه و 2 تا تخم مرغ (اگه اشباه نکنم) قرار بود ظهر خودمون درست کنیم
رفتیم اونجا بساتا پهن کردیم همه چی اماده بود گوجه ها را رنده کردیم گذاشتیم روی پکنیک ما رفتیم سراغ سیب زمینی درست کنیم یکی بچه ها تخم مرغو ریخت تو ی غابلمه و هم زد و درست شد ما بش گفتیم ی دفعه نریزی تو غذا ها باید اب گوجه تموم شه بیشتر از 10 بار بش گفتیم حالا:
یک ثانیه حواسمون پرت شد اون طرف تخم مرغو ریخته بود تتو گوجه ها گوجه ها هم که پر اب گوجه هنوز اماده نبود یعنی شانس اورد کتک نخورد
حالا قرار بود معلما نمره هم بدن :
معلم اومد گفت چرا اینجوریه گفتیم دیگه ....................
ی لغمشو خورد گفت اب زیاد داره نمک نداره بی مزه و......
ما هم نمک ریختیم توش اونم زیاد برای معلم بعدی
اونم حمینا را گفت یعنی یک معلما که (فکر کنم کسی تا حالا ازش 20 نگرفته)گفت نمک نداره و... ما هم کلی اسرار اقا نمره را بالا بدیت و...گفت ببینم چی میشه به غذا 16 داد (خیلی خوب دادا )سیب زمینی بش دادیم نیم نمره اضاف کرد تورشی بش دادیم بیست و پنج صدم دیگه اخرش به زور شود حدود 17
حالا ما که خیلی خوب بود نسبت به بقیه بچه ها :
یکی از گروه ها همون معلم رفته بود غذاشونو بچشه داغون بود غذاشون رو زمین ریخته بود کمیش اصلا داغونننن
حالا ی دونه سنگم افتاده بود تو غذا شون وقتی معلم لغمه را خورد سنگه تو لغمه اون بود بد بخدا حالشون گرفته و...
یادم نیس بشون چند داد فکر کنم پایین 10 بود
با افتخار اومدیم سرور 22
اسم اتحاد :ارتش فولادین
خوش میای
اسم خودمون هم دیجی- رسول
منم ی خاطر بگم: :icon_1:
ی بار رفته بودیم اردو قرار بود ناهار خودمون درست کنیم !!!!
قرار بود 4 تا گوجه و 2 تا تخم مرغ (اگه اشباه نکنم) قرار بود ظهر خودمون درست کنیم :icon_14:
رفتیم اونجا بساتا پهن کردیم همه چی اماده بود گوجه ها را رنده کردیم گذاشتیم روی پکنیک ما رفتیم سراغ سیب زمینی درست کنیم یکی بچه ها تخم مرغو ریخت تو ی غابلمه و هم زد و درست شد ما بش گفتیم ی دفعه نریزی تو غذا ها باید اب گوجه تموم شه بیشتر از 10 بار بش گفتیم حالا: :icon_6:
یک ثانیه حواسمون پرت شد اون طرف تخم مرغو ریخته بود تتو گوجه ها گوجه ها هم که پر اب گوجه هنوز اماده نبود یعنی شانس اورد کتک نخورد :icon_6: :icon_6: :icon_6: :icon_6:
حالا قرار بود معلما نمره هم بدن : :x :oops:
معلم اومد گفت چرا اینجوریه گفتیم دیگه .................... :icon_6:
ی لغمشو خورد گفت اب زیاد داره نمک نداره بی مزه و...... :icon_6:
ما هم نمک ریختیم توش اونم زیاد برای معلم بعدی :icon_6:
اونم حمینا را گفت یعنی یک معلما که (فکر کنم کسی تا حالا ازش 20 نگرفته)گفت نمک نداره و... ما هم کلی اسرار اقا نمره را بالا بدیت و...گفت ببینم چی میشه به غذا 16 داد (خیلی خوب دادا )سیب زمینی بش دادیم نیم نمره اضاف کرد تورشی بش دادیم بیست و پنج صدم دیگه اخرش به زور شود حدود 17 :icon_6: :icon_9: :icon_9: :icon_9: :icon_6:
حالا ما که خیلی خوب بود نسبت به بقیه بچه ها : :icon_4:
یکی از گروه ها همون معلم رفته بود غذاشونو بچشه داغون بود غذاشون رو زمین ریخته بود کمیش اصلا داغونننن :icon_4:
حالا ی دونه سنگم افتاده بود تو غذا شون وقتی معلم لغمه را خورد سنگه تو لغمه اون بود بد بخدا حالشون گرفته و...
یادم نیس بشون چند داد فکر کنم پایین 10 بود :icon_4: :icon_12:
ببین یه چیزایی هست فقط برای خود آدم جذابیت داره ولی وقتی برای دیگرات تعریف کنی بی تفاوت می مونن
حالا من یه دونش رو میگم که هروقت خودم یادش میفتم میمیرم از خنده
یه بار با مدرسه رفته بودم اردو روز قبلش هم کلی ترقه ضربه ای خریدم (طرقه ای که هنگام برخورد با چیزی میترکه)
با رفیقم داریوش شب وقتی که همه خواب بودن من با صدای کلفت نعره زدم الله اکبر
بعد با رفیقم ترقه ها رو پرتاب میکردیم به طرف رفیقام
همه فرار کردن یه نفر میگفت من جوونم تورو خدا ولم کنین
کسی هم نفهمید ما بودیم
پوریام
ببین یه چیزایی هست فقط برای خود آدم جذابیت داره ولی وقتی برای دیگرات تعریف کنی بی تفاوت می مونن
حالا من یه دونش رو میگم که هروقت خودم یادش میفتم میمیرم از خنده
یه بار با مدرسه رفته بودم اردو روز قبلش هم کلی ترقه ضربه ای خریدم (طرقه ای که هنگام برخورد با چیزی میترکه)
با رفیقم داریوش شب وقتی که همه خواب بودن من با صدای کلفت نعره زدم الله اکبر
بعد با رفیقم ترقه ها رو پرتاب میکردیم به طرف رفیقام
همه فرار کردن یه نفر میگفت من جوونم تورو خدا ولم کنین
کسی هم نفهمید ما بودیم
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.