دوستی بامردم دانا نکوست
دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا به از نادان دوست
...
نویسنده | پیغام |
---|---|
اکانت های فعال کنونی |
1394/05/30 18:05:43
دوستی بامردم دانا نکوست
دشمن دانا به از نادان دوست ...
|
|
1394/05/31 00:23:31
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری بخواه جان و دل از بنده و روان بستان که حکم بر سر آزادگان روان داری یا حسین الشهید
خورشید دو تا بود آنروز.... |
|
1394/05/31 16:26:02
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است یا حسین الشهید
خورشید دو تا بود آنروز.... |
|
1394/05/31 18:17:20
تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد فارم نشی صلوات
|
|
1394/05/31 18:56:22
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است یا حسین الشهید
خورشید دو تا بود آنروز.... |
|
1394/05/31 18:59:59
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم غلط فارم نشی صلوات
|
|
1394/05/31 19:04:11
طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار بازآید و با وصل قراری بکند دیده را دستگه دُرّ و گهر گر چه نماند بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند یا حسین الشهید
خورشید دو تا بود آنروز.... |
|
1394/05/31 19:08:06
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد چومهمان خراباتی به عزّت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد فارم نشی صلوات
|
|
1394/05/31 19:14:07
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور یا حسین الشهید
خورشید دو تا بود آنروز.... |
|
1394/05/31 19:35:45
روز و شب دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد فارم نشی صلوات
|
منوی کاربری
|
||