اینهمه ت داریم
الان اینی که گفتی شعر بود یا نثر بود؟
اسمش بی ادبیه. هیچی نبود
داشتنشو داریم. ولی خوب حداقل خودمون باید ازش خوشمون بیاد تا بزاریم
من که نمیفهمم چی میگی
یا حسین الشهید
خورشید دو تا بود آنروز....
[quote][div][b]h.palad[/b][/div][div][quote][div][b]گومر2[/b][/div][div][quote][div][b]h.palad[/b][/div][div][quote][div][b]گومر2[/b][/div][div]یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت[/div][/quote]
تــرمــز ِ تِ رو بــکــش رفــیــق
هرچی گشتم نبود نگرد نیست :icon_4:[/div][/quote]
اینهمه ت داریم :|
الان اینی که گفتی شعر بود یا نثر بود؟ :|[/div][/quote]
اسمش بی ادبیه. هیچی نبود :roll:
داشتنشو داریم. ولی خوب حداقل خودمون باید ازش خوشمون بیاد تا بزاریم :icon_7:[/div][/quote]
من که نمیفهمم چی میگی :|
اینهمه ت داریم
الان اینی که گفتی شعر بود یا نثر بود؟
اسمش بی ادبیه. هیچی نبود
داشتنشو داریم. ولی خوب حداقل خودمون باید ازش خوشمون بیاد تا بزاریم
من که نمیفهمم چی میگی
بیخیال. میم بده بریم: ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.
در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم
...
[quote][div][b]گومر2[/b][/div][div][quote][div][b]h.palad[/b][/div][div][quote][div][b]گومر2[/b][/div][div][quote][div][b]h.palad[/b][/div][div][quote][div][b]گومر2[/b][/div][div]یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت[/div][/quote]
تــرمــز ِ تِ رو بــکــش رفــیــق
هرچی گشتم نبود نگرد نیست :icon_4:[/div][/quote]
اینهمه ت داریم :|
الان اینی که گفتی شعر بود یا نثر بود؟ :|[/div][/quote]
اسمش بی ادبیه. هیچی نبود :roll:
داشتنشو داریم. ولی خوب حداقل خودمون باید ازش خوشمون بیاد تا بزاریم :icon_7:[/div][/quote]
من که نمیفهمم چی میگی :|[/div][/quote]
بیخیال. میم بده بریم:
[b]ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.
در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم[/b]
تو یک نفری... نه! بی شماری
هر سو که نظر کنم، تو هستی
یک جمع ِ به هم گرفته پیوند،
یک جبهه ی سختِ بی شکستی
زردی؟ نه! سفید؟ نه! سیه، نه بالاتاری از نژاد و هر رنگ
تو هر کسی و ز هر کجایی
من با تو، تو با منی هماهنگ
...
تو یک نفری... نه! بی شماری
هر سو که نظر کنم، تو هستی
یک جمع ِ به هم گرفته پیوند،
یک جبهه ی سختِ بی شکستی
زردی؟ نه! سفید؟ نه! سیه، نه
[b]بالاتاری از نژاد و هر رنگ[/b]
تو هر کسی و ز هر کجایی
من با تو، تو با منی هماهنگ
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.