h.paladگومر2h.paladگومر2یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و برهاندم از بند ملامت
خاک ره آن یار سفرکرده بیارید
تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت
تــرمــز ِ تِ رو بــکــش رفــیــق
هرچی گشتم نبود نگرد نیست
اینهمه ت داریم
الان اینی که گفتی شعر بود یا نثر بود؟
اسمش بی ادبیه. هیچی نبود
داشتنشو داریم. ولی خوب حداقل خودمون باید ازش خوشمون بیاد تا بزاریم
من که نمیفهمم چی میگی

یا حسین الشهید
خورشید دو تا بود آنروز....
خورشید دو تا بود آنروز....