[b] خدایا...
به من بیامو ز که دوست داشتن بازی دل نیست...
بلکه........
" یک حس پاک است"
بیاموزم دل کسی رو به بازی نگیرم
دل شکستن هنر نیست
دل به دست آوردن یه شاهکار است[/b]
خدایـــــــــــــا؛
بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛
بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛
بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛
مرا ببخش ...
######
[b]خدایـــــــــــــا؛
بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛
بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛
بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛
مرا ببخش ...[/b]
اگر روزی خواستی ازمن بگی.بگو:
تنها بود، اما کسی را تنها نذاشت...
دل شکسته بود، اما دل کسی را نشکست...
کوه غم بود، اما کسی را غمگین نکرد...
شاید بد بود، اما بذ کسی رو نخواست
######
[b]اگر روزی خواستی ازمن بگی.بگو:
تنها بود، اما کسی را تنها نذاشت...
دل شکسته بود، اما دل کسی را نشکست...
کوه غم بود، اما کسی را غمگین نکرد...
شاید بد بود، اما بذ کسی رو نخواست[/b]
اگر روزی خواستی ازمن بگی.بگو:
تنها بود، اما کسی را تنها نذاشت...
دل شکسته بود، اما دل کسی را نشکست...
کوه غم بود، اما کسی را غمگین نکرد...
شاید بد بود، اما بذ کسی رو نخواست
--------
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
[quote][div][b]مهدی-098[/b][/div][div][b]اگر روزی خواستی ازمن بگی.بگو:
تنها بود، اما کسی را تنها نذاشت...
دل شکسته بود، اما دل کسی را نشکست...
کوه غم بود، اما کسی را غمگین نکرد...
شاید بد بود، اما بذ کسی رو نخواست[/b][/div][/quote]
--------
:icon_1::icon_1:
دوباره می نویسم ...
می نویسم از تنهاییم
و سکوت پر از حرفم ؛ حرفهایی از جنس بغض ...
و آسمانی تیره تر از شب ، ابری ، در حسرت ستاره ...
دوباره می نویسم ...
می نویسم از خاطرات دورم
خاطرات شفافی که گذر زمان ماتشان کرد ... به سرعت عمر آدمی ؛
و تنها غباری از حسرت بر دلم به جای گذاشتند .
دوباره می نویسم ...
می نویسم از دل تنگم ...
دلی که همه ی برگهای درخت امیدش ریخته ...
نه! هنوز یک برگ باقی مانده ........... خـدا !
و دوباره می نویسم ...
این بار از خودم :
خسته ام ...
این مطلب در 1393/11/14 00:37:50 نوشته شده است و در 1393/11/14 00:38:01 ویرایش شده است .
######
[b]دوباره می نویسم ...
می نویسم از تنهاییم
و سکوت پر از حرفم ؛ حرفهایی از جنس بغض ...
و آسمانی تیره تر از شب ، ابری ، در حسرت ستاره ...
دوباره می نویسم ...
می نویسم از خاطرات دورم
خاطرات شفافی که گذر زمان ماتشان کرد ... به سرعت عمر آدمی ؛
و تنها غباری از حسرت بر دلم به جای گذاشتند .
دوباره می نویسم ...
می نویسم از دل تنگم ...
دلی که همه ی برگهای درخت امیدش ریخته ...
نه! هنوز یک برگ باقی مانده ........... خـدا !
و دوباره می نویسم ...
این بار از خودم :
خسته ام ...[/b]
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.