مثـ عروسکا
هیچوقتـ نمیتونمـ گریــهــ کنمـ
چون این خنده رو روی لبامـ دوختنـ
اشتباهی که همه عمر پشیمانم از آن
اعتمادی است که بر مردم دنیا کردم
پیش از این مردم دنیا دلشان درد نداشت
هیچکس غصه ی این را که چه می کرد نداشت
چشمه ی سادگی از لطف زمین می جوشید
خودمانیم زمین این همه نامرد نداشت
مثـ عروسکا
هیچوقتـ نمیتونمـ گریــهــ کنمـ
چون این خنده رو روی لبامـ دوختنـ
[b]یک درخت میتواند شروع یک جنگل باشد؛
یک لبخند میتواند آغازگر یک دوستی باشد؛
یک دست می تواند یاریگر یک انسان باشد؛
یک واژه می تواند بیانگر هدف باشد؛
یک شمع می تواند پایان تاریکی باشد؛
یک خنده می تواند فاتح دلتنگی باشد؛
امید می تواند رافع روحتان باشد؛
یک نوازش می تواند راوی مهرتان باشد؛
یک زندگی می تواند خالق تفاوت باشد؛
امروز آن "یک" باشید…
[/b]
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
[quote][div][b]سلما93[/b][/div][div][b]یک درخت میتواند شروع یک جنگل باشد؛
یک لبخند میتواند آغازگر یک دوستی باشد؛
یک دست می تواند یاریگر یک انسان باشد؛
یک واژه می تواند بیانگر هدف باشد؛
یک شمع می تواند پایان تاریکی باشد؛
یک خنده می تواند فاتح دلتنگی باشد؛
امید می تواند رافع روحتان باشد؛
یک نوازش می تواند راوی مهرتان باشد؛
یک زندگی می تواند خالق تفاوت باشد؛
امروز آن "یک" باشید…
[/b][/div][/quote]
-----------------------
:icon_1:
فک کن امتحان جنین شناسی داشته باشی ولی بشینی بازیگر مورد علاقتو بگشی
برید حالشو ببرید با اینکه درس نقاشی نخوندم
http://ihcdn3.ioimg.org/iov5live/snaps_web/r78/0/0120/user/IO5_r78_78144120_3209
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
فک کن امتحان جنین شناسی داشته باشی ولی بشینی بازیگر مورد علاقتو بگشی
برید حالشو ببرید با اینکه درس نقاشی نخوندم
http://ihcdn3.ioimg.org/iov5live/snaps_web/r78/0/0120/user/IO5_r78_78144120_3209
برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری
* مادر بگفتا ای پسر جان تو را من دوست دارم بهتر از جان
ز بین این همه خرهای خوشگل یکی را کن نشان چون نیست مشکل
* از شادمانی جفتکی زد کمی عرعر نمود و پشتکی زد
بگفت مادر به قربان نگاهت به قربان دو چشمان سیاهت
* همسایه را عاشق شدم من به زیبائی نباشد مثل او زن
بگفت مادر برو پالان به تن کن برو اکنون بزرگان را خبر کن
به آداب و رسومات زمانه شدند داخل به رسم عاقلانه
دو تا پالان خریدند پای عقدش یه افسار طلا با پول نقدش
خریداری نمودند یک طویله همانطوری که رسم است در قبیله
* عاقد کناب خود گشائید وصال عقد ایشان را نمائید
دوشیزه * خانم آیا رضائی به عقد این * خوش تیپ در آیی
یکی از حاضرین گفتا به خنده عروس خانم به گل چیدن برفته
برای بار سوم * بپرسید که * خانم سرش یکباره جنبید
خران عرعر کنان شادی نمودند یونجه کام خود شیرین نمودند
به امید خوشی و شادمانی برای این دو * در زندگانی
من اونیم که سایه هم نداشت دلش رو توی کوچه جا گذاشت همون که تو دلش غمارو کاشتغیر از این سکوت چیزی برنداشت
خواستگاری خر
خری آمد بسوی مادر خویش بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش
برو امشب برایم خواستگاری اگر تو بچه ات را دوست داری
خر مادر بگفتا ای پسر جان تو را من دوست دارم بهتر از جان
ز بین این همه خرهای خوشگل یکی را کن نشان چون نیست مشکل
خر از شادمانی جفتکی زد کمی عرعر نمود و پشتکی زد
بگفت مادر به قربان نگاهت به قربان دو چشمان سیاهت
خر همسایه را عاشق شدم من به زیبائی نباشد مثل او زن
بگفت مادر برو پالان به تن کن برو اکنون بزرگان را خبر کن
به آداب و رسومات زمانه شدند داخل به رسم عاقلانه
دو تا پالان خریدند پای عقدش یه افسار طلا با پول نقدش
خریداری نمودند یک طویله همانطوری که رسم است در قبیله
خر عاقد کناب خود گشائید وصال عقد ایشان را نمائید
دوشیزه خر خانم آیا رضائی به عقد این خر خوش تیپ در آیی
یکی از حاضرین گفتا به خنده عروس خانم به گل چیدن برفته
برای بار سوم خر بپرسید که خر خانم سرش یکباره جنبید
خران عرعر کنان شادی نمودند یونجه کام خود شیرین نمودند
به امید خوشی و شادمانی برای این دو خر در زندگانی
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیشرو و باز پسی نیست
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما
آنسان شدهام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
فردا که میآیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همهی بودن ما جز هوسی نیست
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیشرو و باز پسی نیست
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما
آنسان شدهام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام، جای تو خالی است
فردا که میآیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همهی بودن ما جز هوسی نیست
روزی خواهد رسید...
که دیگر...
نه صدایم را میشنوی...
نه نگاهم را میبینی...
نه وجودم را حس میکنی ...
و آن لحظه است که معنای تمام حرفهای گفته و نگفته ام را میفهمی...
با کسی که خره بحث نکن
سوارش شو پیتیکو پیتیکو کن
والااااا
---
بهـ بعضیآ بآیدبگی:خآص بودن پیشکش..آدم بآش بلدی؟
روزی خواهد رسید...
که دیگر...
نه صدایم را میشنوی...
نه نگاهم را میبینی...
نه وجودم را حس میکنی ...
و آن لحظه است که معنای تمام حرفهای گفته و نگفته ام را میفهمی...
سلامتى خودم....... چرا؟
چون که با همه خندیدم
همه رو دلدارى دادم
نگران همه شدم
به همه اهمیت دادم
بغض هاى خیلیا رو به خنده تبدیل کردم
ولى هیچ * نفهمید توی دلم چى میگذره...
با کسی که خره بحث نکن
سوارش شو پیتیکو پیتیکو کن
والااااا
---
بهـ بعضیآ بآیدبگی:خآص بودن پیشکش..آدم بآش بلدی؟
سلامتى خودم....... چرا؟
چون که با همه خندیدم
همه رو دلدارى دادم
نگران همه شدم
به همه اهمیت دادم
بغض هاى خیلیا رو به خنده تبدیل کردم
ولى هیچ کس نفهمید توی دلم چى میگذره...
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.