من بهانه ی تو را در تنهایی ها به خاطره های باد سپردم
این ندای بی مهری را کسی برایت معنی نکرد
می دانم که آفات عشق
سکوت در واژه گانی است که به دستم رقم می خورد
ای کاش می گفتی :
که الفبای دوست داشتن تنها حضور توست
می خواهم بمیرم !
نگو که نمی توانی
این خواستن توانستن نیست ، آرزوست .
اونی کـــه تا دیـروز واسه ما مِـن مِـن میکرد !!
حالا اومده مَن مَن میکنــه
فقــــط مراقب باش تِـر تِـر نکنی
[b]می خواهم بمیرم !
این خواستن توانستن نیست ، آرزوست
شاید تکرار حرفهایی که برای همگان آشناست
نمی توان برای رهایی این چنین جنگید
نمی توان آه پر هیاهوی ماندگان را نشنید
این از حرف های کودکانه هم ساده تر است
با ترس نمی گویم
من به تو مدیونم
من الفبای دوست داشتن را درست نمی دانستم
من بهانه ی تو را در تنهایی ها به خاطره های باد سپردم
این ندای بی مهری را کسی برایت معنی نکرد
می دانم که آفات عشق
سکوت در واژه گانی است که به دستم رقم می خورد
ای کاش می گفتی :
که الفبای دوست داشتن تنها حضور توست
می خواهم بمیرم !
نگو که نمی توانی
این خواستن توانستن نیست ، آرزوست .[/b]
شادیت را ز دور میبینم
بانگ خندان صدایت
بر دلم میکوبد
چه صدای زشتی
چه نوای شومی
مشت بی رحم خیانت
به سرم میکوبد
من از این درد به خود میپیچم
همچو کرمی زخمی
چشم مست تو برای دگری میخندد
و برای من ِ عاشق
درد بی رحم سیاهی ست
که بر این جان ترک خورده روان میسازی
چشم غمگین دلم پر خون است
دل من میشکند از
یاد آن ایّامی
که به روی پدرم جوشیدم
به تن ِ پیر ِ چروکیدۀ او
رخت غم پوشیدم
رسم غفلت این است
گله ای از تو ندارم هرگز
هستیم را به تو بخشیدم لیک
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
[b]شادیت را ز دور میبینم
بانگ خندان صدایت
بر دلم میکوبد
چه صدای زشتی
چه نوای شومی
مشت بی رحم خیانت
به سرم میکوبد
من از این درد به خود میپیچم
همچو کرمی زخمی
چشم مست تو برای دگری میخندد
و برای من ِ عاشق
درد بی رحم سیاهی ست
که بر این جان ترک خورده روان میسازی
چشم غمگین دلم پر خون است
دل من میشکند از
یاد آن ایّامی
که به روی پدرم جوشیدم
به تن ِ پیر ِ چروکیدۀ او
رخت غم پوشیدم
رسم غفلت این است
گله ای از تو ندارم هرگز
هستیم را به تو بخشیدم لیک[/b]
خیانت کرده ای آری
ولی گویم نفهمیدی
بدی از کار من بوده
که تو اینگونه رنجیدی
ز تو قدیس تر هرگز
ندیدم من به جان تو
تو گریه می کنی اما
گمانت هست که خندیدی
وفا را من ز تو دیدم
به اسم بی وفائیها
همین بود آنجه من کردم
همان بود آنچه تو دیدی
چرا بازی کنی با من
خیانت از توئی هرگز
فقط یک لحظه دور از من
به یک بیگانه خندیدی ...
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
[b]خیانت کرده ای آری
ولی گویم نفهمیدی
بدی از کار من بوده
که تو اینگونه رنجیدی
ز تو قدیس تر هرگز
ندیدم من به جان تو
تو گریه می کنی اما
گمانت هست که خندیدی
وفا را من ز تو دیدم
به اسم بی وفائیها
همین بود آنجه من کردم
همان بود آنچه تو دیدی
چرا بازی کنی با من
خیانت از توئی هرگز
فقط یک لحظه دور از من
به یک بیگانه خندیدی ...[/b]
نمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزم
فقد از خداوند میخواهم که
خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟
برای زیر پای مــــــــادرم می خواهم
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
[i][b]مادر[/b][/i]
نمیتوانم کلامی در مورد اش بنویسم و عاجزم
فقد از خداوند میخواهم که
خـدایا بالاتر از بهشت هم داری..؟
برای زیر پای[b] مــــــــادرم[/b] می خواهم
:cry::cry::cry::cry::cry::cry:
این مطلب در 1393/09/16 22:54:16 نوشته شده است و در 1393/09/16 22:54:41 ویرایش شده است .
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
برای [b]مادرت[/b] یک کاری بکن فردا نه
چند ثانبه دیگر هم نه
چند ساعت بعد هم نه
همین الان ، ا[b]گر زنده است[/b]… دستش را
اگر به آسمان رفته است …قبرش را
اگر پیشت نیست …یادش را
اگر قهری…چهره اش را
اگر آشتی هستی پایش را…ببوس...
:cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry:
:cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry:
این مطلب در 1393/09/16 22:55:48 نوشته شده است و در 1393/09/16 22:55:58 ویرایش شده است .
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
[i]
دلم برای تو تنگ می شود [b]مادر[/b] :cry::cry::cry::cry::cry:
برای وصف قافیه لنگ می شود[b] مادر[/b]
بریدم از عالم و آدم , از این بختم
انگار قلب ثانیه سنگ می شود [b]مادر[/b][/i]
مادر ای کاش خودت میدیدی کنج خانه دخترت غمگین است
مادرم، کاش تو میدانستی
این غم و درد چقدر سنگین است
آمدم باز به چشمی پر خون
بر مزارت همه شب میشینم
این چه دردیست نمیدانم من
هق هق و اشک شده تسکینم
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
مادر ای کاش خودت میدیدی
[b]کنج خانه دخترت غمگین است[/b]
مادرم، کاش تو میدانستی
این غم و درد چقدر سنگین است
آمدم باز به چشمی پر خون
بر مزارت همه شب میشینم
این چه دردیست نمیدانم من
هق هق و اشک شده تسکینم
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.