| نویسنده | پیغام |
|---|---|
|
1394/01/18 21:56:04
-------- http://dl.naslemusic.com/music/1393/03/Armin-Ft-Artin-Who-Are-You.mp3 پــــــروازه خانوم
 هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن  |
|
1394/01/18 21:57:03
آنقدر به آدم های روزی زمین بی اعتماد شده ام که می ترسم
وقتی از خوش حالی به هوا می پرم زمین را از زیر پایم بکشند... پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1394/01/18 22:12:02
اشتباه می کنند، بعضی ها
که اشتباه نمی کنند! باید راه افتاد، مثل رود ها، که بعضی به دریا می رسند بعضی هم به دریا نمی رسند. رفتن، هیچ ربطی به رسیدن ندارد... پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1394/01/18 22:20:20
بداحه از خودم در مورد این جمله . . . صدای سکوت را شنیدن سخت است ... اگر به گوش هایت اعتماد کنی ... خدایا در من کسی هست...
که صدا می زند تو را .... به فریادش برس ... |
|
1394/01/18 22:23:00
خنده ام میگیرد وقتی پس از مدت ها بی خبری میگویی دلم برایت تنگ است یا مرا به بازی گرفته ای یا معنی وا ژه هایت را خوب نمیدانی دلتنگی ارزانی خودت همه صدای فریادم را شنیدند توصدای سکوتم را بشنو دیگه خستم از همتون از لحنه گفتنایه بله تون
|
|
1394/01/18 22:31:33
از خودم ........... خنده ... لبخند ... لبخند سلاحی است برای پوشاندن غم ها ... لبخند سلاحی است برای فرار از پرسش ها ... گرچه تلخند اینگونه لبخند ها ... اما بزن ... بزن تا آسوده غمگین باشی ... خدایا در من کسی هست...
که صدا می زند تو را .... به فریادش برس ... |
|
1394/01/18 22:32:39
این سکوت لعنتی داره خفه ام میکنه
سکوتی که مجبورم همیشه با خودم حملش کنم کاش میشد این سکوت تلخ را شکست.... من به فریاد مانند کسی که نیاز به تنفس دارد مشت میکوبد بر در پنجه می ساید بر پنجره ها محتاجم.......... از سکوت خسته شده ام ........ دلم فریاد میخواهد.............. دیگه خستم از همتون از لحنه گفتنایه بله تون
|
|
1394/01/18 22:37:34
من که رفتم بنویسید دمش گرم نبود
بنویسید صدا بود ولی نرم نبود خانه در خاک خدا داشت ، تماشایی بود بنویسید دو خط مانده به تنهایی بود بنویسید که با ماه ،کبوتر می چید از لب زاغچه ها بوسهء باور می چید بنویسید که با چلچله ها الفت داشت اهل دل بود وَ با فاصله ها نسبت داشت دلش از زمزمهء نور عطش می بارید ریشه در ماه ، ولی روی زمین می جوشید بنویسید زبان داشت ولی لال نشد بنویسید که پوسید ولی کال نشد پُرِ طوفان غزل بود ولی سیل نداشت بنویسید که دل داشت ولی میل نداشت پنجه بر پنجرهء روشن فردا می زد وسعت حوصله اش طعنه به دریا می زد بنویسید به قانونِ عطش ، آب نداد و کسی کودک احساسش را تاب نداد سرد و سرما زده از سمت کویر آمده بود کودکی بود که در هیاتِ پیر آمده بود تا صدای دل خود چند تپش فاصله داشت گاه با فلسفهء عشق کمی مسئله داشت........ دیگه خستم از همتون از لحنه گفتنایه بله تون
|
|
1394/01/18 22:44:29
اونی که یه روزی تنها کسم بود ... تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشت و رفت از کنارم ... از درد دوریش من بی قرارم خیال میکردم پیشم میمونه ... ترانه ی عشق واسم میخونه خیال میکردم یه همزبونه ... نمیدونستم نا مهربونه |^%#@HR#@%^|
شاید کوتا بیام ولی کــــــــو تا بیام |
|
1394/01/19 00:24:12
زندگی ذره کاهیست ، که کوهش کردیم **
زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم ** زندگی نیست بجز نم نم باران بهار ، ** زندگی نیست بجز دیدن یار ، ** زندگی نیست بجز عشق ، ** بجز حرف محبت به کسی ، ** ورنه هر خار و خسی ، ** زندگی کرده بسی ، ** زندگی تجربه تلخ فراوان دارد ، ** دو سه تا کوچه و پس کوچه و ** اندازه ی یک عمر بیابان دارد . ** ما چه کردیم و چه خواهیم کرد ** در این فرصت کم ؟ ######
|
|
منوی کاربری
|
||
