اخرین باری ک رفتم خدایی بی گناه بودم..
بچه ها بزن و برقص راه انداخته بودن ..همه اهنگ میخوندنو میزدن رو میز یکی هم داش میرقصید.
منم داشتم نگا میکردم..
بعضی وقتا هم دس میزدم
یهو معاون پرورشی میاد تو کلاس کسی ک داشت میرقصیدو دید بردش دفتر
به اونم گفتن اگه بگی کی دیگه داشت میرقصید شاید به بابات زنگ نزنیم..
اونم منو گفت!!
همه نشسته بودن من چون وایساده بودم الکی منو گفت:-!
منم رفتم دفتر. هرچی میگفتم من نرقصیدم باور نمیکردن..
اخرسر از چنتا بچه ها پرسیدن..اونا گفتن ساغر نمیرقصید منو فرستادن رفتم..اون رقاصه هم میخواستن زنگ بزن باباش..انقد التماس کرد ک بخشیدنش:-!
نقاب میزنم...
که حتما منو گم کنی
اخرین باری ک رفتم خدایی بی گناه بودم..
بچه ها بزن و برقص راه انداخته بودن ..همه اهنگ میخوندنو میزدن رو میز یکی هم داش میرقصید.
منم داشتم نگا میکردم..
بعضی وقتا هم دس میزدم
یهو معاون پرورشی میاد تو کلاس کسی ک داشت میرقصیدو دید بردش دفتر
به اونم گفتن اگه بگی کی دیگه داشت میرقصید شاید به بابات زنگ نزنیم..
اونم منو گفت!!
همه نشسته بودن من چون وایساده بودم الکی منو گفت:-!
منم رفتم دفتر. هرچی میگفتم من نرقصیدم باور نمیکردن..
اخرسر از چنتا بچه ها پرسیدن..اونا گفتن ساغر نمیرقصید منو فرستادن رفتم..اون رقاصه هم میخواستن زنگ بزن باباش..انقد التماس کرد ک بخشیدنش:-!