باسلام می خواستم بپرسم چند بار تا الان دفتر رفتی بی گناه از دفتر برگشتی یا حتی بی گناه به دفتر رفتی ومدیر ار خجالتت در اومده .
تا به حال شده بی گناه بری دفتر بعد در اخرین لحظه تبرعه بشی
خداحافظ برای همیشه من رفتم ولی امیدوارم یه روزی برگردم واسه همیشه خدانگهدار دوستون دارم وهمینطور انجمن رو دوست دارم بای.
باسلام می خواستم بپرسم چند بار تا الان دفتر رفتی بی گناه از دفتر برگشتی یا حتی بی گناه به دفتر رفتی ومدیر ار خجالتت در اومده .
تا به حال شده بی گناه بری دفتر بعد در اخرین لحظه تبرعه بشی :?:
والا اخرین باری که رفتیم نشستیم یک چایی زدیم با مدیر...
خیلی گذشته ازون موقع ولی به یاد مدیرمون هستم...
کلا مدیر خوبی بودش...بجز 2 سالی که اون مدرسه بودم بقیه سال ها هیچ کاری با دفتر و مدیر و اینا نداشتم...
این مطلب در 1393/02/15 19:47:10 نوشته شده است و در 1393/02/15 19:47:19 ویرایش شده است .
http://1o2.ir/BEBIN6
آشنای ناشناس
والا اخرین باری که رفتیم نشستیم یک چایی زدیم با مدیر...:)
خیلی گذشته ازون موقع ولی به یاد مدیرمون هستم...:)
کلا مدیر خوبی بودش...بجز 2 سالی که اون مدرسه بودم بقیه سال ها هیچ کاری با دفتر و مدیر و اینا نداشتم...:roll:
مدیر نه ولی هر وقت از جلوی دفتر معاونین رد میشم میگن به پدرت بگو فردا بیاد مدرسه.منم میگم چشم ولی نمیدونم چرا 5 دقیقه بعدش یادم میره.
6 تا معاون داریم.
مدیر نه ولی هر وقت از جلوی دفتر معاونین رد میشم میگن به پدرت بگو فردا بیاد مدرسه.منم میگم چشم ولی نمیدونم چرا 5 دقیقه بعدش یادم میره.8-)
6 تا معاون داریم.:?
همین امروز یکم شلوغ کاری کردیم بردنمون پای دفتر.
یه خالی بندی اساسی برای ناظم کردم که فک شرکای خلاف کارم افتاده بود
کلا به جر تبرعه ی خودم پای یه چند نفر دیگه هم کشیدم وسط
خعلی حال داد
الان میفمم الکی بهم نمی گن مهدی خالی بند
این مطلب در 1393/02/15 21:46:37 نوشته شده است و در 1393/02/15 21:47:19 ویرایش شده است .
رضا نقل قول نکن
همین امروز یکم شلوغ کاری کردیم بردنمون پای دفتر.
یه خالی بندی اساسی برای ناظم کردم که فک شرکای خلاف کارم افتاده بود :mrgreen:
کلا به جر تبرعه ی خودم پای یه چند نفر دیگه هم کشیدم وسط :lol:
خعلی حال داد :mrgreen:
الان میفمم الکی بهم نمی گن مهدی خالی بند :mrgreen:
باسلام می خواستم بپرسم چند بار تا الان دفتر رفتی بی گناه از دفتر برگشتی یا حتی بی گناه به دفتر رفتی ومدیر ار خجالتت در اومده .
تا به حال شده بی گناه بری دفتر بعد در اخرین لحظه تبرعه بشی
بی گناه که نه ولی با گناه زیاد میرفتیم دفتر
اون موقع حالمون رو میگرفت ولی الان که یادش میفتم میبینم چه حالی میداد
بد خاها تا صبح؟
چی بگویند؟
یه سریا ما بودیم دهنشون بسته بود مار رفتیم بلبل شدن.چنگیز من اینارو دوست داره
[quote][div][b]ممد حسن[/b][/div][div]باسلام می خواستم بپرسم چند بار تا الان دفتر رفتی بی گناه از دفتر برگشتی یا حتی بی گناه به دفتر رفتی ومدیر ار خجالتت در اومده .
تا به حال شده بی گناه بری دفتر بعد در اخرین لحظه تبرعه بشی :?:[/div][/quote]
بی گناه که نه ولی با گناه زیاد میرفتیم دفتر :lol:
اون موقع حالمون رو میگرفت ولی الان که یادش میفتم میبینم چه حالی میداد :lol:
ما که هر روز دم دفتر بودیم ....
1 .سطل اشغال اتیش زدیم
2. درخت شکستیم
3. * کلاس رو با هلدرش بلند کردیم
به خاطر دعوا هم زیاد رفتیم پای دفتر
اینم خدمتون عرض کنم گه چون من کمک به مدرسه میدادم هیچ گاه گناهکار شناخته نمیشدم
ما که هر روز دم دفتر بودیم ....
1 .سطل اشغال اتیش زدیم
2. درخت شکستیم
3. لامپ کلاس رو با هلدرش بلند کردیم :D
به خاطر دعوا هم زیاد رفتیم پای دفتر
اینم خدمتون عرض کنم گه چون من کمک به مدرسه میدادم هیچ گاه گناهکار شناخته نمیشدم :twisted:
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.