00امیر00moein0موهاشو آتیش میزدم
نه باید کیگفتی به موهاش آدامس میچسبوندم مجبور بشه کچل کنه کلشو
آب یخ میریختم تو صورتش
Moein bap
نویسنده | پیغام |
---|---|
|
1395/05/12 19:26:54
آب یخ میریختم تو صورتش Moein bap
|
|
1395/05/12 19:29:56
ی نیشگونی ازش میگرفتم تا ی ماه نتونه سرجاش بند شه
صداها میگن که توام میری...
|
|
1395/05/12 19:32:10
آنچنان با مشت میزدم تو دهنت که دندونات بریزه
دخترم دیگر صداها میگن که توام میری...
|
|
1395/05/12 19:36:05
باهاش حرف میزدم تا سکته کنه
Moein bap
|
|
1395/05/12 19:36:37
هعی،یه افرادی هستن بی جنبه
دیگه به دوست هم نمیشه اعتماد کرد |
|
1395/05/12 19:38:35
یه عربده ای سرش میکشیدم تا دو سال کابوس ببینه جیغ نه ها عربدههههههههههههه صداها میگن که توام میری...
|
|
1395/05/12 19:39:00
هعی،یه افرادی هستن بی جنبه
دیگه به دوست هم نمیشه اعتماد کرد |
|
1395/05/12 19:55:00
می خوام ببینم وقتی میره حموم چه کار نادرستی انجام میده In the name of god
|
|
1395/05/12 19:56:13
خااااااااااااااااااک با لگد میزدم پس سرت عقلت بیاد سر جاش صداها میگن که توام میری...
|
|
1395/05/12 19:59:17
منظورم اینه که شاید شیوه درست لیف زدن رو بلد نباشه این میشه کار نادرست
می فهمیدم با کی درد دل می کنه و چی می گه
این مطلب در 1395/05/12 19:59:17 نوشته شده است و در 1395/05/12 20:00:46 ویرایش شده است .
In the name of god
|
منوی کاربری
|
||