آره البته ک شعر زیبایی هستش و به عنوان یک یادگاری شایسته و بایسته حفظ کردن هستش
Arkadaş giti
نویسنده | پیغام |
---|---|
|
1393/10/07 23:21:02
آره البته ک شعر زیبایی هستش و به عنوان یک یادگاری شایسته و بایسته حفظ کردن هستش
Arkadaş giti
|
|
1393/10/07 23:30:22
گل چیده ام براى تو اما ببخش که...
گل هاى من به نرگس مستت نمى رسند گفتند: رفته اى به سفرهاى دورتر جایى که دست هام به دستت نمى رسند ابوالفضل حبیبی |
|
1393/10/08 00:12:13
http://kolobok.us/smiles/artists/laie/Laie_75B.gif
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/10/08 00:21:44
استغفر الله |
|
1393/10/08 10:39:41
عاشق دوستت دارم های ناقصی هستم
که به میانه نرسیده فراموششان میکنی... (برگرفته از شعر آقای مهدی صادقی) پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/10/08 10:40:18
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی من درد مشترکم مرا فریاد کن ... پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/10/08 10:40:50
دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب است: سلام... من تو را می خواهم. پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/10/08 10:41:59
من از تمام دنیا
فقط آن دایره مشکی چشمان تو را می خواهم وقتی که در شفافیتش بازتاب عکس خودم را می بینم پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/10/08 10:44:09
رفتن که بهانه نمی خواهد،
یک چمدان می خواهد از دلخوری هاى تلنبار شده و گاهى حتى دلخوشی هاى انکار شده ... رفتن که بهانه نمی خواهد، وقتى نخواهى بمانى، با چمدان که هیچ بى چمدان هم می روى ! ماندن... ماندن اما بهانه مى خواهد، دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغ هاى دوست داشتنى، دوستت دارم هایى که مى شنوى اما باور نمى کنى، یک فنجان چاى، بوى عود، یک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شیرین ... وقتى بخواهى بمانى، حتى اگر چمدانت پر از دلخورى باشد خالى اش مى کنى و باز هم می مانى ... می مانى و وقتى بخواهى بمانى نم باران را رگبار مى بینى و بهانه اش مى کنى براى نرفتنت ! آرى، آمدن دلیل مى خواهد ماندن بهانه و رفتن هیچکدام پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/10/08 10:44:48
چرا به یاد نمی آورم؟! من آدمی را دوست می داشتم.
ستاره و ارغوان را دوست می داشتم. شکوفه و سیگار و خیابان را دوست می داشتم. گردهمائی گمان های کودکانه را دوست می داشتم. نامه ها ، ترانه ها وغروب های هر پنجشنبه را دوست می داشتم. آواز و انار و آهو را دوست می داشتم. من نمی دانم، من همه چی را دوست می داشتم … چرا به یاد نمی آورم؟! گفتم از کنار پنجره، از روبروی آن کلاغ که بر * بامی کهنه می لرزد، از روبروی تماشای ماه، از کنار تفکری تشنه، کنار می آیم. گفتم کنار می آیم، اما نه با هر کسی، اما کنار ترا دوست می دارم، اما دوست داشتن را … دوست می دارم. چرا به یاد نمی آورم؟ جنبش خاموش خواب های ماه، توهم دیدار کسی در انتهای جهان، تعبیر غزلی از حوالی حافظ، و سؤالی ساده از کودکی یتیم، گویا اواسط زمستان بود، که من راه خانه ای را گم کردم. من از شمارش پله ها هنوز می ترسم. پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
منوی کاربری
|
||