قشنگ ترین و عاشقانه ترین شعری ک شنیدی چیه پروازه خانوم؟
Arkadaş giti
نویسنده | پیغام |
---|---|
|
1393/10/07 22:56:07
قشنگ ترین و عاشقانه ترین شعری ک شنیدی چیه پروازه خانوم؟
Arkadaş giti
|
|
1393/10/07 22:57:57
این شعر بود .....
میخوام که با هر نفسم بگم تویی هم نفسم بغض تو رو داد بزنم بگم تویی هر نفسم میخوام که با ترانه هام قفل سکوتو بشکنم توهم صدامو بشنوی من صداتو بشنوم میخوام بگم تو بهترین ستاره بخت منی میخوام بگم که خواستمت تمومه دنیای منی میخوام که هرشب واسه تو ستاره هارو بشمارم ماه وستاره واسه چی؟ هر چی تو گفتی بشمارم میخوام که بغض سینمو درد تو درمون بکنه دردمو درمون نکنه شاید ک آرومم کنه میخوام که با برق نگات خورشیدو بیرون بکنم میخوام که با بغض صدات رعد رو پریشون بکنم میخوام بگم عزیز من صبر و قرار من تویی صبر رو قرار تو منم عمرو نیازمن تویی میخوام ک خواستن تو رو با گریه فریاد بزنم عشق و نیاز این دل و تو سینه فریاد بزنم میخوام بگم دوست دارم تموم حرفهام همینه بگم فقط تو رو دارم تموم حرفهام همینه
این مطلب در 1393/10/07 22:57:57 نوشته شده است و در 1393/10/07 23:05:15 ویرایش شده است .
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/10/07 23:00:48
لایک داری ولی شعری از شعرا هم به ذهنت رسید بگو
Arkadaş giti
|
|
1393/10/07 23:07:01
شعر های مولا نا هم دوس دارم
گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند وین عالم بیاصل را چون ذرهها برهم زند عالم همه دریا شود دریا ز هیبت لا شود آدم نماند و آدمی گر خویش با آدم زند دودی برآید از فلک نی خلق ماند نی ملک زان دود ناگه آتشی بر گنبد اعظم زند بشکافد آن دم آسمان نی * ماند نی مکان شوری درافتد در جهان، وین سور بر ماتم زند گه آب را آتش برد گه آب آتش را خورد گه موج دریای عدم بر اشهب و ادهم زند خورشید افتد در کمی از نور جان آدمی کم پرس از نامحرمان آن جا که محرم کم زند مریخ بگذارد نری دفتر بسوزد مشتری مه را نماند، مِهتری، شادّیِ او بر غم زند افتد عطارد در وحل آتش درافتد در زحل زهره نماند زهره را تا پرده خرم زند نی قوس ماند نی قزح نی باده ماند نی قدح نی عیش ماند نی فرح نی زخم بر مرهم زند نی آب نقاشی کند نی باد فراشی کند نی باغ خوش باشی کند نی ابر نیسان نم زند نی درد ماند نی دوا نی خصم ماند نی گوا نی نای ماند نی نوا نی چنگ زیر و بم زند اسباب در باقی شود ساقی به خود ساقی شود جان ربی الاعلی گود دل ربی الاعلم زند برجه که نقاش ازل بار دوم شد در عمل تا نقشهای بیبدل بر کسوه معلم زند حق آتشی افروخته تا هر چه ناحق سوخته آتش بسوزد قلب را بر قلب آن عالم زند خورشید حق دل شرق او شرقی که هر دم برق او بر پوره ادهم جهد بر عیسی مریم زند پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/10/07 23:11:31
این شعرم خیلی دوس دارم ... مادرم رو کادوی تولدم نوشته بود حالا نمیدونم خودش گفته بود یا مال کسی بود ..
ای زن این شهر را دروازه نیست نه به هر شهری مرا از مهتران پروازه نیست آنان که چو من بی پر و پروازه ٔ عشقند جز در حرم جانان پرواز نخواهند. جانا چه توان کرد که اندر ره عشقت الا جگر سوخته پروازه ٔ ما نیست پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/10/07 23:13:07
من علاوه بر شعرهای عرفانی از شعرهای معاصر هم خیلی خوشم میاد
یکی از شعر های فاضل نظری ک خیلی دوسش دارم اینه بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق وسکوت تو جواب همه مسئله هاست Arkadaş giti
|
|
1393/10/07 23:15:33
این شعر رو توی گوگل سرچ کنی میاره ولی نمی دونم شاعرش کیه. همین اولیم موردی ک پیدا می کنه شعرو داره ولی فیلتره متاسفانه Arkadaş giti
|
|
1393/10/07 23:17:13
این از کی بود؟ |
|
1393/10/07 23:17:23
---------- اره نمیدونم ولی ب عنوان یادگاری حفظش کردم .. پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/10/07 23:18:24
----------- مرتضی لطفی اهنگ هم نفس پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
منوی کاربری
|
||