انجمن رسمی عصر پادشاهان | بحث و گفتگوی آزاد | به مناسبت شروع مدارس :|

نویسنده	پیغام
j55522 تشکر شده: 348 تعداد نوشته: 12 تعداد پاسخ: 0 سابقه بازی در 29 سرور	به مناسبت شروع مدارس :\| ‏1393/06/29 09:37:05 به نام خدا ، سلام بر همگی به مناسبت اخرین روز هایی که ما اینجا هستیم چند تا مسابقه همراه با قرعه کشی راه انداختیم . جایزمون شارژ ایرانسل یا همراه اوله و هیچ چیز دیگه 1- ساخت ترول با موضوع مدرسه: به برترین ترول شارژ 2 هزار تومنی داده میشود قوانین ترول: 1- خودتون ساخته یاشین 2- اسمتون رو پایینش بنویسید 3-موضوع بی خود نداشته باشه 4-اموزش: http://troll98.ir/2013/11/21/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8 %AA%D8%B1%D9%88%D9%84/ 2- یکی از خاطرات مدرسه تون رو تعریف کنین به که هم خنده دار و جالب و .... باشه : به برترین خاطره شارژ 2 تومی داده میشود 1- از خودتون باشه 2-جالب باشه 3- اصلا به این قرعه کشی کاری نداشته باشید و به عنوان شانس دومتون قبول کنین : اینم یه شارژ هزار تومنی رای گیری همزمان با ارسال پست: بالا لایک های زیر پست تون رای خودتون رو بدبد ، کسی که رای میده حداقل باید 50 تا پاسخ داشته باشه قوانین تایپک: 1-هیچ گونه پرسش در این تایپک نباشه 2-جهت اموزش ترول میتونین از من یا (binco5521 , هیتلر2013) خصموصی بپرسید. 3-هیچ پستی غیر از اون دومورد که گفتم نباشه در غیر این صورت گزارش داده میشه. 4- اسپم ممنوع مدت ارسال اثار تا فردا یک شنبه ساعت 5 بعد از ظهر و اهدای جایزه مرحله 3 این مطلب در ‏1393/06/29 09:37:05 نوشته شده است و در ‏1393/06/30 17:57:41 ویرایش شده است . با وجود 8 عدد مدیر کارمون سخت تر شده چون باید تذکرای 8 تا مدیر رو پاک کنیم [b]به نام خدا ، سلام بر همگی به مناسبت اخرین روز هایی که ما اینجا هستیم چند تا مسابقه همراه با قرعه کشی راه انداختیم . جایزمون شارژ [b]ایرانسل[/b] یا [b]همراه اوله[/b] :ugeek::ugeek: و هیچ چیز دیگه :icon_5: 1- ساخت ترول با موضوع مدرسه: به برترین ترول شارژ 2 هزار تومنی :o داده میشود :icon_4: قوانین ترول: 1- خودتون ساخته یاشین 2- اسمتون رو پایینش بنویسید 3-موضوع بی خود نداشته باشه 4-اموزش: http://troll98.ir/2013/11/21/%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8 %AA%D8%B1%D9%88%D9%84/ 2- یکی از خاطرات مدرسه تون رو تعریف کنین به که هم خنده دار و جالب و .... باشه : به برترین خاطره شارژ 2 تومی داده میشود :icon_5: 1- از خودتون باشه 2-جالب باشه 3- اصلا به این قرعه کشی کاری نداشته باشید و به عنوان شانس دومتون قبول کنین :geek::geek:: اینم یه شارژ هزار تومنی :shock: رای گیری همزمان با ارسال پست: بالا لایک های زیر پست تون رای خودتون رو بدبد ، کسی که رای میده حداقل باید 50 تا پاسخ داشته باشه قوانین تایپک: 1-هیچ گونه پرسش در این تایپک نباشه 2-جهت اموزش ترول میتونین از من یا (binco5521 , هیتلر2013) خصموصی بپرسید. 3-هیچ پستی غیر از اون دومورد که گفتم نباشه در غیر این صورت گزارش داده میشه. 4- اسپم ممنوع :evil: [/b] [b][color=#800080] مدت ارسال اثار تا فردا یک شنبه ساعت 5 بعد از ظهر و اهدای جایزه مرحله 3[/color][/b] افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند آرمان خان ، mmkarimi1377 ، lord khalifeh ، mohamad1994 ، سورنا93 ، bingo55521 ، h.palad ، jojo st ، hakhamaneshe ، alixfazl3 ، araspzand ، benyaminmomeni ، رموو ، هیتلر 2013 ، mari_khanomi ، xعلی ، shividi ، sa-ghar ، hani gonjeshke ، yazdanfc30 ، m1p69 ، maryam joon ، sepehr 2000 ، king armin ، zahra14 ، m.amin2014 ، varzandiyan ، amirbagheri@ ، mahdi521 ، 1234567891086 ، پویو ، lord_پروازه ، 12345678915 ، sultan_12345678912 ، 12345678953
xعلی تشکر شده: 1,372 تعداد نوشته: 41 تعداد پاسخ: 663 سابقه بازی در 14 سرور	‏1393/06/29 10:26:36 خاطره:اولین باری که رفتم مدرسه نمیتونستم به معلم بگم میخام برم دستشویی واسه همین یه بار تو مدرسه سرازیر شد دستشویی چند روز بعدش معلم اومد بالا سرم گفت اگه دستشویی داشتی بگو منم بهش گفتم باشه وسط درس که داشت الفبا رو درس میداد گفتم خانوم.... نذاشت ادامه حرفمو بگم گفت ساکت دارم درس میدم همون روز متاسفانه دوباره اتفاق افتاد و من از اون روز بین بپه معروف شدم به ................................................................ زشته نمیگم. اخ بچه ها اگه کار ندارین برم دستشویی الان دوباره سرازیر میشه مو ایطوریم خاطره:اولین باری که رفتم مدرسه نمیتونستم به معلم بگم میخام برم دستشویی واسه همین یه بار تو مدرسه سرازیر شد دستشویی:oops::oops::oops::oops::oops: چند روز بعدش معلم اومد بالا سرم گفت اگه دستشویی داشتی بگو منم بهش گفتم باشه وسط درس که داشت الفبا رو درس میداد گفتم خانوم.... نذاشت ادامه حرفمو بگم گفت ساکت دارم درس میدم همون روز متاسفانه دوباره اتفاق افتاد و من از اون روز بین بپه معروف شدم به ................................................................ زشته نمیگم. اخ بچه ها اگه کار ندارین برم دستشویی الان دوباره سرازیر میشه افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند آرمان خان ، h.palad ، hakhamaneshe ، سورنا93 ، alixfazl3 ، araspzand ، bloodlord ، علی راثی بناب ، benyaminmomeni ، هیتلر 2013 ، mari_khanomi ، shividi ، hani gonjeshke ، yazdanfc30 ، maryam joon ، zahra14 ، m.amin2014 ، varzandiyan ، گوگورسابق ، mahdi521 ، lord_پروازه
xعلی تشکر شده: 1,372 تعداد نوشته: 41 تعداد پاسخ: 663 سابقه بازی در 14 سرور	‏1393/06/29 10:38:08 xعلی خاطره:اولین باری که رفتم مدرسه نمیتونستم به معلم بگم میخام برم دستشویی واسه همین یه بار تو مدرسه سرازیر شد دستشویی چند روز بعدش معلم اومد بالا سرم گفت اگه دستشویی داشتی بگو منم بهش گفتم باشه وسط درس که داشت الفبا رو درس میداد گفتم خانوم.... نذاشت ادامه حرفمو بگم گفت ساکت دارم درس میدم همون روز متاسفانه دوباره اتفاق افتاد و من از اون روز بین بپه معروف شدم به ................................................................ زشته نمیگم. اخ بچه ها اگه کار ندارین برم دستشویی الان دوباره سرازیر میشه نتیجه گیری معلما فقط حرف میزنن عمل نمی کنن اول بهت میگن روز معلم کادو نیارین واسم بعد روز معلم میاره بیرون میگه مگه من معلمت نیستم واسه چی واسم کادو نیوردی معلما کم هم نیستن 12معلمن مو ایطوریم [quote][div][b]xعلی[/b][/div][div]خاطره:اولین باری که رفتم مدرسه نمیتونستم به معلم بگم میخام برم دستشویی واسه همین یه بار تو مدرسه سرازیر شد دستشویی:oops::oops::oops::oops::oops: چند روز بعدش معلم اومد بالا سرم گفت اگه دستشویی داشتی بگو منم بهش گفتم باشه وسط درس که داشت الفبا رو درس میداد گفتم خانوم.... نذاشت ادامه حرفمو بگم گفت ساکت دارم درس میدم همون روز متاسفانه دوباره اتفاق افتاد و من از اون روز بین بپه معروف شدم به ................................................................ زشته نمیگم. اخ بچه ها اگه کار ندارین برم دستشویی الان دوباره سرازیر میشه[/div][/quote] نتیجه گیری معلما فقط حرف میزنن عمل نمی کنن اول بهت میگن روز معلم کادو نیارین واسم بعد روز معلم میاره بیرون میگه مگه من معلمت نیستم واسه چی واسم کادو نیوردی معلما کم هم نیستن 12معلمن افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند سورنا93 ، alixfazl3 ، علی راثی بناب ، benyaminmomeni ، mari_khanomi ، maryam joon ، king armin ، zahra14 ، varzandiyan
bingo55521 تشکر شده: 16,451 تعداد نوشته: 19 تعداد پاسخ: 6,770 سابقه بازی در 35 سرور	‏1393/06/29 10:59:04 ایم خاطره. ما یه درس داشتیم اسمش کاربرد رایانه بود تو هنرستان.جوری بود که نصف کلاس میرفتن توی سایت کامپیوتر و نصف دیگه میموندن تو کلاس با یه معلم دیگه. این معلمی که میموند کلاس همیشه یا چرت میزد یا خودشو میخاروند. یه روز گوشیشو گذاشت توی شارژ توی کلاس و چرت زد. تو چرت بود که یهو یکی کوبید به در و گفت زنگهههههههه (فکر کنم دیدین مثل قوم ظالمین میان اعلام میکنن زنگه.) آقا این یهو پرید و حول شد و پا شد رفت .گوشیش جا موند. ما هم برای تلافی گوشیشو ورداشتیم بردیم تحویل ناظم دادیم و گفتیم اینو از یکی از بچه ها ظبط کردیم.ناظمم گوشیو گذاشت تو کشو میزش و قفل کرد. این دبیره هم وقتی فهمید ما این کارو کردیم مونده بود چجوری بره به ناظمه بگه که گوشی برا خودشه. اگه بگه که معلم پپه ایه.اگه نگه هم گوشیو به باد داده.بالاخره رفت و گفت و پپه بودنشو ثابت کرد. این مطلب در ‏1393/06/29 10:59:04 نوشته شده است و در ‏1393/06/29 14:40:57 ویرایش شده است . بد خاها تا صبح؟ چی بگویند؟ یه سریا ما بودیم دهنشون بسته بود مار رفتیم بلبل شدن.چنگیز من اینارو دوست داره ایم خاطره. ما یه درس داشتیم اسمش کاربرد رایانه بود تو هنرستان.جوری بود که نصف کلاس میرفتن توی سایت کامپیوتر و نصف دیگه میموندن تو کلاس با یه معلم دیگه. این معلمی که میموند کلاس همیشه یا چرت میزد یا خودشو میخاروند. یه روز گوشیشو گذاشت توی شارژ توی کلاس و چرت زد. تو چرت بود که یهو یکی کوبید به در و گفت زنگهههههههه (فکر کنم دیدین مثل قوم ظالمین میان اعلام میکنن زنگه.) آقا این یهو پرید و حول شد و پا شد رفت .گوشیش جا موند. ما هم برای تلافی گوشیشو ورداشتیم بردیم تحویل ناظم دادیم و گفتیم اینو از یکی از بچه ها ظبط کردیم.ناظمم گوشیو گذاشت تو کشو میزش و قفل کرد. این دبیره هم وقتی فهمید ما این کارو کردیم مونده بود چجوری بره به ناظمه بگه که گوشی برا خودشه. اگه بگه که معلم پپه ایه.اگه نگه هم گوشیو به باد داده.بالاخره رفت و گفت و پپه بودنشو ثابت کرد. :icon_4: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند سورنا93 ، jojo st ، mohamad1994 ، hakhamaneshe ، j55522 ، alixfazl3 ، araspzand ، آرمان خان ، mahdi_5 ، رموو ، علی راثی بناب ، هیتلر 2013 ، mari_khanomi ، shividi ، hani gonjeshke ، yazdanfc30 ، m1p69 ، maryam joon ، hoomansh ، sepehr 2000 ، mahdi521 ، dmc4 ، king armin ، zahra14 ، m.amin2014 ، varzandiyan ، گوگورسابق ، lord_پروازه
hakhamaneshe تشکر شده: 6,177 تعداد نوشته: 22 تعداد پاسخ: 1,700 سابقه بازی در 37 سرور	‏1393/06/29 11:37:29 من حال ترول سازی نبودم ولی این خاطره رو میگم بی نصیب نمو نید توی کلاس ما یک سید بود خیلی معلما رو اذیت میکرد یک روز معلم علوم داست نمره ها رو حساب میکرد ترم اول بعد رسید به یکیک از بچه ها به اسم قلی زاده معلم: آقای قلی زاده در 4 تا امتحا ممیانگین شدن 18 بعد گفت ایشون یک کاردستی آوردن اون سید گفت:دستش درد نکنه آق این معلکه داغ شد مااه م فقط میخندیددیم میگم یک وقت انجمن رو نزارن توی شهر های متروکه گیگینز من حال ترول سازی نبودم ولی این خاطره رو میگم بی نصیب نمو نید توی کلاس ما یک سید بود خیلی معلما رو اذیت میکرد یک روز معلم علوم داست نمره ها رو حساب میکرد ترم اول بعد رسید به یکیک از بچه ها به اسم قلی زاده معلم: آقای قلی زاده در 4 تا امتحا ممیانگین شدن 18 بعد گفت ایشون یک کاردستی آوردن اون سید گفت:دستش درد نکنه آق این معلکه داغ شد مااه م فقط میخندیددیم افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند سورنا93 ، alixfazl3 ، araspzand ، benyaminmomeni ، mari_khanomi ، yazdanfc30 ، maryam joon ، sepehr 2000 ، zahra14 ، varzandiyan ، گوگورسابق
kingcrab تشکر شده: 3,885 تعداد نوشته: 75 تعداد پاسخ: 1,967 سابقه بازی در 42 سرور	‏1393/06/29 11:55:09 منم یه خاطره یه بار اسنک آورده بودم مدرسه زنگ تفریح خورد اسنکمو بیرون آوردم یکی دید!!! یه عالمه وقت دویدم بعد اون منو گم کرده یه نفر دیگه بعد هی جمع شدن 5 نفر شدن آقا زنگم داشت تموم میشد منم گشنه اسنکو زیر لباسم گذاشتم به بهونه دستشویی رفتم دستشویی اونجا خوردم داشتم از ترس می مردم گفتم حالا یکی میاد منو لو میده میره!!!!!!! این مطلب در ‏1393/06/29 11:55:09 نوشته شده است و در ‏1393/06/29 11:55:32 ویرایش شده است . هعی،یه افرادی هستن بی جنبه دیگه به دوست هم نمیشه اعتماد کرد منم یه خاطره یه بار اسنک آورده بودم مدرسه زنگ تفریح خورد اسنکمو بیرون آوردم یکی دید!!! یه عالمه وقت دویدم بعد اون منو گم کرده یه نفر دیگه بعد هی جمع شدن 5 نفر شدن آقا زنگم داشت تموم میشد منم گشنه اسنکو زیر لباسم گذاشتم به بهونه دستشویی رفتم دستشویی اونجا خوردم داشتم از ترس می مردم گفتم حالا یکی میاد منو لو میده میره!!!!!!! :icon_4::icon_4::icon_4: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند alixfazl3 ، araspzand ، hakhamaneshe ، benyaminmomeni ، mari_khanomi ، maryam joon ، varzandiyan ، گوگورسابق
kingcrab تشکر شده: 3,885 تعداد نوشته: 75 تعداد پاسخ: 1,967 سابقه بازی در 42 سرور	‏1393/06/29 11:59:40 palangsorati kingcrab منم یه خاطره یه بار اسنک آورده بودم مدرسه زنگ تفریح خورد اسنکمو بیرون آوردم یکی دید!!! یه عالمه وقت دویدم بعد اون منو گم کرده یه نفر دیگه بعد هی جمع شدن 5 نفر شدن آقا زنگم داشت تموم میشد منم گشنه اسنکو زیر لباسم گذاشتم به بهونه دستشویی رفتم دستشویی اونجا خوردم داشتم از ترس می مردم گفتم حالا یکی میاد منو لو میده میره!!!!!!! واقعا خاطره ی خوبت از مدرسه اینه ابتدایی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟ یا پیش دبستانی ابتدایی امسال سال آخرمه نه بابا تنها خاطرم این نیست که!!!!! هعی،یه افرادی هستن بی جنبه دیگه به دوست هم نمیشه اعتماد کرد [quote][div][b]palangsorati[/b][/div][div][quote][div][b]kingcrab[/b][/div][div]منم یه خاطره یه بار اسنک آورده بودم مدرسه زنگ تفریح خورد اسنکمو بیرون آوردم یکی دید!!! یه عالمه وقت دویدم بعد اون منو گم کرده یه نفر دیگه بعد هی جمع شدن 5 نفر شدن آقا زنگم داشت تموم میشد منم گشنه اسنکو زیر لباسم گذاشتم به بهونه دستشویی رفتم دستشویی اونجا خوردم داشتم از ترس می مردم گفتم حالا یکی میاد منو لو میده میره!!!!!!! :icon_4::icon_4::icon_4:[/div][/quote] واقعا خاطره ی خوبت از مدرسه اینه ابتدایی هستی؟؟؟؟؟؟؟؟ یا پیش دبستانی[/div][/quote] ابتدایی امسال سال آخرمه نه بابا تنها خاطرم این نیست که!!!!! افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند araspzand ، mari_khanomi ، alixfazl3 ، varzandiyan ، گوگورسابق
mari_khanomi تشکر شده: 182 تعداد نوشته: 2 تعداد پاسخ: 125 سابقه بازی در 42 سرور	‏1393/06/29 15:21:54 1 بار تو کلاس آناتومی خواب بودم استاد اومد بالا سرم گفت خانوم ... بالش بیارم براتون منم خوابالود گفتم نه استاد راحتم کلاس رفت رو هوا مــــــــــرد نــیـسـتــم ولـی یـاد گــرفــتــم نـــآمـــرد نـبـاشــمـــــــــ 1 بار تو کلاس آناتومی خواب بودم استاد اومد بالا سرم گفت خانوم ... بالش بیارم براتون منم خوابالود گفتم نه استاد راحتم ;) کلاس رفت رو هوا افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند alixfazl3 ، hakhamaneshe ، yazdanfc30 ، maryam joon ، sepehr 2000 ، king armin ، wwe191 ، varzandiyan ، lord_پروازه
alixfazl3 تشکر شده: 2,127 تعداد نوشته: 2 تعداد پاسخ: 780 سابقه بازی در 3 سرور	‏1393/06/29 15:24:26 قابل توجه علی اقوی کاشونی http://8pic.ir/images/zz5jta31blgwq2q2t2zt.png عاغا اسپم نباشه یه وقت من نمیخوام اسپم بدم کار بدیه اسپم دادن درس ها درس ها ما داریم میاییم(تهش هم نمراتم تک میشه ولی باس بخونیم دیه) http://bartarprogram.ir/forum/index.php بیاین قابل توجه علی اقوی کاشونی :icon_12: http://8pic.ir/images/zz5jta31blgwq2q2t2zt.png :arrow: :arrow: عاغا اسپم نباشه یه وقت من نمیخوام اسپم بدم کار بدیه اسپم دادن افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند hakhamaneshe ، j55522 ، yazdanfc30 ، araspzand ، moein4321 ، varzandiyan ، گوگورسابق
xعلی تشکر شده: 1,372 تعداد نوشته: 41 تعداد پاسخ: 663 سابقه بازی در 14 سرور	‏1393/06/29 15:38:47 این خاطره مربوط به خودمه ولی خیلی تلخه: کلاس چهارم ابتدایی یه نفر بود که بعد مدرسه فقط منو اذیت مکرد((منم عینکی و سو سول)) خلاصه بعد از 3یا 4 روز که همه اش منو اذیت میکرد به دلیل این که کلی درس خونده بودم و درسم خوب بود مبصر شدم اون موقع گوشی و سیم کارت تازه اومده بود و هرکسی گوشی نداشت اون یارو گوشی اورده بود و شانس من فهمیدم وقتی معلم اومد منم سریع رفتمو بهش گفتم بعدش اون بچه رو دست من داد گفت ببرش دفتر منم خوشحال راه افتادم دم در کلاس گفت تورخدا به اقا نگو واست تمر میخرم تو راه پله تورو جان پدرو مادرت نگو بخدا واست بستنی میگیرم ازون قیفی ها حس انتقام طلبیم گل کرده بود دم در دفتر که رسیدیم ناظم داشت با عصبانیت با تلفنش حرف میزد و میگفت: تو غلط کردی مگه من تو اون خونه چکاره ام((فکر کنم داشت با زنش صحبت میکرد :mrgreen) وقتی که تلفنش تمام شد اومد بیرون و گفت پدر سوخته ها چیکار کردین دوباره و چنان چکی بهم زد که صدای زینگ زینگ پیچید تو گوشم یکی هم زد تو گوش اون پسره بعدش گفت برین گم شین بغض گلومو گرفت خواستم بگم اقا بخدا.........یکی دیگه کوبید تو گوشم منم با چشمانی اشک بار به سمتکلاس رفتم و تا 2 روز مدرسه نرفتم مو ایطوریم این خاطره مربوط به خودمه ولی خیلی تلخه: کلاس چهارم ابتدایی یه نفر بود که بعد مدرسه فقط منو اذیت مکرد((منم عینکی و سو سول)) خلاصه بعد از 3یا 4 روز که همه اش منو اذیت میکرد به دلیل این که کلی درس خونده بودم و درسم خوب بود مبصر شدم اون موقع گوشی و سیم کارت تازه اومده بود و هرکسی گوشی نداشت اون یارو گوشی اورده بود و شانس من فهمیدم وقتی معلم اومد منم سریع رفتمو بهش گفتم بعدش اون بچه رو دست من داد گفت ببرش دفتر منم خوشحال راه افتادم دم در کلاس گفت تورخدا به اقا نگو واست تمر میخرم تو راه پله تورو جان پدرو مادرت نگو بخدا واست بستنی میگیرم ازون قیفی ها حس انتقام طلبیم گل کرده بود دم در دفتر که رسیدیم ناظم داشت با عصبانیت با تلفنش حرف میزد و میگفت: تو غلط کردی مگه من تو اون خونه چکاره ام((فکر کنم داشت با زنش صحبت میکرد :mrgreen:)) وقتی که تلفنش تمام شد اومد بیرون و گفت پدر سوخته ها چیکار کردین دوباره و چنان چکی بهم زد که صدای زینگ زینگ پیچید تو گوشم یکی هم زد تو گوش اون پسره بعدش گفت برین گم شین بغض گلومو گرفت خواستم بگم اقا بخدا.........یکی دیگه کوبید تو گوشم منم با چشمانی اشک بار به سمتکلاس رفتم و تا 2 روز مدرسه نرفتم افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند alixfazl3 ، mohamad1994 ، hakhamaneshe ، hani gonjeshke ، mari_khanomi ، araspzand ، maryam joon ، dmc4 ، m.amin2014 ، varzandiyan ، گوگورسابق ، mahdi521