یادش بخیر
سرور 4 بود تقریبا می خواستم حذف کنم چون مدارس شروع شده بود گفتم من که این قدر از لرد کلاب بدم میاد بزار یه حالی ازشون بگیرم
تصمیم گرفتم به اکانت ششم بازی یعنی منصور حمله کنم همین کارو هم کردم
اینقدر زدمش تا اینکه تقریبا 20 تا از شهر هاش رو فارم کردم بعضی هاشون هم با منجنیق زدم
تا اینکه دیدم یکدفعه 8 تا حمله از 8 شهر اولش بهم زد
می دونستم نابودم ولی بهش یه پیام دادم و گفتم چه اتحاد بیخودی دارین چون من نیم ساعته دارم حمله میکنم ولی 1 نفرم نفهمیده
بعدش اون شروع کرد به جواب من رو دادن و اینقدر این داستان ادامه پیدا کرد که آخر سکه خرید و حمله هاش رو لغو کرد
و این طوری شد که من یه دوست خوب دیگه هم پیدا کردم
سرور 4 بود تقریبا می خواستم حذف کنم چون مدارس شروع شده بود گفتم من که این قدر از لرد کلاب بدم میاد بزار یه حالی ازشون بگیرم
تصمیم گرفتم به اکانت ششم بازی یعنی منصور حمله کنم همین کارو هم کردم
اینقدر زدمش تا اینکه تقریبا 20 تا از شهر هاش رو فارم کردم بعضی هاشون هم با منجنیق زدم
تا اینکه دیدم یکدفعه 8 تا حمله از 8 شهر اولش بهم زد
می دونستم نابودم ولی بهش یه پیام دادم و گفتم چه اتحاد بیخودی دارین چون من نیم ساعته دارم حمله میکنم ولی 1 نفرم نفهمیده
بعدش اون شروع کرد به جواب من رو دادن و اینقدر این داستان ادامه پیدا کرد که آخر سکه خرید و حمله هاش رو لغو کرد
و این طوری شد که من یه دوست خوب دیگه هم پیدا کردم
کاراکتر باقیمانده: 120
this is it
this is it