جستجو:

 

نویسنده پیغام
‏1395/04/10 18:11:59
غول قرمز
مثل همیشه عاااالی
فقط یکم کم بودش
کل داستان این بود: معیم ممد حسن رفتن پیش جادوگر که تو غاره و با اسکلت ها تو غار مبارزه کردن

این قسمت طولانی تره بقیه شد که
یه تیکه تو جنگل بود ... که معین تعریف کرد یه بار با آرش اومده ( نتیجه ای که باس بگیری آرش هم نگین رو میشناسه )
یه تیکه مربوط به جنگ با اسکلت ها بود ... که یه تیکه از قدرت ممد حسن و کمانی که چیچک بهش داد رو رو نمایی کرد
یه تیکه تو خونه جادوگر بود که از شخصیت جادوگره رو نمایی کرد
یه تیکه طبقه بالای خونه جادوگره بود ... که ماموریت بعدی بچه ها رو مشخص کرد ( جنگیدن با نگهبان برکه و گرفتن تخمه اژدها )
یه تیکه هم بازگشت علی به عنوان زیر دست آرش بود که انگار با نگین توطئه ریختن
این مطلب در ‏1395/04/10 18:11:59 نوشته شده است و در ‏1395/04/10 18:12:19 ویرایش شده است .
امیرحسینم
فقط خواهشا رعایت کنین بعضی مباحث جا و مکان خودشون رو دارن
افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

، ،

‏1395/04/10 18:49:22
le ildai uhhhhhgd
حوصله دوباره نوشتن ندارم
Moein bap
افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

، ،

‏1395/04/10 19:01:52
نگین ؟ من برم بمیرم ؟ اصلا همون حقته که امیر حسین صافت کنه
مرسی اه
عادت ها میتوانند انسان را نابود کنند کافیست انسان به زیر ستم بودن و رنج کشیدن و گشنگی عادت کند تا هرگز به رهایی فکر نکند
افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

، ، ، ،

‏1395/04/10 19:36:26
داستان عالی بوددیگه فقط یه چیزی چرا منو انقدر ترسو نشون میدی ولی عوضش خوب بود یه قدرت جدید پیدا کردم.
یه سوال دیگه من تو داستان چند سالمه؟
خداحافظ برای همیشه من رفتم ولی امیدوارم یه روزی برگردم واسه همیشه خدانگهدار دوستون دارم وهمینطور انجمن رو دوست دارم بای.
افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

،

‏1395/04/10 22:00:00
dmc4s
غول قرمز
مثل همیشه عاااالی
فقط یکم کم بودش
کل داستان این بود: معیم ممد حسن رفتن پیش جادوگر که تو غاره و با اسکلت ها تو غار مبارزه کردن

این قسمت طولانی تره بقیه شد که
یه تیکه تو جنگل بود ... که معین تعریف کرد یه بار با آرش اومده ( نتیجه ای که باس بگیری آرش هم نگین رو میشناسه )
یه تیکه مربوط به جنگ با اسکلت ها بود ... که یه تیکه از قدرت ممد حسن و کمانی که چیچک بهش داد رو رو نمایی کرد
یه تیکه تو خونه جادوگر بود که از شخصیت جادوگره رو نمایی کرد
یه تیکه طبقه بالای خونه جادوگره بود ... که ماموریت بعدی بچه ها رو مشخص کرد ( جنگیدن با نگهبان برکه و گرفتن تخمه اژدها )
یه تیکه هم بازگشت علی به عنوان زیر دست آرش بود که انگار با نگین توطئه ریختن

علی منم
[i]بهترین چیز برایت برای خودت بودنست تا هیچ وقت دنیا تو را برای خود نگیرد . به یاد سروراس8[/
افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

، ،

‏1395/04/10 23:25:40
ممد حسن
داستان عالی بوددیگه فقط یه چیزی چرا منو انقدر ترسو نشون میدی ولی عوضش خوب بود یه قدرت جدید پیدا کردم.
یه سوال دیگه من تو داستان چند سالمه؟


خودت تو تاپیک صندلی داغ لو دادی از روح میترسی ... این تو ذهن من مونده بود ... تو این قسمت که یکم جو فرق میکرد استفاده شد
قدرت هم فقط یه چشمه از قدرت بود باز قسمت بعد هم هستی ... و اما سنت تو قسمت 1 گفتم 18 سالته یه چند ماهی از شاهین بزرگتری
امیرحسینم
فقط خواهشا رعایت کنین بعضی مباحث جا و مکان خودشون رو دارن
افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

،

‏1395/04/10 23:25:59
رض_علی
dmc4s
غول قرمز
مثل همیشه عاااالی
فقط یکم کم بودش
کل داستان این بود: معیم ممد حسن رفتن پیش جادوگر که تو غاره و با اسکلت ها تو غار مبارزه کردن

این قسمت طولانی تره بقیه شد که
یه تیکه تو جنگل بود ... که معین تعریف کرد یه بار با آرش اومده ( نتیجه ای که باس بگیری آرش هم نگین رو میشناسه )
یه تیکه مربوط به جنگ با اسکلت ها بود ... که یه تیکه از قدرت ممد حسن و کمانی که چیچک بهش داد رو رو نمایی کرد
یه تیکه تو خونه جادوگر بود که از شخصیت جادوگره رو نمایی کرد
یه تیکه طبقه بالای خونه جادوگره بود ... که ماموریت بعدی بچه ها رو مشخص کرد ( جنگیدن با نگهبان برکه و گرفتن تخمه اژدها )
یه تیکه هم بازگشت علی به عنوان زیر دست آرش بود که انگار با نگین توطئه ریختن

علی منم

امیر حسین هم منم
امیرحسینم
فقط خواهشا رعایت کنین بعضی مباحث جا و مکان خودشون رو دارن
افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

،

‏1395/04/10 23:29:34
dmc4s
رض_علی
dmc4s
غول قرمز
مثل همیشه عاااالی
فقط یکم کم بودش
کل داستان این بود: معیم ممد حسن رفتن پیش جادوگر که تو غاره و با اسکلت ها تو غار مبارزه کردن

این قسمت طولانی تره بقیه شد که
یه تیکه تو جنگل بود ... که معین تعریف کرد یه بار با آرش اومده ( نتیجه ای که باس بگیری آرش هم نگین رو میشناسه )
یه تیکه مربوط به جنگ با اسکلت ها بود ... که یه تیکه از قدرت ممد حسن و کمانی که چیچک بهش داد رو رو نمایی کرد
یه تیکه تو خونه جادوگر بود که از شخصیت جادوگره رو نمایی کرد
یه تیکه طبقه بالای خونه جادوگره بود ... که ماموریت بعدی بچه ها رو مشخص کرد ( جنگیدن با نگهبان برکه و گرفتن تخمه اژدها )
یه تیکه هم بازگشت علی به عنوان زیر دست آرش بود که انگار با نگین توطئه ریختن

علی منم

امیر حسین هم منم

علی تو داستان منم
[i]بهترین چیز برایت برای خودت بودنست تا هیچ وقت دنیا تو را برای خود نگیرد . به یاد سروراس8[/
افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

، ،

‏1395/04/10 23:30:27
رض_علی
dmc4s
رض_علی
dmc4s
غول قرمز
مثل همیشه عاااالی
فقط یکم کم بودش
کل داستان این بود: معیم ممد حسن رفتن پیش جادوگر که تو غاره و با اسکلت ها تو غار مبارزه کردن

این قسمت طولانی تره بقیه شد که
یه تیکه تو جنگل بود ... که معین تعریف کرد یه بار با آرش اومده ( نتیجه ای که باس بگیری آرش هم نگین رو میشناسه )
یه تیکه مربوط به جنگ با اسکلت ها بود ... که یه تیکه از قدرت ممد حسن و کمانی که چیچک بهش داد رو رو نمایی کرد
یه تیکه تو خونه جادوگر بود که از شخصیت جادوگره رو نمایی کرد
یه تیکه طبقه بالای خونه جادوگره بود ... که ماموریت بعدی بچه ها رو مشخص کرد ( جنگیدن با نگهبان برکه و گرفتن تخمه اژدها )
یه تیکه هم بازگشت علی به عنوان زیر دست آرش بود که انگار با نگین توطئه ریختن

علی منم

امیر حسین هم منم

علی تو داستان منم

امیر حسین تو داستان هم منم
امیرحسینم
فقط خواهشا رعایت کنین بعضی مباحث جا و مکان خودشون رو دارن
افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند

، ،

ارسال پاسخ برای [ داستان dragon age قسمت هشتم ]

لطفا صبر نمایید ... عملیات با موفقیت انجام شد.

انجمن رسمی بازی آنلاین عصرپادشاهان | تمامی حقوق برای استودیو بازی سازی توسعه سامان محفوظ است

منوی کاربری
.:: ::.
مشاهده کلیه نوشته ها مشاهده کلیه پاسخ ها

پیغام

بستن