سلام قسمت اول داستان ... داستان تخیلیه ... نقش ها با مزایده انتخاب شدن ... نقش جدید هم خواهید داشت ولی نه تا اطلاع ثانویه
اگر هم مطلبی رو نفهمدید ... یه نگاه به مقدمه بندازید یه اطلاعاتی پیرامون این دنیا داده خود داستان زیاده زیاد سرتون رو درد نیارم
عصر اژدها ... افسانه ترین دورانی که در کتب ازش یاد شده .... دورانی که در عین حال که در همه تمدن های قدیمی اثراتش موجوده امکان وجودش توسط بشر امروزی انکار شده ... با این حال داستان های زیادی نسل ان در نسل جرخیده و به دست ما رسیده که راست یا دروغ.... ارزش شنیدن رو دارن
این داستان ما از یه دهکده ی کوچیک شروع میشه دهکه ای به اسم نیروانا ...
در کلسیوم : ( سالن نبرد و تمرین بوده )
-(امیر حسین 19 ساله ) :
(نفس نفس زنان )بلاخ..ره شکست .ت دادم ....فقط مونده اژدهات سرخت
تو همین حین امیرحسین قایم میشه تا از پشت به اژدها حمله کنه
آروم .. آروم ... یکم دیگه ....خوب بلاخره زمین گیر شد .... اینم از این ... تونستم اره تونستم
یه دفعه غرش اژدها توسالن پیچید ... پشت اون صدای سوت و هورای تماشاگرا بلند شد
-امیر حسین ... امیرحسین ... امیرحسین
(صلاح الدین 42 ساله پدر امیرحسین وشاهین
... یه اژدها سوار regular (عادی ) و دارای یه اژدهای نوع سبز(اهلی) لول 2 ) :
-اون پسر منه ها پسر من ... در حالی به پشت شاهین (برادر کوچیک امیرحسین) میزنه
- برادرت یه قهرمانه .. یه روز تو هم میتونی تو این مسابقات شرکت کنی
اما موقع برگشت به رخکن ... ( امیرحسین خطاب به جنگجویی که شکست داده ) :
انصافا خوب جنگیدید نزدیک بود شکست بخورم نمیخوای اون رو پوش سیاهت رو بردادی ؟؟؟
اما وقتی روپوشش رو برمیداره ... امیرحسین زبونش لال میشه چون اون دوستش ممدحسنه
( ممدحسن دوست بچگی امیرحسین 18 سالشه از نژاد الف یک کماندار قابل ...
تو بچگی در یکی از جنگا اسیر میشه و توسط خوانواده امیرحسین خریداری میشه
یه سواره نظام مبتدی (beginner ) و داری یه اژدهای سرخ از نوع اهلی لول1 )
-( ممد حسن ) چیه لال شدی ؟؟ میدونم به چی فکر میکنی ... منی که مال این دهکده نیستم
اجازه شرکت در مسابقه رو نداشتم اما واقعا پول جایزه رو میخواستم ... با اون میتونستم خودم رو از پدرت بخرم و آزاد باشم
در راه برگشت به خونه در حالی که امیرحسین داشت به حرفای ممدحسن فکر میکرد :
- شاهکارکردی پسر باورم نمیشه ... با این نیزه عجیبت تونسته باشی یه اژدها رو بکشی
(تنها سلاح امیرحسین یه شمشیر دراز باریکه ( مدل اسپانیایی حاضر ولی بلنتر) که در آهنگری باباش خودش ساخته )
- نکشتمش که بیهوشش کردم بعد چیز بزرگی نیست واقعا شانس اوردم ... در ضمن نیزه نیست اسمش سوزنه
(اما در واقعیت امیرحسین با تب سوزنی که از مادرش یاد گرفته بیش از یک ساله داره رو نقطه ضعف انواع اژدها کار میکنه )
-شانس چیه شاهکار کردی ... اما دور آخر رو واقعا نیاز به شانس نیاز داری حریف بعدیت یه اژدها سواره جوون همرده منه پسر رئیس دهکده س به اسم آرش میگن حسابی قویه ... 2دور قهرمان شده و اصلا شوخی نیست
....
روز مسابقه نهایی بین امیرحسین و آرش سالن پر شده از جمعیت
( امیر حسین )-هی اژدها سوار ... اژدهات کو پس
(آرش ) -جوک میگی ... همه میدونن که توانایی رام کردن اژدها رو نداری ... خودم برات زیادم هستم ... راستش عجیب هم هست تا حالا دووم اوردی ... حالا اینا به کنار با همین میخ بزرگت میخواستی با منو اژدهام بینام بجنگی ؟؟؟
( آرش از 2 تا سلاح تونفا همزمان استفاده میکنه ... یه اژدهای نوع سبز ( اهلی ) لول 2 هم داره به اسم بینام )
_ عزیزم میخ نیس سوزنه ... سوزن زدن منم بد درد داره مراقب خودت باش
با همه این ها امیر حسین حریف ارش نمیشه و 5 دقیقه هم دووم نمیاره
....
امیرحسین برمیگرده به جایگاه تماشگرا و آرش رو در حالی که جایزه ش رو که 100 سکه طلاس میگره می بینیه تاسف میخوره ( تصمیم گرفته بود با پولش ممدحسن رو از بردگی آزاد کنه )
-(ممد حسن )اشکال نداره تلاشمون رو کردیم از اول هم ممکن نبود میدونستم آرش میخواد شرکت کنه خیلی قویه تو اژدها سوارا معروفه
در حالی که دارن از سالن خارج میشن
-(امیر حسین ) : فقط یه راه مونده با انجام ماموریت پول رو جور کنیم
-(ممد حسن) : اما تو که اژدها سوار نیستی بعد برا 100 سکه یه ماموریت سطح C میخواد که از عهدش برنمیام
-(امیرحسین) : ولی تو که هستی ولی مسلما با ماموریت های F RANK تو پولی در نمیاد اینبار باس یه جور یه ماموریت C RANK برداری منم بات میام
در همین حین یه نفر از پشت دستش رو میذاره رو شونه دوتاشون و نگهشون میداره
(اون معین بود برادر بزرگ آرش جزو اژدها سوار های professional (حرفه ای)
-خوب داشتین میگفتین : C RANK ها ؟؟؟ اونم شما دوتا تنهایی ؟؟؟ خیلی به تواناییتون اعتماد دارین ..
.من تو سالن جنگیدنتون رو دیدم آینده دارین اینم که پول رو برا چی میخواین میتونم حدس بزنم ...
چون منم از * برده داری خوشم نمیاد حتی اگه بخواین میتونم پول رو بهتون بدم هرموقع داشتین بدین
اما میدونم به این قانع نیستید ... اگه بخواید کمتون میکنم برا شما بد نمیشه برای برداشتن ماموریت سی به یکی به درجه من نیاز دارید منم تنها سفر کردن رو دوست ندارم ولی نصف پاداش مال منه
- امیرحسین درگوشی با ممدحسن : اخلاقش زمین تا اسمون با آرش فرق میکنه
-(امیرحسین بعد یکم فکر و مشورت) : نصف پول ؟؟؟ باشه قبول ولی اینبار B RANK .... هستی یا نه ؟؟؟
-(معین ) شوخی میکنین دیگه ... شما دیونه این ... از همون روش مبارزه کردنتون معلوم بود
اشکال نداره من با دیونه ها مشکلی ندارم شاید خوش گذشت
آها یادم رفت معرفی کنم خودم رو اسمم معینه 21 سالمه تقریبا با هر وسیله ای میتونم مبارزه کنم ولی به طور معمول سلاحم یه شمشیر باریک لبه داره و اون اژدها قهویه ای که چند خط سیاه رو سرشداره و اون بالا داره تاب میخوره هم مال منه به هیچ وجه هم دست کم نگیرنش یه اژدهای وحشیه (لول1 )
اما توی این ماموریت چی بر سرشون میاد و با چه چیز ها و چه کسایی روبرو میشن ؟؟؟ منتظر قسمت بعد باشین
اگر هم مطلبی رو نفهمدید ... یه نگاه به مقدمه بندازید یه اطلاعاتی پیرامون این دنیا داده خود داستان زیاده زیاد سرتون رو درد نیارم

عصر اژدها ... افسانه ترین دورانی که در کتب ازش یاد شده .... دورانی که در عین حال که در همه تمدن های قدیمی اثراتش موجوده امکان وجودش توسط بشر امروزی انکار شده ... با این حال داستان های زیادی نسل ان در نسل جرخیده و به دست ما رسیده که راست یا دروغ.... ارزش شنیدن رو دارن
این داستان ما از یه دهکده ی کوچیک شروع میشه دهکه ای به اسم نیروانا ...
در کلسیوم : ( سالن نبرد و تمرین بوده )
-(امیر حسین 19 ساله ) :
(نفس نفس زنان )بلاخ..ره شکست .ت دادم ....فقط مونده اژدهات سرخت

تو همین حین امیرحسین قایم میشه تا از پشت به اژدها حمله کنه

آروم .. آروم ... یکم دیگه ....خوب بلاخره زمین گیر شد .... اینم از این ... تونستم اره تونستم
یه دفعه غرش اژدها توسالن پیچید ... پشت اون صدای سوت و هورای تماشاگرا بلند شد
-امیر حسین ... امیرحسین ... امیرحسین

(صلاح الدین 42 ساله پدر امیرحسین وشاهین
... یه اژدها سوار regular (عادی ) و دارای یه اژدهای نوع سبز(اهلی) لول 2 ) :
-اون پسر منه ها پسر من ... در حالی به پشت شاهین (برادر کوچیک امیرحسین) میزنه
- برادرت یه قهرمانه .. یه روز تو هم میتونی تو این مسابقات شرکت کنی

اما موقع برگشت به رخکن ... ( امیرحسین خطاب به جنگجویی که شکست داده ) :
انصافا خوب جنگیدید نزدیک بود شکست بخورم نمیخوای اون رو پوش سیاهت رو بردادی ؟؟؟
اما وقتی روپوشش رو برمیداره ... امیرحسین زبونش لال میشه چون اون دوستش ممدحسنه

( ممدحسن دوست بچگی امیرحسین 18 سالشه از نژاد الف یک کماندار قابل ...
تو بچگی در یکی از جنگا اسیر میشه و توسط خوانواده امیرحسین خریداری میشه
یه سواره نظام مبتدی (beginner ) و داری یه اژدهای سرخ از نوع اهلی لول1 )
-( ممد حسن ) چیه لال شدی ؟؟ میدونم به چی فکر میکنی ... منی که مال این دهکده نیستم
اجازه شرکت در مسابقه رو نداشتم اما واقعا پول جایزه رو میخواستم ... با اون میتونستم خودم رو از پدرت بخرم و آزاد باشم

در راه برگشت به خونه در حالی که امیرحسین داشت به حرفای ممدحسن فکر میکرد :
- شاهکارکردی پسر باورم نمیشه ... با این نیزه عجیبت تونسته باشی یه اژدها رو بکشی
(تنها سلاح امیرحسین یه شمشیر دراز باریکه ( مدل اسپانیایی حاضر ولی بلنتر) که در آهنگری باباش خودش ساخته )
- نکشتمش که بیهوشش کردم بعد چیز بزرگی نیست واقعا شانس اوردم ... در ضمن نیزه نیست اسمش سوزنه

(اما در واقعیت امیرحسین با تب سوزنی که از مادرش یاد گرفته بیش از یک ساله داره رو نقطه ضعف انواع اژدها کار میکنه )
-شانس چیه شاهکار کردی ... اما دور آخر رو واقعا نیاز به شانس نیاز داری حریف بعدیت یه اژدها سواره جوون همرده منه پسر رئیس دهکده س به اسم آرش میگن حسابی قویه ... 2دور قهرمان شده و اصلا شوخی نیست
....
روز مسابقه نهایی بین امیرحسین و آرش سالن پر شده از جمعیت
( امیر حسین )-هی اژدها سوار ... اژدهات کو پس
(آرش ) -جوک میگی ... همه میدونن که توانایی رام کردن اژدها رو نداری ... خودم برات زیادم هستم ... راستش عجیب هم هست تا حالا دووم اوردی ... حالا اینا به کنار با همین میخ بزرگت میخواستی با منو اژدهام بینام بجنگی ؟؟؟

( آرش از 2 تا سلاح تونفا همزمان استفاده میکنه ... یه اژدهای نوع سبز ( اهلی ) لول 2 هم داره به اسم بینام )
_ عزیزم میخ نیس سوزنه ... سوزن زدن منم بد درد داره مراقب خودت باش

با همه این ها امیر حسین حریف ارش نمیشه و 5 دقیقه هم دووم نمیاره

....
امیرحسین برمیگرده به جایگاه تماشگرا و آرش رو در حالی که جایزه ش رو که 100 سکه طلاس میگره می بینیه تاسف میخوره ( تصمیم گرفته بود با پولش ممدحسن رو از بردگی آزاد کنه )
-(ممد حسن )اشکال نداره تلاشمون رو کردیم از اول هم ممکن نبود میدونستم آرش میخواد شرکت کنه خیلی قویه تو اژدها سوارا معروفه

در حالی که دارن از سالن خارج میشن
-(امیر حسین ) : فقط یه راه مونده با انجام ماموریت پول رو جور کنیم
-(ممد حسن) : اما تو که اژدها سوار نیستی بعد برا 100 سکه یه ماموریت سطح C میخواد که از عهدش برنمیام

-(امیرحسین) : ولی تو که هستی ولی مسلما با ماموریت های F RANK تو پولی در نمیاد اینبار باس یه جور یه ماموریت C RANK برداری منم بات میام
در همین حین یه نفر از پشت دستش رو میذاره رو شونه دوتاشون و نگهشون میداره

(اون معین بود برادر بزرگ آرش جزو اژدها سوار های professional (حرفه ای)

-خوب داشتین میگفتین : C RANK ها ؟؟؟ اونم شما دوتا تنهایی ؟؟؟ خیلی به تواناییتون اعتماد دارین ..
.من تو سالن جنگیدنتون رو دیدم آینده دارین اینم که پول رو برا چی میخواین میتونم حدس بزنم ...
چون منم از * برده داری خوشم نمیاد حتی اگه بخواین میتونم پول رو بهتون بدم هرموقع داشتین بدین
اما میدونم به این قانع نیستید ... اگه بخواید کمتون میکنم برا شما بد نمیشه برای برداشتن ماموریت سی به یکی به درجه من نیاز دارید منم تنها سفر کردن رو دوست ندارم ولی نصف پاداش مال منه
- امیرحسین درگوشی با ممدحسن : اخلاقش زمین تا اسمون با آرش فرق میکنه

-(امیرحسین بعد یکم فکر و مشورت) : نصف پول ؟؟؟ باشه قبول ولی اینبار B RANK .... هستی یا نه ؟؟؟
-(معین ) شوخی میکنین دیگه ... شما دیونه این ... از همون روش مبارزه کردنتون معلوم بود
اشکال نداره من با دیونه ها مشکلی ندارم شاید خوش گذشت

آها یادم رفت معرفی کنم خودم رو اسمم معینه 21 سالمه تقریبا با هر وسیله ای میتونم مبارزه کنم ولی به طور معمول سلاحم یه شمشیر باریک لبه داره و اون اژدها قهویه ای که چند خط سیاه رو سرشداره و اون بالا داره تاب میخوره هم مال منه به هیچ وجه هم دست کم نگیرنش یه اژدهای وحشیه (لول1 )
اما توی این ماموریت چی بر سرشون میاد و با چه چیز ها و چه کسایی روبرو میشن ؟؟؟ منتظر قسمت بعد باشین

نظرسنجی
- خوب بود ^_^
- خوشم نیومد -_-
این مطلب در 1395/04/03 00:36:42 نوشته شده است و در 1395/04/05 03:51:02 ویرایش شده است .
امیرحسینم
فقط خواهشا رعایت کنین بعضی مباحث جا و مکان خودشون رو دارن
فقط خواهشا رعایت کنین بعضی مباحث جا و مکان خودشون رو دارن
