عالمی را پرسیدند : دشوار تر از مرگ چیست ؟
آن حضرت اندکی تامل کرد. سپس دست در جیبش کرد و قوطی کبریتی درآورد. آنرا باز کرد و از داخلش چوب کبریتی درآورد. آنرا به دوقسمت تقسیم کرد و نیمه ای را درون قوطی گذاشت . و قوطی را درون جیبش برگرداند. سپس آن نیمه را لای دندانش گذاشت و گفت : نمی دانم.
سلام
خوبی؟
عالمی را پرسیدند : دشوار تر از مرگ چیست ؟
آن حضرت اندکی تامل کرد. سپس دست در جیبش کرد و قوطی کبریتی درآورد. آنرا باز کرد و از داخلش چوب کبریتی درآورد. آنرا به دوقسمت تقسیم کرد و نیمه ای را درون قوطی گذاشت . و قوطی را درون جیبش برگرداند. سپس آن نیمه را لای دندانش گذاشت و گفت : نمی دانم.
عالمی را پرسیدند : دشوار تر از مرگ چیست ؟
آن حضرت اندکی تامل کرد. سپس دست در جیبش کرد و قوطی کبریتی درآورد. آنرا باز کرد و از داخلش چوب کبریتی درآورد. آنرا به دوقسمت تقسیم کرد و نیمه ای را درون قوطی گذاشت . و قوطی را درون جیبش برگرداند. سپس آن نیمه را لای دندانش گذاشت و گفت : نمی دانم.
فک کردم منظورت alemi خودمونه
I'm Saleh
Saske
بُـــز & شُــــــتُــــــر
No Spam's Hess
In Avatar Fazz
[quote][div][b]mohamad_j2[/b][/div][div]عالمی را پرسیدند : دشوار تر از مرگ چیست ؟
آن حضرت اندکی تامل کرد. سپس دست در جیبش کرد و قوطی کبریتی درآورد. آنرا باز کرد و از داخلش چوب کبریتی درآورد. آنرا به دوقسمت تقسیم کرد و نیمه ای را درون قوطی گذاشت . و قوطی را درون جیبش برگرداند. سپس آن نیمه را لای دندانش گذاشت و گفت : نمی دانم.[/div][/quote]
فک کردم منظورت alemi خودمونه :|
عالمی را پرسیدند : دشوار تر از مرگ چیست ؟
آن حضرت اندکی تامل کرد. سپس دست در جیبش کرد و قوطی کبریتی درآورد. آنرا باز کرد و از داخلش چوب کبریتی درآورد. آنرا به دوقسمت تقسیم کرد و نیمه ای را درون قوطی گذاشت . و قوطی را درون جیبش برگرداند. سپس آن نیمه را لای دندانش گذاشت و گفت : نمی دانم.
فک کردم منظورت alemi خودمونه
سلام
خوبی؟
[quote][div][b]zed-antenz[/b][/div][div][quote][div][b]mohamad_j2[/b][/div][div]عالمی را پرسیدند : دشوار تر از مرگ چیست ؟
آن حضرت اندکی تامل کرد. سپس دست در جیبش کرد و قوطی کبریتی درآورد. آنرا باز کرد و از داخلش چوب کبریتی درآورد. آنرا به دوقسمت تقسیم کرد و نیمه ای را درون قوطی گذاشت . و قوطی را درون جیبش برگرداند. سپس آن نیمه را لای دندانش گذاشت و گفت : نمی دانم.[/div][/quote]
فک کردم منظورت alemi خودمونه :|[/div][/quote]
:icon_4:
هیچی مثل این مساله رو اعصاب من نمیره که :
با یه نفرخداحافظی کنم، بعد هم مسیر بشیم، بعد کنار هم هی راه بریم، بعد من سرعتم رو کم و زیاد کنم که بیشتر از این ضایع نشیم ..!
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
[b]هیچی مثل این مساله رو اعصاب من نمیره که :
با یه نفرخداحافظی کنم، بعد هم مسیر بشیم، بعد کنار هم هی راه بریم، بعد من سرعتم رو کم و زیاد کنم که بیشتر از این ضایع نشیم ..![/b]
استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی ؟
شاگرد: داماد
استاد: او ه ه ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چی حاصل میکنی ؟
شاگرد: زن
استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میگیرم
استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد : نوه استاد
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
[b]ستاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی
استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی ؟
شاگرد: داماد
استاد: او ه ه ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چی حاصل میکنی ؟
شاگرد: زن
استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میگیرم
استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟
شاگرد : نوه استاد[/b]
مادر:نه پسرم اکبر بچه ی خوبی نیست.ادم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند.
احمد:پس اجازه بدید احمد یاد با من بازی کند!!!!!!!!!!!!!!
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن
[b]حمد: ماما اجازه می دی برم با اکبر بازی کنم؟
مادر:نه پسرم اکبر بچه ی خوبی نیست.ادم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند.
احمد:پس اجازه بدید احمد یاد با من بازی کند!!!!!!!!!!!!!![/b]
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.