داشتم قلعه بازی میکردم
.....
نویسنده | پیغام |
---|---|
|
1393/07/30 21:46:34
داشتم قلعه بازی میکردم
.....
|
|
1393/07/30 21:54:17
داشتم شام درست میکردم
خیلیا بودن که نیستن ولی یادشون نرفته
... سوت و کورم خستم رو به رو دیواره ... مرگ بر لایک |
|
1393/07/30 23:50:05
داشتم بابابام حرف میزدم
قشنگ ترین لحظه.... لحظه ی بوسیدن پیشونی کسیه که قلبش سند خورده به نامت.... |
|
1393/07/30 23:59:53
داشتم تلفن میزدم
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
|
1393/08/01 00:29:20
داشتم اس ام اس بازی میکردم
.....
|
|
1393/08/01 10:07:23
داشتم از اینترنت تحقیق پیدا میکردم
.....
|
|
1393/08/01 10:31:40
داشتم تخم
. . . . مرغ برا خودم اپ پز میکردم باختن توی طبیعت من نیست
|
|
1393/08/01 11:20:26
داشتم از پنجره طبیعت رو نگاه می کردم
In the name of god
|
|
1393/08/01 11:41:34
داشتم انگلیسی میخوندم
.....
|
|
1393/08/01 12:28:05
داشتم نقاشی میکردم .....
پــــــروازه خانوم
هـــادی.حســـن.مهـــدی.زویـــا.سپهر.عالمی.علیرضا.امیر.جواد مدیر۴ بهترین دوستامن |
منوی کاربری
|
||