می خواست برگرده جبهه بهش گفتم: پسرم!.
تو به اندازه ی سنّت خدمت کردی بذار اونایی برن جبهه که نرفته اند.
چیزی نگفت و ساکت یه گوشه نشست…… وقت نماز که شد ، جانمازم رو انداختم که نماز بخونم.
دیدم اومد و جانمازم رو جمع کرد..
خواستم بهش اعتراض کنم که گفت: این همه بی نماز هست!.
اجازه بدید کمی هم بی نمازا ، نماز بخونند
.دیگه حرفی برا گفتن نداشتم....خیلی زیبا ، بجا و سنجیده جواب حرف بی منطقی من رو داد.
عادت داشت پیشانی شهدا را ببوسد.
وقتی شهید شد بچه ها تصمیم گرفتند به تلافی آن همه محبت، پیشانی اورا غرق بوسه کنند.
پارچه را که کنار زدیم پیکر بی سر او، دل همه ی ما را آتش زد . . .
تو به اندازه ی سنّت خدمت کردی بذار اونایی برن جبهه که نرفته اند.
چیزی نگفت و ساکت یه گوشه نشست…… وقت نماز که شد ، جانمازم رو انداختم که نماز بخونم.
دیدم اومد و جانمازم رو جمع کرد..
خواستم بهش اعتراض کنم که گفت: این همه بی نماز هست!.
اجازه بدید کمی هم بی نمازا ، نماز بخونند
.دیگه حرفی برا گفتن نداشتم....خیلی زیبا ، بجا و سنجیده جواب حرف بی منطقی من رو داد.
عادت داشت پیشانی شهدا را ببوسد.
وقتی شهید شد بچه ها تصمیم گرفتند به تلافی آن همه محبت، پیشانی اورا غرق بوسه کنند.
پارچه را که کنار زدیم پیکر بی سر او، دل همه ی ما را آتش زد . . .
رفتنی یا باید برن
من فراموشتون نمیکنم شما هم فراموشم نکنید
همتونو دوس دارم
کامد
من فراموشتون نمیکنم شما هم فراموشم نکنید
همتونو دوس دارم
کامد