انجمن رسمی عصر پادشاهان | بازی و سرگرمی | حرفای دل*ضدحال*حقیقت;)

نویسنده	پیغام
dr_bahman7 تشکر شده: 5,501 تعداد نوشته: 14 تعداد پاسخ: 1,770 سابقه بازی در 67 سرور	‏1393/06/27 19:14:50 پسر ودختری درخیابان پسر:سلام خوشکله افتخارمیدی؟ دختر:سلام چراکه نه خوبی؟ پسر:مرسی اسمت چیه؟؟؟ خوشکله!!! دختر:شیما،ماشین داری؟ پسر:اره دارم،چطور؟ دختر:خوب پس بریم باماشینت دوربزنیم!!!:-) پسر:آخه نمیشه دختر:چرانمیشه پسر:چون ماشینم توی خونست!!! دختر:عیبی نداره خوب برو بیارش پسر:بازم نمیشه دختر:چرا،نکنه ماشین نداری؟؟؟ پسر:نه،دارم ولی امشب عروسی داداشمه دختر:ای جان،پس ماشینت عروس شده پسر:نه!!!! دختر:پس چی؟ پسر:آخه داداشم میخواد ریشاشو باهاش بزنه دختر:بیشعور مسخره بای fяїέηđs پسر ودختری درخیابان پسر:سلام خوشکله افتخارمیدی؟ دختر:سلام چراکه نه خوبی؟ پسر:مرسی اسمت چیه؟؟؟ خوشکله!!! دختر:شیما،ماشین داری؟ پسر:اره دارم،چطور؟ دختر:خوب پس بریم باماشینت دوربزنیم!!!:-) پسر:آخه نمیشه :? دختر:چرانمیشه :icon_14: پسر:چون ماشینم توی خونست!!! دختر:عیبی نداره خوب برو بیارش :icon_5: پسر:بازم نمیشه :roll: دختر:چرا،نکنه ماشین نداری؟؟؟ :oops: پسر:نه،دارم ولی امشب عروسی داداشمه :icon_4: دختر:ای جان،پس ماشینت عروس شده :icon_5: پسر:نه!!!! دختر:پس چی؟ :x پسر:آخه داداشم میخواد ریشاشو باهاش بزنه :icon_4: دختر:بیشعور مسخره بای :icon_6: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند هیتلر 2013 ، a-r-e-f ، m1p69 ، king armin ، اسپمر ، benyaminmomeni ، salhadin ، mr.amin7
dr_bahman7 تشکر شده: 5,501 تعداد نوشته: 14 تعداد پاسخ: 1,770 سابقه بازی در 67 سرور	‏1393/06/27 19:15:46 غیرت پسر بچه 4 ساله ایرانی . . . . . . پسر ﺑﭽﻪ اﯼ 4 ﺳاله ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎﺑﯿﺮﻭﻥ ﺣﯿﺎﻁ ﭘﺴﺮﮎ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﻧﺮﻓﺖ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻫﻢ ﮐﺘﮑﺶ ﺯﺩ.. ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺗﻮﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﭘﺮ ﺍﺷﮑﺶ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ : ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﻓﺮﺍﺭﮐﻨﻤﺎ.. ﺗﻮﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮﺕ ﻧﺒﻮﺩ… ... fяїέηđs [b]غیرت پسر بچه 4 ساله ایرانی . . . . . . پسر ﺑﭽﻪ اﯼ 4 ﺳاله ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﺧﯿﻠﯽ ﺑﺪﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﺩﻭﯾﺪ ﺗﺎﺑﯿﺮﻭﻥ ﺣﯿﺎﻁ ﭘﺴﺮﮎ ﻫﻤﻮﻥ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻭﺍﯾﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﻧﺮﻓﺖ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻫﻢ ﮐﺘﮑﺶ ﺯﺩ.. ﺑﻌﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺗﻮﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﭘﺮ ﺍﺷﮑﺶ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ : ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﻓﺮﺍﺭﮐﻨﻤﺎ.. ﺗﻮﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮﺕ ﻧﺒﻮﺩ… ... [/b] افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند هیتلر 2013 ، a-r-e-f ، m1p69 ، konstantin2012 ، داش مهدی رستگاری ، king armin ، lord khalifeh ، اسپمر ، arash202020 ، benyaminmomeni ، lordalibazri ، salhadin ، mr.amin7
dr_bahman7 تشکر شده: 5,501 تعداد نوشته: 14 تعداد پاسخ: 1,770 سابقه بازی در 67 سرور	‏1393/06/27 19:17:25 دخترک 6 ساله که سرطان داشت پای اتاق عمل با چشمای لرزون به پرستار نگاهی کرد و گفت: . . . . . من مامان و بابام پول ندارن،میشه قبل از عمل بمیرم...؟ . . . . برای سلامتی همه کودکان مبتلا به سرطان دعا کنید . . . fяїέηđs دخترک 6 ساله که سرطان داشت پای اتاق عمل با چشمای لرزون به پرستار نگاهی کرد و گفت: . . . . . من :cry:مامان:( و :( بابام :( پول ندارن،میشه قبل از عمل بمیرم...؟ . . . . برای سلامتی همه کودکان مبتلا به سرطان دعا کنید . . . افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند هیتلر 2013 ، a-r-e-f ، m1p69 ، king armin ، lord khalifeh ، اسپمر ، benyaminmomeni ، salhadin ، mr.amin7
a-r-e-f تشکر شده: 28 تعداد نوشته: 1 تعداد پاسخ: 8 سابقه بازی در 33 سرور	‏1393/06/27 19:58:34 آقای dr_bahamn7 خدایی این داستانات عالین و غمگین .من خیلی خوب این چیزارو درک میکنم،چون برای خودمم چند هفته پیش پیش اومده.ولی بازم ازت ممنونم از این داستانایه غمگینت اگه میتونی بازم بزار آقای dr_bahamn7 خدایی این داستانات عالین و غمگین .من خیلی خوب این چیزارو درک میکنم،چون برای خودمم چند هفته پیش پیش اومده.ولی بازم ازت ممنونم از این داستانایه غمگینت اگه میتونی بازم بزار :icon_1: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند اسپمر ، dr_bahman7 ، benyaminmomeni ، salhadin ، mr.amin7
a-r-e-f تشکر شده: 28 تعداد نوشته: 1 تعداد پاسخ: 8 سابقه بازی در 33 سرور	‏1393/06/27 19:59:22 dr_bahman7 دخترک 6 ساله که سرطان داشت پای اتاق عمل با چشمای لرزون به پرستار نگاهی کرد و گفت: . . . . . من مامان و بابام پول ندارن،میشه قبل از عمل بمیرم...؟ . . . . برای سلامتی همه کودکان مبتلا به سرطان دعا کنید . . . [quote][div][b]dr_bahman7[/b][/div][div]دخترک 6 ساله که سرطان داشت پای اتاق عمل با چشمای لرزون به پرستار نگاهی کرد و گفت: . . . . . من :cry:مامان:( و :( بابام :( پول ندارن،میشه قبل از عمل بمیرم...؟ . . . . برای سلامتی همه کودکان مبتلا به سرطان دعا کنید . . .[/div][/quote] افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند اسپمر ، salhadin
king armin تشکر شده: 3,164 تعداد نوشته: 47 تعداد پاسخ: 2,398 سابقه بازی در 29 سرور	‏1393/06/27 22:56:25 همش عالیه ایول ادامه بده باختن توی طبیعت من نیست همش عالیه ایول ادامه بده افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند اسپمر ، dr_bahman7 ، benyaminmomeni ، salhadin ، mr.amin7
dr_bahman7 تشکر شده: 5,501 تعداد نوشته: 14 تعداد پاسخ: 1,770 سابقه بازی در 67 سرور	‏1393/06/29 09:36:10 خوشبختی یعنی اینکه صب،وقتی چشماتو باز کردی دستو پاتو در جهت مخالف هم بکشی،بدنت هی تق تق صدا بده.تازه یه جیغم بزنی که دیگه رویایی میشه اصن fяїέηđs [b]خوشبختی یعنی اینکه صب،وقتی چشماتو باز کردی دستو پاتو در جهت مخالف هم بکشی،بدنت هی تق تق صدا بده.تازه یه جیغم بزنی که دیگه رویایی میشه اصن[/b] :icon_12: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند benyaminmomeni ، salhadin ، mr.amin7
dr_bahman7 تشکر شده: 5,501 تعداد نوشته: 14 تعداد پاسخ: 1,770 سابقه بازی در 67 سرور	‏1393/06/29 09:38:07 ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺗﻪِ ﺗﻪِ ﻣﻌﺮﻓـــــــــــــــــﺖ ﺍﮔﻪ ﻧﺒﺎﺷﻢ، ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﻢ!!! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﻻ‌ﺍﻗﻞ ﻧﺎﻣﺮﺩ ﻧﯿﺴﺘﻢ! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺏ ﻫﺮﮐﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ ﺗﺎ ﻃﺮﻑ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻧﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﺸﻮ ﺑﺮﯾﺰﻩ ﺩﻭﺭ!!! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮد این همه رفیق ﺑﺎﺯﻡ ﺑﯽ ﺭﻓﯿﻘﻢ!!!! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﭽﮕﯽ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ!!! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻧﺸﺪﻡ!!! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻡ ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﺗادیگران دردل کنن!!! ... fяїέηđs [b]ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺗﻪِ ﺗﻪِ ﻣﻌﺮﻓـــــــــــــــــﺖ ﺍﮔﻪ ﻧﺒﺎﺷﻢ، ﺑﯽ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺘﻢ!!! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﻻ‌ﺍﻗﻞ ﻧﺎﻣﺮﺩ ﻧﯿﺴﺘﻢ! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺏ ﻫﺮﮐﯽ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﺧﻨﺪﯾﺪﻡ ﺗﺎ ﻃﺮﻑ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻧﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﺸﻮ ﺑﺮﯾﺰﻩ ﺩﻭﺭ!!! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮد این همه رفیق ﺑﺎﺯﻡ ﺑﯽ ﺭﻓﯿﻘﻢ!!!! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﭽﮕﯽ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ!!! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻧﺸﺪﻡ!!! ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻡ ﺏ ﺳﻼ‌ﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﻡ ﺗادیگران دردل کنن!!![/b] ... افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند benyaminmomeni ، salhadin ، mr.amin7
dr_bahman7 تشکر شده: 5,501 تعداد نوشته: 14 تعداد پاسخ: 1,770 سابقه بازی در 67 سرور	‏1393/06/29 09:38:56 امتحان رانندگی داشتم ٬نوبت دختره بود... . . . . . . . . سرهنگه به دختره گفت روشن کن برو عقب دختره روشن کرد رفت صندلی عقب نشست..من که همونجا کارتکس روپاره کردم رفتم...چند ثانیه بعد صدای شلیک گلوله اومد رفتم دیدم سرهنگه خودشو کشته fяїέηđs [b]امتحان رانندگی داشتم ٬نوبت دختره بود... . . . . . . . . سرهنگه به دختره گفت روشن کن برو عقب دختره روشن کرد رفت صندلی عقب نشست..من که همونجا کارتکس روپاره کردم رفتم...چند ثانیه بعد صدای شلیک گلوله اومد رفتم دیدم سرهنگه خودشو کشته[/b] :icon_10: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند benyaminmomeni ، salhadin ، mr.amin7
dr_bahman7 تشکر شده: 5,501 تعداد نوشته: 14 تعداد پاسخ: 1,770 سابقه بازی در 67 سرور	‏1393/06/29 09:40:12 ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ، ﺩﯾﺪﻡ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺍﺷﻮﻥ ﻧﺸﺴﺘﻦ . ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺣﺴﻮﺩﯾﻢ ﺷﺪ . ﮔﻮﺷﯿﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ، ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻡ: ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮﺗﻮ ﺑﺒﯿﻦ، ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ... ﻫﻤﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ... ﺁﯼ ﺣﺎﻝ ﮐﺮﺩﻡ ﺁﯼ ﺩﻟم خنک شد fяїέηđs [b]ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ، ﺩﯾﺪﻡ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺍﺷﻮﻥ ﻧﺸﺴﺘﻦ . ﻣﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻡ[/b] :icon_2: [b]ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺣﺴﻮﺩﯾﻢ ﺷﺪ . ﮔﻮﺷﯿﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ، ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻡ: ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﺍﻫﺮﺗﻮ ﺑﺒﯿﻦ، ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ...[/b] :icon_6: [b]ﻫﻤﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ... ﺁﯼ ﺣﺎﻝ ﮐﺮﺩﻡ[/b] :icon_4: [b]ﺁﯼ ﺩﻟم خنک شد[/b] :icon_12: افرادی که از این نوشته تشکر کرده اند benyaminmomeni ، salhadin ، mr.amin7