باشه@درپیله تا به کی بر خویشتن تنی پرسید کرم را مرغ از فروتنی
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم...
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم...
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم...
نویسنده | پیغام |
---|---|
|
1392/03/28 23:19:07
باشه@درپیله تا به کی بر خویشتن تنی پرسید کرم را مرغ از فروتنی
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم...
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم... |
|
1392/03/28 23:23:45
نکهت مشک ختن میدمد از جیب نسیم کاروانی مگر از ملکی ختا می اید |
|
1392/03/28 23:26:00
کم اوردی ن میگی!!
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم...
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم... |
|
1392/03/28 23:27:29
کی من بزار الان فکر میکنم یادم میاد |
|
1392/03/28 23:29:16
یارب تو این جوان دلاور نگاه دار کز تیر اه گوشه نشینان حذر نکرد
|
|
1392/03/28 23:32:17
درفکر رستنم پاسخ بداد کرم خلوت نشته ام زین روی منحنی
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم...
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم... |
|
1392/03/29 20:09:32
چی شد؟دیگه ی پیدا نکردی؟
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم...
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم... |
|
1392/03/29 20:28:28
درگیر تراوینم دارم یکیرو میترکونم فعلا وقت ندارم |
|
1392/03/29 20:36:31
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی اموز تاداد خود از کهتر ومهتر بستانی
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم...
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم... |
|
1392/03/30 14:23:46
یک نعره مستانه ز جایی نشنیدم ویران شود این شهر که میخانه ندارد
این مطلب در 1392/03/30 14:23:46 نوشته شده است و در 1392/03/30 14:35:31 ویرایش شده است .
رفیق های قدیمی پیام بدن
|
منوی کاربری
|
||