اینکه خیلیا هستند که عطر تو رو میزنن
اینکه خیلیا هستند که تکیه کلامای تو رو دارن
اینکه خیلیا هستند که شبیه تو میخندن...
اینکه خیلیا هستن که.....
اینا فقط نمیتونه یه اتفاق باشه
اینا....
یه عذابه....
عذابی که ذره ذره داره وجود من و آب میکنه
منی که دیگه "تو" رو ندارم
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]اینکه خیلیا هستند که عطر تو رو میزنن
اینکه خیلیا هستند که تکیه کلامای تو رو دارن
اینکه خیلیا هستند که شبیه تو میخندن...
اینکه خیلیا هستن که.....
اینا فقط نمیتونه یه اتفاق باشه
اینا....
یه عذابه....
عذابی که ذره ذره داره وجود من و آب میکنه
منی که دیگه "تو" رو ندارم[/b]
دستشو گرفتم و آوردم پیش خدا گفتم من همینو میخوام...گفت بهتراز اینو
واست کنار گذاشتم پامو کوبیدم زمین
گفتم من فقط و فقط همینو میخوام آروم زیر لب گفت آخه قولشو به یکی دیگه دادم!...
این مطلب در 1393/03/18 10:03:02 نوشته شده است و در 1393/03/18 10:05:38 ویرایش شده است .
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]دستشو گرفتم و آوردم پیش خدا گفتم من همینو میخوام...گفت بهتراز اینو
واست کنار گذاشتم پامو کوبیدم زمین
گفتم من فقط و فقط همینو میخوام آروم زیر لب گفت آخه قولشو به یکی دیگه دادم!...[/b][list]
:|:cry:
[/list]
اگه تو مال من بودی ماه از چشات طلوع میکرد
پرستو از رو دست تو نغمه هاشو شروع میکرد
اگه تو مال من بودی کلاغ به خونش می رسید
مجنون به داد اون دل زرد و دیوونش می رسید
اگه تو مال من بودی همه خبر دار می شدن
ترانه های عاشقی رو سرم آوار می شدن
اگه تو مال من بودی قدم رو پاییز میزدیم
پاییز میفهمید که ماها زبونشو خوب بلدیم
اگه تو مال من بودی انقدر غریب نمیشدم
من چی میخواستم از خدا دیگه اگه پیشت بودم
اگه تو مال من بودی دور خوشی نرده نبود
دل من اون آواره ای که شبا می گرده نبود
اگه تو مال من بودی چشام به چشمات شک نداشت
تنگ بلور آرزوم مثل حالا ترک نداشت
اگه تو مال من بودی جهنمم بهشت می شد
قصه ی عشق ما دوتا عبرت سرنوشت میشد
اگه تو مال من بودی میبردمت یه جای دور
یه جا که تو دیده نشی نباشه حتی کمی نور
اگه تو مال من بودی میذاشتمت روی چشام
بارون میخواستی میبارید ابر سفید گریه هام
اگه تو مال من بودی برگا تو پاییز نمیریخت
شمعی که پروانه داره اشک غم انگیز نمیریخت
اگه تو مال من بودی قفس دیگه اسیر نداشت
آدما دارا میشدن دنیا دیگه فقیر نداشت
اگه تو مال من بودی ٬ خیال نمیکنم باشی
پس میرم و میکشمت پیش خودم تو نقاشی
این مطلب در 1393/03/18 10:04:14 نوشته شده است و در 1393/03/18 10:16:28 ویرایش شده است .
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]اگه تو مال من بودی ماه از چشات طلوع میکرد
پرستو از رو دست تو نغمه هاشو شروع میکرد
اگه تو مال من بودی کلاغ به خونش می رسید
مجنون به داد اون دل زرد و دیوونش می رسید
اگه تو مال من بودی همه خبر دار می شدن
ترانه های عاشقی رو سرم آوار می شدن
اگه تو مال من بودی قدم رو پاییز میزدیم
پاییز میفهمید که ماها زبونشو خوب بلدیم
اگه تو مال من بودی انقدر غریب نمیشدم
من چی میخواستم از خدا دیگه اگه پیشت بودم
اگه تو مال من بودی دور خوشی نرده نبود
دل من اون آواره ای که شبا می گرده نبود
اگه تو مال من بودی چشام به چشمات شک نداشت
تنگ بلور آرزوم مثل حالا ترک نداشت
اگه تو مال من بودی جهنمم بهشت می شد
قصه ی عشق ما دوتا عبرت سرنوشت میشد
اگه تو مال من بودی میبردمت یه جای دور
یه جا که تو دیده نشی نباشه حتی کمی نور
اگه تو مال من بودی میذاشتمت روی چشام
بارون میخواستی میبارید ابر سفید گریه هام
اگه تو مال من بودی برگا تو پاییز نمیریخت
شمعی که پروانه داره اشک غم انگیز نمیریخت
اگه تو مال من بودی قفس دیگه اسیر نداشت
آدما دارا میشدن دنیا دیگه فقیر نداشت
اگه تو مال من بودی ٬ خیال نمیکنم باشی
پس میرم و میکشمت پیش خودم تو نقاشی [/b]
من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم بر لب کلبه ی محصور وجود، من در این خلوت خاموش سکوت، اگر از یاد تو یادی نکنم، می شکنم اگر از هجر تو آهی نکشم، تک و تنها، می شکنم به خدا می شکنم
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم بر لب کلبه ی محصور وجود، من در این خلوت خاموش سکوت، اگر از یاد تو یادی نکنم، می شکنم اگر از هجر تو آهی نکشم، تک و تنها، می شکنم به خدا می شکنم[/b]
♥-عاشق واقعی وقتی دلش میگیرد بهترین چیز که میتواند آرامش کند نوشتن است شاید راههای دیگری برای خالی کردن عقده دل باشد ولی برای من نوشتن در حکم تسکینی است که آرامش را به دلم باز میگرداند...♥
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b] ♥-عاشق واقعی وقتی دلش میگیرد بهترین چیز که میتواند آرامش کند نوشتن است شاید راههای دیگری برای خالی کردن عقده دل باشد ولی برای من نوشتن در حکم تسکینی است که آرامش را به دلم باز میگرداند...♥[/b]
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.