دوستان عزیز منم به بیماری محمد دچار شدم...!
help me
میگم جدیدا نابسامانیه اقتصادی به عشق هم کشیده شده اونجاهم تورم بیداد میکنه ؟
رفتنی یا باید برن
من فراموشتون نمیکنم شما هم فراموشم نکنید
همتونو دوس دارم
کامد
[quote][div][b]hamid hunter[/b][/div][div]دوستان عزیز منم به بیماری محمد دچار شدم...!
help me[/div][/quote]
[b]میگم جدیدا نابسامانیه اقتصادی به عشق هم کشیده شده اونجاهم تورم بیداد میکنه ؟:roll:[/b]
تو این تاپیک همه عاشقن مغزشون کار نمیکنه جواب بدن.اینم بردار منحرف نکن
Arash_s
good bye anjooman
[quote][div][b]sir erfan[/b][/div][div]مردین بیاین اینو جواب بدین
http://forum.kingsera.ir/main/detail/6/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D9%85%DB%8C[/div][/quote]
تو این تاپیک همه عاشقن مغزشون کار نمیکنه جواب بدن.اینم بردار منحرف نکن
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]اشک.......
اشکانم می بارد....
یاد روزهای باهم بودن می افتم....
خوش حالی می بارید و ما خندان....
یاد حرف های خوب و صادقی آن....
اشکانم می بارد...
رفته ای افسوس....
رفته ای جایی که برایم نا معلوم است....
ای مسافر....
کاش میگفتی که بعد از رفتنت....
همدل من کیست؟؟
اشکانم می بارد....
بارش این اشکان بر گونه ام دردی در دلم انداخت....
این که تنها نبودن روز هایم را
فردا
با که باید ساخت......[/b][list]
:cry::cry::cry::cry:
[/list]
فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده ….
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم…
این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….
دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….
دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟
در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…
تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی….
گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟
سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده …
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده ….
دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم…
این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….
دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….
دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟
در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…
تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی….
گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟
سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده … [list]
:cry::cry:
[/list][/b]
حیف حوصله کلکل ندارم و گرنه یه چیزی به همتون میگفتما
بله؟
هیچی
صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم...
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم...
[quote][div][b]arash_s[/b][/div][div][quote][div][b]mohadeseh33[/b][/div][div]حیف حوصله کلکل ندارم و گرنه یه چیزی به همتون میگفتما:x:x:x:x[/div][/quote]
بله؟[/div][/quote]
هیچی:oops::oops:
سخت است
وقتی از شدت بغض
گلو درد بگیری و همه بگویند
لباس گرم بپوش
*******
می گویند:
باران که ببارد بوی خاک بلند می شود
پس چرا اینجا بارن که می اید
عطر خاطرات می پیچد
******
این روز ها
یکرنگ که باشی چشمشان را میزنی
خسته می شوند از رنگ تکرایت
دوره ی رنگین کمان هاست
*******
در رفاقت مراقب ادم های تازه به دوران رسیده باش
هرگز به دیواری که تازه رنگ شده تکیه نکن
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]چه کاغذ ها که سپیدی دلشان...
از نام تو سیاه شد...
از دلتنگی هایم...
از احساسم...
هزاران هزار...
صفحه سفید کاغذ...
سیاه شدند...
کاغذها عاشق شدند...
ولی تو...!
******
سخت است
وقتی از شدت بغض
گلو درد بگیری و همه بگویند
لباس گرم بپوش
*******
می گویند:
باران که ببارد بوی خاک بلند می شود
پس چرا اینجا بارن که می اید
عطر خاطرات می پیچد
******
این روز ها
یکرنگ که باشی چشمشان را میزنی
خسته می شوند از رنگ تکرایت
دوره ی رنگین کمان هاست
*******
در رفاقت مراقب ادم های تازه به دوران رسیده باش
هرگز به دیواری که تازه رنگ شده تکیه نکن
[/b]
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]خیلے وقت است تظاهـــــر
بـہ شـــادے میــڪـنم !
حرفـــ میزنم مثلـ همہ ...
اما ...
خیلے وقت استــ مرده امـــ !
خیلے وقت است دلم میخواهد
روزه ی سـڪـوت بگیرم
دلم مے خواهد ببـــــــارم ...
و ڪـسے نپرسد چرا ... !
تو چہ می فهمے
ایـטּ روزها اداے زنده ها
را در میـــــــآورم ...[/b]
درد دارد!
کسی تنهایت بگذارد
که با جرم با او بودن
همه تنهایت گذاشتند!
[b]تنهایی...
آروم آروم به نبودنت عادت میکنم...
چون هیچوقت داشتنت رو تجربه نکردم....
دیگه به داشتن چشمهای پر از حسرتم عادت کردم ...
سهم منم همینه تنهایی تنهایی تنهایی
انقدر این بغض گلومو سنگین کرده که حتی...
نمیتونم حرفامو اینجا بنویسم.
دیگه بی هوا خندیدن رو یاد گرفتم
دیگه تنهایی رو خیلی وقته یاد گرفتم .......
تو نگرانم نشو همه چیز را یاد گرفتم ...
یاد گرفتم چگونه با تو باشم بی انکه تو باشی ...
یاد گرفتم نفس بکشم...
بی تو...و بیاد تو
یاد گرفتم چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
و جای خالی ات را با خاطراتت پر کنم....[/b]
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.