سکـــوتــم بتـــرس ...!وقتــی که ساکـــت می شوم ...لابـد همــه ی
درد دل هایــم رابــرده ام پیش خــــدا ...
مایکل شوماخر چندین سال متوالی در مسابقات رالی در دنیا اول شد.
وقتی رمز موفقیتش را پرسیدند، در جواب گفت:
تنها رمز موفقیت من این است که
زمانی که دیگران ترمز می گیرند، من گاز می دهم .
روزهای برفی طولانی ترند ، برای کودکی که از سوراخ کفشش به
زمستان می نگرد !
شرم میکنم با ترازوی کودک گرسنه کنار پیاده رو، وزن سیری ام را بکشم.
بــــــهانه گـــــــیر ،زبــــــــــان نفهم … دلـــــــــــم را مـیگویـــــــــم … !
آخــــــــر تــــورا از کـــــــجا برایش بـــــــــیاورم
بــه هـــرکــس مـــی گـــویـــم "تـــــو"
بـــه خـــودش مــیــگـــیــرد. . .!
امـــا نـــمـــی دانــــــد کــــــه
هــیـــچ کــس بـــرای مـن
"تـــــــو"
نـــمــی شـــود. . . . !
پدر : خوب هر چی ملا یادت داده رو ول کن فقط یک گناه وجود داره اونم
دزدیه و السلام .هر گناه دیگه ای هم نوعی دزدیه . اگر مردی رو بکشی
یک زندگی رو می دزدی حق زنش رو از داشتن شوهر می دزدی .وقتی
دروغ می گویی حق کسی رو از دانستن حقیقت می دزدی وقتی *
می کنی حق رو از انصاف می دزدی. می فهمی؟
کمی عوض شدم؛
دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم؛
به کسی تکیه نمیکنم .؛
از کسی انتظار محبت ندارم؛
خودم بوسه میزنم بر دستانم ؛
سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم...
چقدر بزرگ شدم یک شبه !!!
چه سنگدل است سیری که گرسنه ای را نصیحت می کند تا درد
گرسنگی را تحمل نماید.
دائم شکر گذار باشیم که :
شاید بدترین شرایط زندگی ما ، برای دیگرا آرزو باشد .
دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد . . .
دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!!
ولی ... هیچوقت نفهمیدند
کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا !
یک هفته در تب ســـــــوخت . . . !!
پیرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد. دست برد و
از جیب کوچک جلیقهاش سکهای بیرون آورد. در حین
انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: صدقه عمر
را زیاد میکند، منصرف شد و رفت...
درد دل هایــم رابــرده ام پیش خــــدا ...
مایکل شوماخر چندین سال متوالی در مسابقات رالی در دنیا اول شد.
وقتی رمز موفقیتش را پرسیدند، در جواب گفت:
تنها رمز موفقیت من این است که
زمانی که دیگران ترمز می گیرند، من گاز می دهم .
روزهای برفی طولانی ترند ، برای کودکی که از سوراخ کفشش به
زمستان می نگرد !
شرم میکنم با ترازوی کودک گرسنه کنار پیاده رو، وزن سیری ام را بکشم.
بــــــهانه گـــــــیر ،زبــــــــــان نفهم … دلـــــــــــم را مـیگویـــــــــم … !
آخــــــــر تــــورا از کـــــــجا برایش بـــــــــیاورم
بــه هـــرکــس مـــی گـــویـــم "تـــــو"
بـــه خـــودش مــیــگـــیــرد. . .!
امـــا نـــمـــی دانــــــد کــــــه
هــیـــچ کــس بـــرای مـن
"تـــــــو"
نـــمــی شـــود. . . . !
پدر : خوب هر چی ملا یادت داده رو ول کن فقط یک گناه وجود داره اونم
دزدیه و السلام .هر گناه دیگه ای هم نوعی دزدیه . اگر مردی رو بکشی
یک زندگی رو می دزدی حق زنش رو از داشتن شوهر می دزدی .وقتی
دروغ می گویی حق کسی رو از دانستن حقیقت می دزدی وقتی *
می کنی حق رو از انصاف می دزدی. می فهمی؟
کمی عوض شدم؛
دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم؛
به کسی تکیه نمیکنم .؛
از کسی انتظار محبت ندارم؛
خودم بوسه میزنم بر دستانم ؛
سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم...
چقدر بزرگ شدم یک شبه !!!
چه سنگدل است سیری که گرسنه ای را نصیحت می کند تا درد
گرسنگی را تحمل نماید.
دائم شکر گذار باشیم که :
شاید بدترین شرایط زندگی ما ، برای دیگرا آرزو باشد .
دختری سه ساله بود که پدرش آسمانی شد . . .
دانشگاه که قبول شد، همه گفتند: با سهمیه قبول شده!!!
ولی ... هیچوقت نفهمیدند
کلاس اول وقتی خواستند به او یاد بدهند که بنویسد بابا !
یک هفته در تب ســـــــوخت . . . !!
پیرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد. دست برد و
از جیب کوچک جلیقهاش سکهای بیرون آورد. در حین
انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: صدقه عمر
را زیاد میکند، منصرف شد و رفت...
rojin shah
خب دیگه خنده بسه
:
خب دیگه خنده بسه
: