دوستان خیلی خوشم اومد از این داستانی که این دوستمون نوشتن می خوام برا یکی از اتفاقات چند نفر داوطلب بشن
می خوام خاطرات جدم جعفرخان رو بنویسم هر کی مایله نقش های زیر رو بپذیره بگه
جعفرخان:
عباد بزرگ صومعه :
رجب:
قربان:
حیدر:خودم (ممد)
دوستان این نقش هارو هر کی می خواد بپذیره بگه می خوام داستانش رو به زبان خودمونی بگم با نقش های خودمون
خیلی دوسداشتم این خاطره یه فیلمنامه شه
امیدوارم در آینده بتونم تبدیلش کنم
می خوام خاطرات جدم جعفرخان رو بنویسم هر کی مایله نقش های زیر رو بپذیره بگه
جعفرخان:
عباد بزرگ صومعه :
رجب:
قربان:
حیدر:خودم (ممد)
دوستان این نقش هارو هر کی می خواد بپذیره بگه می خوام داستانش رو به زبان خودمونی بگم با نقش های خودمون
خیلی دوسداشتم این خاطره یه فیلمنامه شه
امیدوارم در آینده بتونم تبدیلش کنم



