روزی اسکل برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه
خلاصه
همسر اسکل گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟
اسکل گفت: من برای تو نامه مینویسم….
همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!
اسکل گفت من برای تو نقاشی میکنم … تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟
خلاصه
اسکل به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..
این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
+
+
http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu541.jpg
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم
این نامه رو فقط همسر اسکل میفهمه چی نوشته شده
+
+
+
حال ترجمه نامه از زبان همسرش
خط اول :حالت چه طوره زن ؟
خط دوم :بچه ها چه طورن ؟
خط سوم : مادرت چه طوره ؟
خط چهارم :شنیدم سر و گوشت می جنبه!!!
خط پنجم : فقط برگردم خونه….
خط ششم : می کشمت
خط هفتم :اسکل از آلمان…
خلاصه
همسر اسکل گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟
اسکل گفت: من برای تو نامه مینویسم….
همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!
اسکل گفت من برای تو نقاشی میکنم … تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟
خلاصه
اسکل به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..
این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟
+
+
http://www.beytoote.com/images/stories/fun/fu541.jpg
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
+
شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم
این نامه رو فقط همسر اسکل میفهمه چی نوشته شده
+
+
+
حال ترجمه نامه از زبان همسرش
خط اول :حالت چه طوره زن ؟
خط دوم :بچه ها چه طورن ؟
خط سوم : مادرت چه طوره ؟
خط چهارم :شنیدم سر و گوشت می جنبه!!!
خط پنجم : فقط برگردم خونه….
خط ششم : می کشمت
خط هفتم :اسکل از آلمان…
این مطلب در 1393/08/10 20:34:48 نوشته شده است و در 1393/11/04 16:36:41 ویرایش شده است .
در دورانی که افتخار بعضی هـا مخالفت با اصل اسلام به اسم روشنفکری است
تکلیف ما فدا شدن در راه آن است

تکلیف ما فدا شدن در راه آن است

چه اسگلی بوده 
