پند نخست
یکی از خفت بار ترین دوران تاریخ ایران زمین...حکومت قاجار
قسمتی از تاریخ که همیشه با خوندش چنان عصبی میشم که مجبور میشم از ادامه خوندن دست بکشم.
پرده اول : ......... .......
امتیاز رویتر _ کودتای اقتصادی _ حراج واقعی ایران زمین
در سال 1250 شمسی (1872 م ) قراردادی در تهران میان ناصرالدین شاه و نماینده رویتر به امضا رسید که در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادی و به دنبال آن سیاسی انگلستان بر سرتاسر ایران برقرار می شد.
بارون ژولیوس دو رویتر یهودی آلمانی بود که به تابعیت انگلیس در آمده بود. او مؤسس خبرگزاری رویتر و از بزرگ ترین سرمایه داران بین الملل به شمار می رفت.
نام اصلی او اسرائیل بئر یوسافات بود. رویتر پس از این که خبرگزاری رویترز را بنیان نهاد مشهور شد. رویتر در سال ۱۸۴۵ در لندن به مسیحیت گروید و پس از تعمید نام پل ژولیوس رویتر را بر خود نهاد.
اصول کلی این امتیاز عبارت بود از:
- امتیاز انحصاری ایجاد راه آهن سرتاسری ایران از دریای خزر به خلیج فارس، با حق تأسیس شعبه فرعی در داخل و اجازه وصل راه آهن سراسری به راه آهن های خارجی؛ سهم دولت 20% از منافع راه آهن.
- واگذاری اراضی خالصه مورد احتیاج رویتر به صورت مجانی.
- استفاده از مصالح مورد نیاز از قبیل سنگ و خاک و غیره به صورت مجانی.
- حق استخراج کلیه معادن ایران (نفت، زغال سنگ، آهن، سرب و مس) و هر معدن دیگر که خود کمپانی مایل به استخراج آن باشد، به استثنای معادن طلا و فیروزه و سایر جواهرات! سهم دولت 15%
- حق استفاده مطلق از جنگل های طبیعی ایران به هر نحو و به هر ترتیب که شرکت رویتر صلاح بداند. کمپانی مجاز بود درختان این جنگل ها را برای به کار بردن و ساختمان راه آهن سراسری قطع کند.
«دولت به گیرندگان این امتیاز حق انحصاری می داد که در
طول مدت امتیاز (70 سال) در سرتاسر ایران برای تغییر مسیر رودخانه ها و انحراف آن ها به سایر نقاط کشور و هم چنین برای ساخت سدها و دریاچه های مصنوعی، کندن چاه عمیق، ایجاد کانال های مصنوعی به هر نحو و به هر قیمتی که صلاح بدانند، اقدام کنند. زمین هایی که در نتیجه این تأسیسات آباد می شد و هم چنین سود حاصل از فروش آن ها به زارعان ایرانی، جملگی به شرکت رویتر تعلق می گرفت، سهم دولت 15%»
-دولت تحت این قرارداد تعهد می کند جمع آوری کلیه درآمدهای گمرکی ایران را به مدت 25 سال به رویتر واگذار کند، سهم دولت 60%
-در صورتی که دولت تصمیم می گرفت امتیاز تأسیس بانک ملی را در ایران به یک نفر خارجی واگذار کند، این حق براساس قرارداد، به شخص رویتر تعلق می گرفت.
-دولت متعهد می شد برای هرنوع کارها و اقدامات عمرانی از قبیل احداث راه های شوسه، ایجاد چاپارخانه (پست خانه)، تأسیس خطوط تلگرافی، ایجاد کارخانه های آهن سازی و ذوب آهن، نصب چراغ های گاز، سنگ فرش کردن کوچه ها و خیابان ها و تزیین پایتخت، حق اولویت مطلق را به رویتر قائل گردد.
پرده دوم : ...............دنیا در بهت و حیرت
در نکبت بار و خفت بار بودن این قرار داد همین بس که:
اعتراض همه دنیا، حتی دیپلماتهای انگلیسی مانند
لرد کرزن را نیز برانگیخت. وی گفت:
«این امتیاز، بخشیدن یک پارچه تمامی منابع صنعتی یک کشور است که همانند آن تا به امروز در هیچ مستعمرهای داده نشده است.»
کرزن در جای دیگری بیان می کند که
«موقعی که متن این قرارداد منتشر گردید، نفس اروپا از حیرت بند آمد، زیرا تا آخر تاریخ در صحنه معاملات بین المللی چنین امری سابقه نداشت که پادشاهی تمام ثروت های زمینی، زیرزمینی و کلیه منابع طبیعی، پولی و اقتصادی کشورش را بدین سان مفت و دربست در اختیار یک سرمایه دار خارجی گذاشته باشد»
تی یر، سیاستمدار فرانسوی:
«برای شاه، جز هوا، چیزی باقی نگذاشته اند»
الکساندر دوم (تزار روسیه) در ملاقات خصوصی با ناصرالدین شاه:
«اعلیحضرت با اعطای این امتیاز بالا بلند، تقریبا تمام منابع و ثروت و هست و نیست کشورتان را دربست به بارون رویتر بخشیده اید. جز هوایی که ایرانیان برای نفس کشیدن لازم دارند که آن هم خوشبختانه قابل معامله نبوده است وگرنه مردم ایران ناچار می شدند حتی هوایی که از منخرین (دو سوراخ بینی) فرو می برند، از یک سرمایه دار بریتانیایی بخرند.»
پرده سوم :.........................کارگردانان این خیانت بزرگ
کارگردانان اصلی و پشت پرده این خیانت آشکار
میرزا ملکم خان(اولین تشکیل دهنده لژ فراماسونری درایران به نام «فراموشخانه») و میرزا حسین خان سپهسالار صدراعظم وقت بودند. در حدی که این امتیاز بدون هیچ گونه فشار خارجی و فقط بنابر اصرا زیاد سپهسالار به تصویب رسید.
این دو نفر تنها به خاطر غرب باوری و منافع شخصی خود، کلیه منابع طبیعی یک ملت فقیر را به یک سرمایه دار یهودی واگذار کردند و کشور را به سراشیبی هلاکت و سقوط کشاندند.
رویتر برای کسب این امتیاز رشوه هایی را به برخی رجال ایرانی پرداخت کرد. اعتماد السلطنه در این زمینه می نویسد:
«مبلغ پنجاه هزار لیره به صدر اعظم (میرزا حسین خان مشیرالدوله) و در همین حدودها به ملکم خان ناظم الدوله، بیست هزار لیره به حاج محسن خان معین الملک، بیست هزار لیره به منیرالدوله، مبلغی به اقبال الملک و دیگران رسید و خلاصه کلام اینکه برای اخذ این امتیاز، بارون رویتر قریب دویست هزار لیره به رجال ایرانی رشوه داد.»
پرده ی چهارم .................ورود ملا علی کنی و نخستین ضربه بر پیکر استعمار
حاج ملا علی کنی در نامه اعتراض آمیز خود به شاه، ضمن انتقاد شدید از سپهسالار و ملکم خان که بانیان انعقاد قرارداد بودند، زیان های قرارداد را برشمرد و بیان کرد که دولت (شاه) اصلا حق دخالت در اموال مردم را ندارد:
«... برای ما این اوقات از راه محکم دیگری که خیلی محکم تر و واضح تر و شدیدتر است در همان خیالات افتاد که احداث راه آهن بفرمایید با شروط و تعهدات و مواثیق چندی از قرار مسموع و مکتوب در عهدنامه، آنکه جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود باشند از قبیل جنگل ها و معادن و قنوات. بلکه سلطان با اقتدار نیز در این اجبار داخل باشد که املاک خالصه و زرخریدی و معادن و رودخانه ها را بتوانند به اجبار ببرند، به حدی که اگر پس از زمانی دولت بخواهد رفع آن ها را بکند، جمیع نقود خزانه عامره و نقود اجناس متداوله موجود در دست رعایا، وفا به اداء تاوان و زیان آن ننماید و اگر جسارت نباشد، گوینده را می رسد که بگوید و بپرسد دولت را چه تسلط است بر املاک و اشجار و آب و اراضی رعایا که حتما بفروشند؟
گمان ندارم در شرع خود بلکه سایر ادیان، تجویز این قسم اجبارها شده باشد ...»
در نهایت با فشار علما و ملا علی کنی امتیاز رویتر نیز لغو شد. این اولین ضربه ای بود که این چنین از جانب روحانیت بر پیکر استعمار زده شدو دیگر تا زمانی که ملا علی در قید حیات بود ناصرالدین شاه جرأت تکرار چنین کاری را نداشت تا این که پس از رحلت ایشان داستان قرارداد رژی (تنباکو) بوجود آمد که آن نیز به رهبری مرجعیت شیعه میرزای شیرازی با شکست مواجه شد.
پرده پنجم ........... جاج ملا علی کنی
حاج ملا علی کنی در 1220 ق در قریه کن از روستاهای حومه غرب تهران به دنیا آمد. در کودکی نوشتن و خواندن را آموخت، به فراگیری علوم دینی علاقه داشت اما به دلیل مخالفت خانواده اش تا سن بیست سالگی نتوانست به آرزوی خود برسد ولی سرانجام با کسب رضایت آن ها عازم عتبات شد ودر درس اساتیدی چون صاحب جواهر، شیخ حسن کاشف الغطاء و شیخ مرتضی انصاری حاضر شد.
در سال 1224 ق به سبب شیوع طاعون در عراق مجبور شد دو سال آن جا ترک کند اما مجددا بازگشت و به تألیف کتب فقهی پرداخت ؛ در نهایت در سال 1262 پس از زیارت حرم اما رضا (ع) در مشهد راهی تهران شد و در این شهر مسکن گزید. به مرور زمان محبوبیت و نفوذ ایشان در بین مردم و دربار ناصرالدین شاه افزایش یافت و به عنوان عالم درجه اول تهران مطرح شد و تولیت مدرسه مروی نیز به ایشان سپرده شد.
از مهمترین اقدامات این مرد بزرگ اقدام به از بین بردن تشکیلات فراماسونری فراموشخانه بوده است.
ایشان در نامه ای به ناصرالدین شاه قاجار وجود میرزا ملکم خان ارمنی را در دستگاه فراموشخانه موجب نابودی مذهب و ملت دانست و با شجاعت تمام نوک پیکان حملات خود را به سمت شاه نشانه گرفت و او را خائن خواند.
سربازهایی که در سفارت ممالک متحده آمریکا قراول می کشیدند به من گفتند که اگرچه ما برای حفظ وجود شما اینجا فرستاده شده ایم، اما اگر حاجی ملا علی امر کند همه شما را می کشیم!
در نتیجه کردار ناشایست و ذلت بار ناصرالدین شاه با بیگانگان و کارنامه سیاه وی، حاجی ملا علی درباره او می گفت:
«او ناصرالدین نیست، ناصرالکفر است.»
روزی شاه از ملاعلی می پرسد که براساس حدیث شریف «علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل- علمای امت من از پیامبران بنی اسراییل برترند.» شما باید لااقل همان کارهایی را بکنید که آن پیامبران کردند، مثلا آیا شما می توانید مانند حضرت موسی عصایی را اژدها کنید؟!
حاجی بدون تأمل و درنگ در پاسخ می گوید:
آری، اگر شما ادعای خدایی بکنید، ما هم عصا را اژدها خواهیم کرد.
روایتی از ملا علی و شاه
http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/7/29/765457_843.jpg
رفتنی یا باید برن
من فراموشتون نمیکنم شما هم فراموشم نکنید
همتونو دوس دارم
کامد
[b]پند نخست
[/b]
یکی از خفت بار ترین دوران تاریخ ایران زمین...حکومت قاجار
قسمتی از تاریخ که همیشه با خوندش چنان عصبی میشم که مجبور میشم از ادامه خوندن دست بکشم.
[b]پرده اول :[/b] ......... ....... [b]امتیاز رویتر _ کودتای اقتصادی _ حراج واقعی ایران زمین
[/b]
در سال 1250 شمسی (1872 م ) قراردادی در تهران میان ناصرالدین شاه و نماینده رویتر به امضا رسید که در صورت اجرا تسلط کامل اقتصادی و به دنبال آن سیاسی انگلستان بر سرتاسر ایران برقرار می شد.
[b]بارون ژولیوس دو رویتر یهودی آلمانی بود[/b] که به تابعیت انگلیس در آمده بود. او مؤسس خبرگزاری رویتر و از بزرگ ترین سرمایه داران بین الملل به شمار می رفت.
[b]نام اصلی او اسرائیل بئر یوسافات بود. [/b]رویتر پس از این که خبرگزاری رویترز را بنیان نهاد مشهور شد. رویتر در سال ۱۸۴۵ در لندن به مسیحیت گروید و پس از تعمید نام پل ژولیوس رویتر را بر خود نهاد.
[b]اصول کلی این امتیاز عبارت بود از:
[/b]
- امتیاز انحصاری ایجاد راه آهن سرتاسری ایران از دریای خزر به خلیج فارس، با حق تأسیس شعبه فرعی در داخل و اجازه وصل راه آهن سراسری به راه آهن های خارجی؛ سهم دولت 20% از منافع راه آهن.
- واگذاری اراضی خالصه مورد احتیاج رویتر به صورت مجانی.
- استفاده از مصالح مورد نیاز از قبیل سنگ و خاک و غیره به صورت مجانی.
- حق استخراج کلیه معادن ایران (نفت، زغال سنگ، آهن، سرب و مس) و هر معدن دیگر که خود کمپانی مایل به استخراج آن باشد، به استثنای معادن طلا و فیروزه و سایر جواهرات! سهم دولت 15%
- حق استفاده مطلق از جنگل های طبیعی ایران به هر نحو و به هر ترتیب که شرکت رویتر صلاح بداند. کمپانی مجاز بود درختان این جنگل ها را برای به کار بردن و ساختمان راه آهن سراسری قطع کند.
«دولت به گیرندگان این امتیاز حق انحصاری می داد که در[b] طول مدت امتیاز (70 سال)[/b] در سرتاسر ایران برای تغییر مسیر رودخانه ها و انحراف آن ها به سایر نقاط کشور و هم چنین برای ساخت سدها و دریاچه های مصنوعی، کندن چاه عمیق، ایجاد کانال های مصنوعی به هر نحو و به هر قیمتی که صلاح بدانند، اقدام کنند. زمین هایی که در نتیجه این تأسیسات آباد می شد و هم چنین سود حاصل از فروش آن ها به زارعان ایرانی، جملگی به شرکت رویتر تعلق می گرفت، سهم دولت 15%»
[b]-دولت تحت این قرارداد تعهد می کند جمع آوری کلیه درآمدهای گمرکی ایران را به مدت 25 سال به رویتر واگذار کند، سهم دولت 60%
[/b]
-در صورتی که دولت تصمیم می گرفت امتیاز تأسیس بانک ملی را در ایران به یک نفر خارجی واگذار کند، این حق براساس قرارداد، به شخص رویتر تعلق می گرفت.
-دولت متعهد می شد برای هرنوع کارها و اقدامات عمرانی از قبیل احداث راه های شوسه، ایجاد چاپارخانه (پست خانه)، تأسیس خطوط تلگرافی، ایجاد کارخانه های آهن سازی و ذوب آهن، نصب چراغ های گاز، سنگ فرش کردن کوچه ها و خیابان ها و تزیین پایتخت، حق اولویت مطلق را به رویتر قائل گردد.
[b]پرده دوم : ...............دنیا در بهت و حیرت
[/b]
در نکبت بار و خفت بار بودن این قرار داد همین بس که:
اعتراض همه دنیا، حتی دیپلماتهای انگلیسی مانند [b]لرد کرزن[/b] را نیز برانگیخت. وی گفت:
[b]«این امتیاز، بخشیدن یک پارچه تمامی منابع صنعتی یک کشور است که همانند آن تا به امروز در هیچ مستعمرهای داده نشده است.»
[/b]
کرزن در جای دیگری بیان می کند که [b]«موقعی که متن این قرارداد منتشر گردید، نفس اروپا از حیرت بند آمد، زیرا تا آخر تاریخ در صحنه معاملات بین المللی چنین امری سابقه نداشت که پادشاهی تمام ثروت های زمینی، زیرزمینی و کلیه منابع طبیعی، پولی و اقتصادی کشورش را بدین سان مفت و دربست در اختیار یک سرمایه دار خارجی گذاشته باشد»[/b]
تی یر، سیاستمدار فرانسوی: [b]«برای شاه، جز هوا، چیزی باقی نگذاشته اند»[/b]
الکساندر دوم (تزار روسیه) در ملاقات خصوصی با ناصرالدین شاه:
[b]«اعلیحضرت با اعطای این امتیاز بالا بلند، تقریبا تمام منابع و ثروت و هست و نیست کشورتان را دربست به بارون رویتر بخشیده اید. جز هوایی که ایرانیان برای نفس کشیدن لازم دارند که آن هم خوشبختانه قابل معامله نبوده است وگرنه مردم ایران ناچار می شدند حتی هوایی که از منخرین (دو سوراخ بینی) فرو می برند، از یک سرمایه دار بریتانیایی بخرند.»[/b]
[b]پرده سوم :.........................کارگردانان این خیانت بزرگ
[/b]
کارگردانان اصلی و پشت پرده این خیانت آشکار [b]میرزا ملکم خان(اولین تشکیل دهنده لژ فراماسونری درایران به نام «فراموشخانه») و میرزا حسین خان سپهسالار[/b] صدراعظم وقت بودند. در حدی که این امتیاز بدون هیچ گونه فشار خارجی و فقط بنابر اصرا زیاد سپهسالار به تصویب رسید.
این دو نفر تنها به خاطر غرب باوری و منافع شخصی خود، کلیه منابع طبیعی یک ملت فقیر را به یک سرمایه دار یهودی واگذار کردند و کشور را به سراشیبی هلاکت و سقوط کشاندند.
[b]رویتر برای کسب این امتیاز رشوه هایی را به برخی رجال ایرانی پرداخت کرد.[/b] اعتماد السلطنه در این زمینه می نویسد:
«مبلغ پنجاه هزار لیره به صدر اعظم (میرزا حسین خان مشیرالدوله) و در همین حدودها به ملکم خان ناظم الدوله، بیست هزار لیره به حاج محسن خان معین الملک، بیست هزار لیره به منیرالدوله، مبلغی به اقبال الملک و دیگران رسید و خلاصه کلام اینکه برای اخذ این امتیاز، بارون رویتر قریب دویست هزار لیره به رجال ایرانی رشوه داد.»
[b]پرده ی چهارم .................ورود ملا علی کنی و نخستین ضربه بر پیکر استعمار
[/b]
حاج ملا علی کنی در نامه اعتراض آمیز خود به شاه، ضمن انتقاد شدید از سپهسالار و ملکم خان که بانیان انعقاد قرارداد بودند، زیان های قرارداد را برشمرد و بیان کرد که دولت (شاه) اصلا حق دخالت در اموال مردم را ندارد:
«... برای ما این اوقات از راه محکم دیگری که خیلی محکم تر و واضح تر و شدیدتر است در همان خیالات افتاد که احداث راه آهن بفرمایید با شروط و تعهدات و مواثیق چندی از قرار مسموع و مکتوب در عهدنامه، آنکه جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود باشند از قبیل جنگل ها و معادن و قنوات. بلکه سلطان با اقتدار نیز در این اجبار داخل باشد که املاک خالصه و زرخریدی و معادن و رودخانه ها را بتوانند به اجبار ببرند، به حدی که اگر پس از زمانی دولت بخواهد رفع آن ها را بکند، جمیع نقود خزانه عامره و نقود اجناس متداوله موجود در دست رعایا، وفا به اداء تاوان و زیان آن ننماید و اگر جسارت نباشد، گوینده را می رسد که بگوید و بپرسد دولت را چه تسلط است بر املاک و اشجار و آب و اراضی رعایا که حتما بفروشند؟
گمان ندارم در شرع خود بلکه سایر ادیان، تجویز این قسم اجبارها شده باشد ...»
در نهایت با فشار علما و ملا علی کنی امتیاز رویتر نیز لغو شد. این اولین ضربه ای بود که این چنین از جانب روحانیت بر پیکر استعمار زده شدو دیگر تا زمانی که ملا علی در قید حیات بود ناصرالدین شاه جرأت تکرار چنین کاری را نداشت تا این که پس از رحلت ایشان داستان قرارداد رژی (تنباکو) بوجود آمد که آن نیز به رهبری مرجعیت شیعه میرزای شیرازی با شکست مواجه شد.
[b]پرده پنجم ........... جاج ملا علی کنی
[/b]
حاج ملا علی کنی در 1220 ق در قریه کن از روستاهای حومه غرب تهران به دنیا آمد. در کودکی نوشتن و خواندن را آموخت، به فراگیری علوم دینی علاقه داشت اما به دلیل مخالفت خانواده اش تا سن بیست سالگی نتوانست به آرزوی خود برسد ولی سرانجام با کسب رضایت آن ها عازم عتبات شد ودر درس اساتیدی چون صاحب جواهر، شیخ حسن کاشف الغطاء و شیخ مرتضی انصاری حاضر شد.
در سال 1224 ق به سبب شیوع طاعون در عراق مجبور شد دو سال آن جا ترک کند اما مجددا بازگشت و به تألیف کتب فقهی پرداخت ؛ در نهایت در سال 1262 پس از زیارت حرم اما رضا (ع) در مشهد راهی تهران شد و در این شهر مسکن گزید. به مرور زمان محبوبیت و نفوذ ایشان در بین مردم و دربار ناصرالدین شاه افزایش یافت و به عنوان عالم درجه اول تهران مطرح شد و تولیت مدرسه مروی نیز به ایشان سپرده شد.
[b]از مهمترین اقدامات این مرد بزرگ اقدام به از بین بردن تشکیلات فراماسونری فراموشخانه بوده است.
[/b]ایشان در نامه ای به ناصرالدین شاه قاجار وجود میرزا ملکم خان ارمنی را در دستگاه فراموشخانه موجب نابودی مذهب و ملت دانست و با شجاعت تمام نوک پیکان حملات خود را به سمت شاه نشانه گرفت و او را خائن خواند.
[b]سربازهایی که در سفارت ممالک متحده آمریکا قراول می کشیدند به من گفتند که اگرچه ما برای حفظ وجود شما اینجا فرستاده شده ایم، اما اگر حاجی ملا علی امر کند همه شما را می کشیم![/b]
در نتیجه کردار ناشایست و ذلت بار ناصرالدین شاه با بیگانگان و کارنامه سیاه وی، حاجی ملا علی درباره او می گفت: [b]«او ناصرالدین نیست، ناصرالکفر است.»[/b]
روزی شاه از ملاعلی می پرسد که براساس حدیث شریف «علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل- علمای امت من از پیامبران بنی اسراییل برترند.» شما باید لااقل همان کارهایی را بکنید که آن پیامبران کردند، مثلا آیا شما می توانید مانند حضرت موسی عصایی را اژدها کنید؟!
حاجی بدون تأمل و درنگ در پاسخ می گوید:
[b]آری، اگر شما ادعای خدایی بکنید، ما هم عصا را اژدها خواهیم کرد.[/b]
روایتی از ملا علی و شاه
http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/7/29/765457_843.jpg