امیدوارم از این داستان خوشتون بیاد و در نظر سنجی شرکت کنید.
رمو اسم درداستان رموmohammad31در داستان ممد hakhamaneshe 31 اسم در داستان مهدی bvos اسم در داستان بهدادsa-ghar در نقش ابجی ساغر.
به نام خدا
ما تبریز نجات داده بودیم .
حالا باید دشمنان تو دریای خزر شکست می دادیم .
وقتی با 100 هزار نفر به گیلان رسیدیم سربازان گیلانی در ساحلآرایش دفاعی گرفته بودند.
ما توپخانه رو آماده کردیم تا به مح رسیدن کشتی ها وقایق های دشمن اونها رو به توپ ببندیم .
البته ما از منجنیق هم برای دفاع از ساحل استفاده کردیم .
به رمو مهدی گفتم شما بامن بیاید ابجی ساغر توپخانه با شما ممد 31 بهداد شما تو ساحل منتظر باشید .
رمو 2یا 3 تاکشتی جنگی آماده کن می خوایم تو دریا باهاشون بجنگیم .
کشتی ها اماده شدندنیروهای دشمن 300 هزار جنگجو و نیروی کمکی 150 هزار نفری اما تعداد نیروها ما و تعداد نیرو های گیلانی 150 هزار نفر بود و50 هزار نفر نیروی کمکی داشتیم.
ما به دریا رسیدیم هوای بسیار گرم و طاقت فررسایی بود .
دریا ارام بودامایک دفعه .
فرمانده محمد حسن فرمانده نیروهای دشمن .
وای چه چیزی می دیدیم 500 هزار نفر و حدودا50 هزار قایق باور نکردنی بود اگه چوب اون قایق ها رو جمع می کردی تا 100سال برای 10 ملیون نفر اتیش داشتیم .
قایق های ما 5 تا بود اما قایق های دشمن50 هزار تایعنی 10 هزاربرابر قایق های ما بودند .
افراد ترسیده بودند.
بعضی ها می گفتند بپریم تو اب تا کشته نشدیم .
به سربازان گفتم توپ ها رو اماده کنید.
صبر کنید صبر کنید ... .
اتتتتتتتتششششششششش .
صبر کنید .
اتتتتتتشششششششش .
ناگهان بارانی از تیر به سمت ما سرازیر شد ما تو نستیم 50 تا از کشتی های اونها رو نابود کنیم .
اما کشتی ما مثل جوجه تیغی شده بود .
گفتم عقب نشینی .
ما شکست خوردیم به ساحل برگشتیم .
ممد 31 اومد گفت :
چی شدشکستشون دادید .
مهدی خندید گفت من از شما می پرسم کشتی داغون شده سربازان کشته شده نشانه پیروزی از شما هم می پرسم.
ممد 31 گفت جواب درست بده مگه شوخی دارم .
ما شکست خوردیم نفرات اونها 500 هزار نفر بودند حالا ببینی چقدر نیرو کمکی برامون بیارن .
ابجی ساغر شما باید بری نیرو کمکی بیشتری بیاری .
باشه من رفتم .
من رمو مهدی ممد 31 بهداد داشتیم نقشه دفاع می کشیدیم که ناگهان .
سربازی از در وارد شد گفت :
سرورم گینگیزها دارند با 100 هزار نفر و 10 هزار کشتی به سمت ما می ایند .
بریم بچه ها .
گفتم :رمو توپخانه باتو .
مهدی کمانداران تفنگ چی ها باتو .
بهدادتو با سربازانت منتظر باش هروقت به ساحل رسیدن امونشون نده .
ممد 31تو هم برو تو ساحل هر وقت مهدی شکست خورد یا عقب کشید .
تو حمایتش کن .
منجنیق ها هم بامن .
سربازان گینگیزی اروم اروم نزدیک می شدند .
توپخانه رمو امونشون نمی داد و کشتی هاشون به توپ بسته بود .
گینگیزها لنگر انداخته بودند.
قایق هاشون به سمت ساحل می اومدند .
منجنیق هااماده .
هدف ... .
ااتتتتتششششش .
دوباره سنگ هار و پر کنید .
ااااتتتتتشششششش .
اما فقط 70 نفر از گینگیز ها کشته شده بودند و 30 هزار نفر به ساحل رسیده اند.
ناگهان مهدی با تفنگ چی ها وکمانداران گینگیزهارو امون نمی داد گینگیزها دیگه توانی نمونده بود عقب نشینی کرده بودند .
اما نا گهان مه شدوهیچ چیز دیده نمی شد.
ناگهان توپ سنگ تیر به سمت ما می امد ما کاری از دستمون بر نمیومد .
سربازان عقب نشینی ساحل تبدیل شده بود به جهنم 400 هزار نفر به سمت قلعه گیلان حرکت کرده بودند.
ایا ما شکست می خوردیم .
چیکار کنیم.
ما به سمت قلعه در حرکت بودیم و... .
رمو اسم درداستان رموmohammad31در داستان ممد hakhamaneshe 31 اسم در داستان مهدی bvos اسم در داستان بهدادsa-ghar در نقش ابجی ساغر.
به نام خدا
ما تبریز نجات داده بودیم .
حالا باید دشمنان تو دریای خزر شکست می دادیم .
وقتی با 100 هزار نفر به گیلان رسیدیم سربازان گیلانی در ساحلآرایش دفاعی گرفته بودند.
ما توپخانه رو آماده کردیم تا به مح رسیدن کشتی ها وقایق های دشمن اونها رو به توپ ببندیم .
البته ما از منجنیق هم برای دفاع از ساحل استفاده کردیم .
به رمو مهدی گفتم شما بامن بیاید ابجی ساغر توپخانه با شما ممد 31 بهداد شما تو ساحل منتظر باشید .
رمو 2یا 3 تاکشتی جنگی آماده کن می خوایم تو دریا باهاشون بجنگیم .
کشتی ها اماده شدندنیروهای دشمن 300 هزار جنگجو و نیروی کمکی 150 هزار نفری اما تعداد نیروها ما و تعداد نیرو های گیلانی 150 هزار نفر بود و50 هزار نفر نیروی کمکی داشتیم.
ما به دریا رسیدیم هوای بسیار گرم و طاقت فررسایی بود .
دریا ارام بودامایک دفعه .
فرمانده محمد حسن فرمانده نیروهای دشمن .
وای چه چیزی می دیدیم 500 هزار نفر و حدودا50 هزار قایق باور نکردنی بود اگه چوب اون قایق ها رو جمع می کردی تا 100سال برای 10 ملیون نفر اتیش داشتیم .
قایق های ما 5 تا بود اما قایق های دشمن50 هزار تایعنی 10 هزاربرابر قایق های ما بودند .
افراد ترسیده بودند.
بعضی ها می گفتند بپریم تو اب تا کشته نشدیم .
به سربازان گفتم توپ ها رو اماده کنید.
صبر کنید صبر کنید ... .
اتتتتتتتتششششششششش .
صبر کنید .
اتتتتتتشششششششش .
ناگهان بارانی از تیر به سمت ما سرازیر شد ما تو نستیم 50 تا از کشتی های اونها رو نابود کنیم .
اما کشتی ما مثل جوجه تیغی شده بود .
گفتم عقب نشینی .
ما شکست خوردیم به ساحل برگشتیم .
ممد 31 اومد گفت :
چی شدشکستشون دادید .
مهدی خندید گفت من از شما می پرسم کشتی داغون شده سربازان کشته شده نشانه پیروزی از شما هم می پرسم.
ممد 31 گفت جواب درست بده مگه شوخی دارم .
ما شکست خوردیم نفرات اونها 500 هزار نفر بودند حالا ببینی چقدر نیرو کمکی برامون بیارن .
ابجی ساغر شما باید بری نیرو کمکی بیشتری بیاری .
باشه من رفتم .
من رمو مهدی ممد 31 بهداد داشتیم نقشه دفاع می کشیدیم که ناگهان .
سربازی از در وارد شد گفت :
سرورم گینگیزها دارند با 100 هزار نفر و 10 هزار کشتی به سمت ما می ایند .
بریم بچه ها .
گفتم :رمو توپخانه باتو .
مهدی کمانداران تفنگ چی ها باتو .
بهدادتو با سربازانت منتظر باش هروقت به ساحل رسیدن امونشون نده .
ممد 31تو هم برو تو ساحل هر وقت مهدی شکست خورد یا عقب کشید .
تو حمایتش کن .
منجنیق ها هم بامن .
سربازان گینگیزی اروم اروم نزدیک می شدند .
توپخانه رمو امونشون نمی داد و کشتی هاشون به توپ بسته بود .
گینگیزها لنگر انداخته بودند.
قایق هاشون به سمت ساحل می اومدند .
منجنیق هااماده .
هدف ... .
ااتتتتتششششش .
دوباره سنگ هار و پر کنید .
ااااتتتتتشششششش .
اما فقط 70 نفر از گینگیز ها کشته شده بودند و 30 هزار نفر به ساحل رسیده اند.
ناگهان مهدی با تفنگ چی ها وکمانداران گینگیزهارو امون نمی داد گینگیزها دیگه توانی نمونده بود عقب نشینی کرده بودند .
اما نا گهان مه شدوهیچ چیز دیده نمی شد.
ناگهان توپ سنگ تیر به سمت ما می امد ما کاری از دستمون بر نمیومد .
سربازان عقب نشینی ساحل تبدیل شده بود به جهنم 400 هزار نفر به سمت قلعه گیلان حرکت کرده بودند.
ایا ما شکست می خوردیم .
چیکار کنیم.
ما به سمت قلعه در حرکت بودیم و... .
نظرسنجی
- خوب
- متوسط
- بد
- حوصله خوندن نداشتم
خداحافظ برای همیشه من رفتم ولی امیدوارم یه روزی برگردم واسه همیشه خدانگهدار دوستون دارم وهمینطور انجمن رو دوست دارم بای.