روزانه موارد زیادی از وقایع عجیب در جهان رخ می دهد که با بررسی مجموعه ای از آنها می توان به نتایج خارق العاده و البته جذابی دست یافت. این نتایج ما را به عالم ناشناخته ها هدایت می کند.
http://tbn2.google.com/images?q=tbn:sHICHaAIdAVnYM:http://image.necblog.com/images/seyugkwpomv44e1o7cve.jpgicture/jen4.jpg
در اواسط دهه 1980 محققی به نام «کلاس اسچربر» یکی از کانال های برفکی تلوزیون را انتخاب کرد و دوربین فیلمبرداری را جلو آن گذاشت و به ظبط برفک ها پرداخت. پس از ظبط،تصاویر برفکی را در ویدئو گذاشت و تماشا کرد. خیلی عجیب بود، در تصاویر برفکی، تصاویری از دخترش «کارین» که به تازگی فوت کرده بود، به صورتی مه آلود ظبط شده بود، تصاویر مثل ابر به تدریج ظاهر می شدند. او توانست علاوه بر دخترش سایر اعضای درگذشته خانواده اش را هم ببیند.
اگر چه چنین رویدادی عجیب و تا حدی باورنکردنی به نظر می رسید، ولی این تجربه تنها گزارش ارائه شده از این دست نیست.
نوار خالی کاست
«کارول» رژیم لاغری داشت و به همراه رژیم غذایی، نوار کاستی را هم گوش می داد. یک طرف نوار خالی بود. او یک بار برای آنکه طرف خالی نوار را گذاشت تا صدای محیط اطراف را ظبط کند. بعد از آنکه چند دقیقه از ظبط صداها گذشت، نوار را از اول گذاشت تا ببیند چه چیزی ظبط کرده است. صدای عجیب و غریب به گوشش رسید. خیلی برایش عجیب بود. مجددا به ظبط صدا مشغول شد و گوش داد. صدایی می گفت:«من دوستت دارم! آیا تو هم مرا دوست داری؟» این اولین تجربه «کارول»در زمینه صدای الکترونیکی بود.
یک تجربه در آزمایشگاه
«دیویدس» برای اولین بار در آگوست سال 2001 ساعت 30/9 دقیقه به ظبط صدا مشغول شد. چیز خاصی ظبط نکرده بود. مجددا ساعت 30/11 دقیقه به ظبط صدا مشغول شد و هنگام ظبط صدا سوالی را پشت سر هم تکرار کرد:«آیا کسی هست که دوست داشته باشد با من صحبت کند؟» او هنگامی که به صداهای ظبط شده گوش داد، صدایی شنید که می گفت:«آیا کسی پاسخ می دهد؟» مو به تن «دیویدس» راست شده بود. او مجددا ساعت 15/5 دقیقه به ظبط صدا پرداخت. هنگامی که صداهای ظبط شده را گوش می داد، صدایی می گفت:«وقت ندارم.»
http://tbn2.google.com/images?q=tbn:sHICHaAIdAVnYM:http://image.necblog.com/images/seyugkwpomv44e1o7cve.jpgicture/jen4.jpg
در اواسط دهه 1980 محققی به نام «کلاس اسچربر» یکی از کانال های برفکی تلوزیون را انتخاب کرد و دوربین فیلمبرداری را جلو آن گذاشت و به ظبط برفک ها پرداخت. پس از ظبط،تصاویر برفکی را در ویدئو گذاشت و تماشا کرد. خیلی عجیب بود، در تصاویر برفکی، تصاویری از دخترش «کارین» که به تازگی فوت کرده بود، به صورتی مه آلود ظبط شده بود، تصاویر مثل ابر به تدریج ظاهر می شدند. او توانست علاوه بر دخترش سایر اعضای درگذشته خانواده اش را هم ببیند.
اگر چه چنین رویدادی عجیب و تا حدی باورنکردنی به نظر می رسید، ولی این تجربه تنها گزارش ارائه شده از این دست نیست.
نوار خالی کاست
«کارول» رژیم لاغری داشت و به همراه رژیم غذایی، نوار کاستی را هم گوش می داد. یک طرف نوار خالی بود. او یک بار برای آنکه طرف خالی نوار را گذاشت تا صدای محیط اطراف را ظبط کند. بعد از آنکه چند دقیقه از ظبط صداها گذشت، نوار را از اول گذاشت تا ببیند چه چیزی ظبط کرده است. صدای عجیب و غریب به گوشش رسید. خیلی برایش عجیب بود. مجددا به ظبط صدا مشغول شد و گوش داد. صدایی می گفت:«من دوستت دارم! آیا تو هم مرا دوست داری؟» این اولین تجربه «کارول»در زمینه صدای الکترونیکی بود.
یک تجربه در آزمایشگاه
«دیویدس» برای اولین بار در آگوست سال 2001 ساعت 30/9 دقیقه به ظبط صدا مشغول شد. چیز خاصی ظبط نکرده بود. مجددا ساعت 30/11 دقیقه به ظبط صدا مشغول شد و هنگام ظبط صدا سوالی را پشت سر هم تکرار کرد:«آیا کسی هست که دوست داشته باشد با من صحبت کند؟» او هنگامی که به صداهای ظبط شده گوش داد، صدایی شنید که می گفت:«آیا کسی پاسخ می دهد؟» مو به تن «دیویدس» راست شده بود. او مجددا ساعت 15/5 دقیقه به ظبط صدا پرداخت. هنگامی که صداهای ظبط شده را گوش می داد، صدایی می گفت:«وقت ندارم.»
این مطلب در 1393/02/13 15:18:36 نوشته شده است و در 1393/02/13 15:19:44 ویرایش شده است .
.