بسم رب الشهدا
اگر بپرسی دوکوهه کجاست، چه جوابی بدهیم؟ بگوییم دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که بسیجیها را در خود جای میداد و بعد سکوت کنیم؟ پس کاش نمیپرسیدی که دوکوهه کجاست، چرا که جواب گفتن به این سؤال بدین سادگیها ممکن نیست. کاش تو خود در دوکوهه زیسته بودی که دیگر نیازی به این سؤال نبود. اگر آنچنان بود، شاید تو هم امروز با ما به دوکوهه میآمدی؛ ماهها بعد از ختم جنگ، روز تحویل سال.
الان کاروان هایی دارن میرن سمت مناطق جنگی تا تحویل سال اونجا باشن
ایراد نداره اگه نمیریم اونا هم راضی نیستن به زحمت ما
ولی حداقل موقع تحویل سال به یادشون باشیم همین.
http://media2.afsaran.ir/sihWZak_460.jpg
آﻣـــﺪه ﺑﻮد ﻣﺮﺧﺼﯽ. داﺷﺘﯿﻢ در ﻣﻮردﺟﺒﮫﻪ ﺑﺎ ھﻢ ﺣﺮف ﻣﯽ زدﯾــﻢ
ﻻﺑﻪ ﻻی ﺻﺤﺒﺖ ﮔﻔﺘﻢ :
«ﮐـــﺎش ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﻦ ھﻢ ﺑﺎھﺎت ﺑﯿﺎم ﺟﺒـﮫﻪ»
ﻟﺒﺨــﻨﺪی زد و ﭘﺎﺳﺨـــﯽ داد ﮐﻪ ﻗـــﺎﻧﻊ ﺷﺪم
ﮔﻔﺖ:
« ھﯿــﭻ ﻣﯽ داﻧﯽ ﺳﯿﺎھـــﯽ ﭼﺎدر ﺗﻮ از ﺳــﺮﺧﯽ ﺧﻮن ﻣﻦ ﮐﻮﺑﻨﺪه ﺗـﺮ اﺳﺖ ....
http://dl.aviny.com/Album/defa-moghadas/arshive%20mozoei/lahze%20shahadat/kamel/10.jpg
یکی از بیمارستانهائی که در زیرزمین ساخته شده بود، واقعاً جالب بود و بسیار مجهز.
در اورژانس آن بیمارستان مشغول خدمت بودم که مجروحی را روی برانکارد آوردند و تحویل من دادند. رانش سوراخ شده بود و خون از رانش فواره میزد.
در ناحیه ران، شریان سوراخ شده بود و به همین دلیل خون فوران میزد. او مرتباً التماس میکرد که پایش را قطع نکنیم.
با دیدن پای دیگرش که مصنوعی بود، شوکه شدم.
برای مدتی به دیوار تکیه کردم و در حالت بهت خاصی فرو رفتم. مگر میشود این همه ایثار و از خود گذشتگی را باور کرد! پای دیگرش در عملیات قبلی تیر خورده و آن را قطع کرده بودند و با پای مصنوعی به جبهه باز گشته بود. التماس میکرد که پایش را قطع نکنیم.
او پایش را برای ادامه زندگی نمیخواست، بلکه اصرارش برای این بود که بتواند دوباره به جبهه برگردد.
http://www.bachehayeghalam.ir/images/janbaz01.jpg
یادمون نره
.
.
.
اگر بپرسی دوکوهه کجاست، چه جوابی بدهیم؟ بگوییم دوکوهه پادگانی است در نزدیکی اندیمشک که بسیجیها را در خود جای میداد و بعد سکوت کنیم؟ پس کاش نمیپرسیدی که دوکوهه کجاست، چرا که جواب گفتن به این سؤال بدین سادگیها ممکن نیست. کاش تو خود در دوکوهه زیسته بودی که دیگر نیازی به این سؤال نبود. اگر آنچنان بود، شاید تو هم امروز با ما به دوکوهه میآمدی؛ ماهها بعد از ختم جنگ، روز تحویل سال.
الان کاروان هایی دارن میرن سمت مناطق جنگی تا تحویل سال اونجا باشن
ایراد نداره اگه نمیریم اونا هم راضی نیستن به زحمت ما
ولی حداقل موقع تحویل سال به یادشون باشیم همین.
http://media2.afsaran.ir/sihWZak_460.jpg
آﻣـــﺪه ﺑﻮد ﻣﺮﺧﺼﯽ. داﺷﺘﯿﻢ در ﻣﻮردﺟﺒﮫﻪ ﺑﺎ ھﻢ ﺣﺮف ﻣﯽ زدﯾــﻢ
ﻻﺑﻪ ﻻی ﺻﺤﺒﺖ ﮔﻔﺘﻢ :
«ﮐـــﺎش ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﻦ ھﻢ ﺑﺎھﺎت ﺑﯿﺎم ﺟﺒـﮫﻪ»
ﻟﺒﺨــﻨﺪی زد و ﭘﺎﺳﺨـــﯽ داد ﮐﻪ ﻗـــﺎﻧﻊ ﺷﺪم
ﮔﻔﺖ:
« ھﯿــﭻ ﻣﯽ داﻧﯽ ﺳﯿﺎھـــﯽ ﭼﺎدر ﺗﻮ از ﺳــﺮﺧﯽ ﺧﻮن ﻣﻦ ﮐﻮﺑﻨﺪه ﺗـﺮ اﺳﺖ ....
http://dl.aviny.com/Album/defa-moghadas/arshive%20mozoei/lahze%20shahadat/kamel/10.jpg
یکی از بیمارستانهائی که در زیرزمین ساخته شده بود، واقعاً جالب بود و بسیار مجهز.
در اورژانس آن بیمارستان مشغول خدمت بودم که مجروحی را روی برانکارد آوردند و تحویل من دادند. رانش سوراخ شده بود و خون از رانش فواره میزد.
در ناحیه ران، شریان سوراخ شده بود و به همین دلیل خون فوران میزد. او مرتباً التماس میکرد که پایش را قطع نکنیم.
با دیدن پای دیگرش که مصنوعی بود، شوکه شدم.
برای مدتی به دیوار تکیه کردم و در حالت بهت خاصی فرو رفتم. مگر میشود این همه ایثار و از خود گذشتگی را باور کرد! پای دیگرش در عملیات قبلی تیر خورده و آن را قطع کرده بودند و با پای مصنوعی به جبهه باز گشته بود. التماس میکرد که پایش را قطع نکنیم.
او پایش را برای ادامه زندگی نمیخواست، بلکه اصرارش برای این بود که بتواند دوباره به جبهه برگردد.
http://www.bachehayeghalam.ir/images/janbaz01.jpg
یادمون نره
.
.
.
رفتنی یا باید برن
من فراموشتون نمیکنم شما هم فراموشم نکنید
همتونو دوس دارم
کامد
من فراموشتون نمیکنم شما هم فراموشم نکنید
همتونو دوس دارم
کامد