تشکر فراموش نشه
مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی میان مشتری و آرایشگر درباره (خدا)صورت گرفت.
آرایشگر گفت:من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد.
مشتری پرسید:چرا؟!
آرایشگر گفت:کافیست به خیابان بروی و ببینی.مگر میشود با وجود خدایی به این مهربانی این همه مریضی ، درد و رنج وجود داشته باشد؟!
مشتری چیزی نگفت و بعد از اینکه اصلاح سرش تمام شد از آرا یشگاه بیرون آمد،مردی را با مو های ژولیده وکثیف ،در خیابان دید.با سرعت به آرایشگاه برگشت وبه آرایشگر گفت : می دانی ،به نظر من آرایشگر ها وجود ندارند.
آرایشگر با تعجب پرسید : چرا این حرف را میزنی من همین الان موهای تورا مرتب کردم.
مشتری با اعتراض گفت : پس چرا کسانی مثل آن مرد در بیرون آرایشگاه وجود دارند؟
آرایشگر پاسخ داد : آرایشگر ها وجود دارند،فقط مردم به ما مراجعه نمیکنند.
ومشتری گفت:دقیقا همین است.خدا وجود دارد ولی مردم به او مراجعه نمیکنند!برای همین در دنیا این همه درد و رنج و مریضی وجود دارد.
مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی میان مشتری و آرایشگر درباره (خدا)صورت گرفت.
آرایشگر گفت:من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد.
مشتری پرسید:چرا؟!
آرایشگر گفت:کافیست به خیابان بروی و ببینی.مگر میشود با وجود خدایی به این مهربانی این همه مریضی ، درد و رنج وجود داشته باشد؟!
مشتری چیزی نگفت و بعد از اینکه اصلاح سرش تمام شد از آرا یشگاه بیرون آمد،مردی را با مو های ژولیده وکثیف ،در خیابان دید.با سرعت به آرایشگاه برگشت وبه آرایشگر گفت : می دانی ،به نظر من آرایشگر ها وجود ندارند.
آرایشگر با تعجب پرسید : چرا این حرف را میزنی من همین الان موهای تورا مرتب کردم.
مشتری با اعتراض گفت : پس چرا کسانی مثل آن مرد در بیرون آرایشگاه وجود دارند؟
آرایشگر پاسخ داد : آرایشگر ها وجود دارند،فقط مردم به ما مراجعه نمیکنند.
ومشتری گفت:دقیقا همین است.خدا وجود دارد ولی مردم به او مراجعه نمیکنند!برای همین در دنیا این همه درد و رنج و مریضی وجود دارد.
..Zende Miminam Age Khosh Shans Basham