[b]با سلام . چطوریید عشقام:mrgreen: حقیقت دیشب اتفاقی تو خونه دانشجویی افتاد که همه رفتیم تو خودمون.دلم نیومد نگم.احساس تکلیف کردم. ماجرا از اونجا شروع شد که یکی از بچه ها گفت شب یلدا همه خونه دانشجویی باشیم تا یه صفایی کنیمو بترکونیم.(البته بدونه بساط لهب لعب فکر بد نکنید:evil: یدفعه عباس(همون که سریع داغ میکنه) گفت من و رموو جایی هستیم.یه نگاه زیر چشی هم روم رفت.ولی من نگرفتم منظورشو اخه هر چی سلول خاکستری داشتیم خرج اون تخیلات کردیم رفت. گفتم کجا قراره بریم :!:. گفت میریم هیئت. اربعین نزدیکه. تا گفت انگار همه لال شدیم.تا حالا همچین حالتی تو خونه پیش نیومده بود. همه به خودمون اومدیم که چه خفی داشتیم میکردیم. جشن بگیریم :!: مگه اینقدر بی شرف شدیم هنوز چهلم عزیز فاطمه (س) تموم نشده.تموم شده باشه هم نمیگیریم. تصمیم گرفتیم از امشب تا اربعین هر شب بریم هیئت. اینو یه امتحان عاشورایی پیش خودمون در نظر گرفتیم تا بگیم از روی عادت نیومدیم هیئت .تا بگیم اگر کربلا بودیم از اوناش نبودیم که تا چراغ خاموش شد دور حسینم خالی شد.[/b] [b]شب یلدا قدم آرام بردار کمی هم احترام ما نگهدار، تو میبینی ربابم غصه دار است بنی هاشم هنوزم داغداراست صدای العطش در گوش مانده بدنها بیکفن هر گوشه مانده شب یلدا تو هم چله نشین باش سیه پوش غم سالار دین باش[/b] [b]پای یلدای دلت یواشکی زمزمه کن زیر لب یه یادی از نور دل فاطمه کن چشماتو خیره کن و سوره ی والعصر بخون یه دعا برا ظهور پسر فاطمه کن ... اللهم عجل لولیک الفرج [/b] [b]امشب یلدا در اضطراب است.از بی ابرویی میترسد. امشب یلدا ذوق طولانیه شبش دارد.که تقدیم مادر شه دین بکند. امشب یلدا رو بی ابرو نکنیم.[/b] [b] ¤السلام علیک یااباعبداله الحسین (ع) ¤[/b]