خب
هیچ آبی دو بار به یه رود نمیره
البته این ضرب المثل شاید از نظر علمی درست نباشه ولی منظورش رو اگه بخواید بهتر درک کنید اینیکی ضرب المثل میشه:
هر اومدنی یک رفتنی داره...
خب مدت زمان زیادی اومدم اینجا
وقتی که اومدم خیلی خیلی خفن بود شلوغیش
چقدر بازیکن بود! یه عکسی یکی یه سریی گرفته بود فکر میکنم 9 خط بازیکن بودن آنلاینیا
خب وقتی که اومدم اصلا نمیدونستم که چیه اینجا!
یادمه بعد از نمایشگاهشون بود که رفته بودم و گفتن که چرا انجمن نمیای؟اصلا نمیدونستم که انجمن چیه
یادمه یه پستی اومدم بزارم و پست رو توی هر 3 قسمت بازی(بحث و گفتگوی آزاد/پرس و پاسخ و گزارش مشکلات) کپی کردم و گذاشتم
مدیریت اون موقع هم که منو بیرون دیده بود پیام داد سلام اریحا خوبی؟چرا 3 تا جا نوشتی یه جا بنویس
که بازم تا یه هفته هر دفعه چیزی مینوشتم هر 3 حا مینوشتم
خب اون موقع توی بازی زیادی نامبر وان بودم و خوبم سر و صدا کردم
ولی اینجا که اومدم خیلی خیلی عجیب یه سریارو که نمیشناختم به عنوان بهترین بازیکن بازی میشناختنشون !
و یه عده دور و بری هم داشتن و یکیم بود به نام پدر انجمن که بای داده بود به انجمن و سر همین بایش خیلیا اعتصاب کرده بودن!
نمیخوام ریز حزئیات رو بگم که تمامی این مدت چی شد فقط میخوام بگم چیکار کردم و نتیجش چی شد!
قدرت فساد میاره و خب اینو تا توش نرید متوجه نمیشید
متاستفانه هم اون موقع نمیدونستم که بهترین جواب برای منتقدین موفقیته نه چیز دیگه ای
سر همین یه عده که عده آ داشتن رو شروع کردم دونه دونشون رو ضایعشون کردن!
.لی نمیدونستم که وقتی ضایع میشن دیگه روشون نمیشه که برگردن و تو پیش اون طرف و دوستاش میشی یه آدم منفور شده
ضایع کردن باید فقط با موفقیت باشه نهبا تخریب شصیت و جنگ روانی و بردن آبروی طرف و سایر روش هایی که به کار میبردم!
اتفاقی که افتاد تمام شهرت و محبوبیتم مقدار زیادیش رو از دست دادم و با اینکه بهترین بودم و هیچوقت کسی نتونست ضایعم بکنه تبدیل شده بودم به یک چهره ی منفور
حس کشور گشا های بزرگ رو پیدا کردم
با قدرت(چه فنی /چه سخنوری/چه فیزیکی و غیره) دونه دونه همرو زدم کنار ولی کسایی که مونده بودن و مردم عادی اونطوری که انتظار داشتم قبولم نکردن!
یعنی هرچی بکشید و نابود بکنید چیزی درست نمیشه نمیدونم میفهمید که چی میگم یا نه
الان تو انجمن هیچکسی دیگه نمونده رسما
تو بازی هم ازون اکیپ ها کسی نمونده(اکیپ هایی که اصلا انجمن نمیدونستن جیه و رقیب اصلیم میدونستمشون)
چون یه سری صلاح هایی دستم بود که بقیه نمیدونستن چیه و حتی خودمم قدرتشون رو نمیدونستم
مثل یه بمب شیمیایی بود که همرو کشت و یه عده خیلی کم که تو جبهه نبودن زنده موندن و خب اونا اون جو انسان هایی که میخواستم نبودن
حالام مثلا واسه امشب از نبود آدم یکی از دوستان رو داشتیم روش بنزین میریختیم زنده زنده بسوزونیمش !
هرچی هست این دو تا نجربم رو ازش استفاده بکنید:
1_از قدرت درست استفاده بکنید حذف افراد و قتل و عام حتی در حالت پیروزی چیزی بهتون نمیده!
لذت در بودن اون افراده! کسایی که یه روزی با امید نابودیشون پا گذاشتم بعد از اتمام کارم دلم واسشون تنگ شد چون با وجود اونا زیبایی معنا پیدا میکرد وگرنه تنهایی بدون وجود هیچ مخالفی و رقیبی دیگه توش برد معنایی نداره
2_فقط و فقط با موفقیت جواب منتقدینتون رو بدید
وقت برای توجیح یا توضیح دادن به هیچ عنوان نزارید
چون شما به اون کسی که بخواید توضیح بدید و هنوز سطح فکرش رشد نکرده طرف اصلا نمیفهمه حرفاتون رو (که اصولا هم همینه) یا اینم که بفهمه هیچ تفاوتی نداره
اون کسی که باید بفهمه میفهمه
نیاز به هیچ توضیحی نداره
کسی که بهترین بودن رو نمیبینه و یکی میاد و حرف میزنه که من بهترینم و اونو قبولش میکنن حرفشو )نه اینکه عملشو ببینن فقط از روی حرفش)
اون آدم عزیزم اصلا دربارش نباید بحث کرد جون سطح فکرش مشخصه
اون کسی که باید بفهمه میفهمه
شب و روزگار بر همگی خوش
بدرود
رهام پارسی