یه روز یه پسری با یه دختری دوست میشه وسال ها بعد این پسر و دختر میخوان با هم ازدواج کنن و به مادر و پدر هاشون بگن و مامان پسر قبول کرد اما بهش گفت باید بریم مسافرت کاری داریم بعد از یه ماه میایم تا ازدواج کنی اما در این 1 ماه دختر میفهمه که مریضی داره و تا 5 روز بیشتر زنده نیست و به بهترین دوست خود وصیت میکنه بعد از مرگش گوشی مبایلشو رو سینش بذارن بعد دفنش کنن
روز دفن فرا میرسه اونا هر کاری میکنن جنازه دختره بلند نمیشه و مادر دختر به مسجد میره و از بزرگ هاش میپرسه که چرا اینطوری شده و قضیه رو به اونا میگه اونا هم به این نتیجه میرسن که دختر یه و صیتی داره که انجام نشده میرن سراخ دوست آشنا اما دختر که بهترین دوستش بود رو تو خونش که خیلی گریه کرده بود بیهوش روی زمین افتاد بود بعد از به هوش اومدنش گفت ببخشید نتونستم بیام اون گفته بود گوشی موبایلشو رو سینش بذارن و بعد از این دختر دو بلند کردند و دفن کردند روز بعد دفن پسر اومد دم در خونه دختر و گفت که من دوستشم و میخوام ببینمش مادر دختر هم که دخترش بهش گفته بود که میخواد با این ازدواج کنه و عکسشو نشونش داده بود اینو شناخت و زد زیر گریه گفت چی شده مادر دختر هم بهش اینارو گفت اما پسر گفت مگه میشه من 10 دقیقه پیش باهاش حرف زدم گفت بیا دم در خونمون من تو خونممادرش گفت مگه میشه و پسر به دختر زنگ زد و باهاش حرف زد مادرش هم گفت 0901... آره این شماره دخترمه اینم صدای خودشه و بعد دختر خدا حافضی کرد
در نتیجه ایرانسل تو گور هم * میده تو اون دنیا هم بری آنتنـت پره راستی شماره های جدیدش هم اومده0901 4G هم زده خلاصه سر کار رفتید 2 ساعت میخونید فکر میکنید چی میشه
روز دفن فرا میرسه اونا هر کاری میکنن جنازه دختره بلند نمیشه و مادر دختر به مسجد میره و از بزرگ هاش میپرسه که چرا اینطوری شده و قضیه رو به اونا میگه اونا هم به این نتیجه میرسن که دختر یه و صیتی داره که انجام نشده میرن سراخ دوست آشنا اما دختر که بهترین دوستش بود رو تو خونش که خیلی گریه کرده بود بیهوش روی زمین افتاد بود بعد از به هوش اومدنش گفت ببخشید نتونستم بیام اون گفته بود گوشی موبایلشو رو سینش بذارن و بعد از این دختر دو بلند کردند و دفن کردند روز بعد دفن پسر اومد دم در خونه دختر و گفت که من دوستشم و میخوام ببینمش مادر دختر هم که دخترش بهش گفته بود که میخواد با این ازدواج کنه و عکسشو نشونش داده بود اینو شناخت و زد زیر گریه گفت چی شده مادر دختر هم بهش اینارو گفت اما پسر گفت مگه میشه من 10 دقیقه پیش باهاش حرف زدم گفت بیا دم در خونمون من تو خونممادرش گفت مگه میشه و پسر به دختر زنگ زد و باهاش حرف زد مادرش هم گفت 0901... آره این شماره دخترمه اینم صدای خودشه و بعد دختر خدا حافضی کرد
در نتیجه ایرانسل تو گور هم * میده تو اون دنیا هم بری آنتنـت پره راستی شماره های جدیدش هم اومده0901 4G هم زده خلاصه سر کار رفتید 2 ساعت میخونید فکر میکنید چی میشه نظرسنجی
- سر کار رفتم
- من از آخرش شروع کردم خخخـ
این مطلب در 1393/09/21 10:42:34 نوشته شده است و در 1393/09/21 10:45:14 ویرایش شده است .
وارد گروپ kingsera در تلگرام شوید 
https://t.me/joinchat/AAAAAENAj1Vpp018wp4jnw
https://t.me/joinchat/AAAAAENAj1Vpp018wp4jnw
