میخواستم به دنیا بیایم،در زایشگاه عمومی،پدر بزرگم به مادرم گفت:فقط بیمارستان خصوصی.
مادرم گفت چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
میخواستم به مدرسه بروم،مدرسه ی سر کوچه ی مان،مادم گفت:فقط مدرسه غیر انتفاعی!
پدرم گفت چرا:... مادرم گفت:مردم چه میگویند؟
به رشته ی انسانی علاقه داشتم،پدرم گفت:فقط ریاضی
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
با دختر روستایی میخواستم ازدواج کنم،خواهرم گفت:مگر من بمیرم،
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
میخواستم پول مراسم عروسی را سرمایه زندگیم کنم،پدر و مادرم گفتند:مگر از روی نعش ما رد شوی.
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
میخواستم به اندازه جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم.مادرم گفت:وای بر من
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
اولین مهمانی بعد عروسی مان بود،می خواستم ساده باشد و صمیمی.همسرم گفت:شکست،به همین زودی؟؟!
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
میخواستم یک ماشین مدل پایین بخرم،در حد وسعم،تا عصای دستم باشد.زنم گفت:خدا مرگم دهد
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
بچه ام میخواست بدنیا بیاید،در زایشگاه عمومی،پدرم گفت:فقط بیمارستان خصوصی.
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
میخواستم بمیرم،بر سر قبرم بحث شد،پسرم گفت:پایین قبرستان.زنم جیغ کشید
دخترم گفت چه شده؟... گفت:مردم چه میگویند؟
مُردم،برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفتو
خواهرم اشک ریخت و گفت:مردم چه میگویند؟
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند.
اما برادرم گفت:مردم چه میگویند؟
خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش * کردند.
حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کردم و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست:
مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم،لحظه ای نگران من نیستند!
به سلامتی حرفایی که بک اسپیس پاکشون میکنه …
[b]میخواستم به دنیا بیایم،در زایشگاه عمومی،پدر بزرگم به مادرم گفت:فقط بیمارستان خصوصی.
مادرم گفت چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
میخواستم به مدرسه بروم،مدرسه ی سر کوچه ی مان،مادم گفت:فقط مدرسه غیر انتفاعی!
پدرم گفت چرا:... مادرم گفت:مردم چه میگویند؟
به رشته ی انسانی علاقه داشتم،پدرم گفت:فقط ریاضی
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
با دختر روستایی میخواستم ازدواج کنم،خواهرم گفت:مگر من بمیرم،
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
میخواستم پول مراسم عروسی را سرمایه زندگیم کنم،پدر و مادرم گفتند:مگر از روی نعش ما رد شوی.
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
میخواستم به اندازه جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم.مادرم گفت:وای بر من
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
اولین مهمانی بعد عروسی مان بود،می خواستم ساده باشد و صمیمی.همسرم گفت:شکست،به همین زودی؟؟!
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
میخواستم یک ماشین مدل پایین بخرم،در حد وسعم،تا عصای دستم باشد.زنم گفت:خدا مرگم دهد
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
بچه ام میخواست بدنیا بیاید،در زایشگاه عمومی،پدرم گفت:فقط بیمارستان خصوصی.
گفتم چرا؟... گفت:مردم چه میگویند؟
میخواستم بمیرم،بر سر قبرم بحث شد،پسرم گفت:پایین قبرستان.زنم جیغ کشید
دخترم گفت چه شده؟... گفت:مردم چه میگویند؟
مُردم،برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفتو
خواهرم اشک ریخت و گفت:مردم چه میگویند؟
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند.
اما برادرم گفت:مردم چه میگویند؟
خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند.
حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کردم و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست:
مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم،لحظه ای نگران من نیستند![/b]
:!::!::!:
هممون حتما تا حالا شده هر کاری که بخوایم بکنیم اول از همه به این فکر کنیم که دوستم چی میگه..فلانی چی میگه..اونا چی دربارم فک میکنن و ..
بیگ لایک مریم
نقاب میزنم...
که حتما منو گم کنی
:cry:
واقعا..
ممنون مریم..
هممون حتما تا حالا شده هر کاری که بخوایم بکنیم اول از همه به این فکر کنیم که دوستم چی میگه..فلانی چی میگه..اونا چی دربارم فک میکنن و ..
بیگ لایک مریم:(
بعله همین طوریه
مثلا مال من شاید شدید ترین نوعش باشه که همیشه یطوری رفتار میکنم انگار مثلا یکی داره منو میبینه و زیر نظرم تو خیابون خلوت تو جنگل تو کوه هرجایی باشم انگار باید طوری رفتار کنم که تحت تاثیر همون مردم چی میگن هست
بعله همین طوریه
مثلا مال من شاید شدید ترین نوعش باشه که همیشه یطوری رفتار میکنم انگار مثلا یکی داره منو میبینه و زیر نظرم تو خیابون خلوت تو جنگل تو کوه هرجایی باشم انگار باید طوری رفتار کنم که تحت تاثیر همون مردم چی میگن هست
داداش من حرف خوبی میزنه
منم دارم روش کار میکنم
مردم هر روز یک حرفی میزند
بعدشم یادشون میره آدم باد کار خودشو بکنه
راستی یادمون نره ها
یک وقت هایی ما خودمون هم از مردمیم
حواسمون باشه
میگم یک وقت انجمن رو نزارن توی شهر های متروکه گیگینز
داداش من حرف خوبی میزنه
منم دارم روش کار میکنم
مردم هر روز یک حرفی میزند
بعدشم یادشون میره آدم باد کار خودشو بکنه
راستی یادمون نره ها
یک وقت هایی ما خودمون هم از مردمیم
حواسمون باشه
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.