در مجلسی نشسته بودن
نوبت سلامتی دادن پیر مرد شد
گفت
سلامتی دو بوسه
که همیشه یکیشون متوجه نمیشه
همه خندیدن گفت چطور ممکنه
پیر مرد گفت
اولیش بوسه ی مادره بر روی فرزندشه وقتی به دنیا میاد که متوجه نمیشه
دومی بوسه ی فرزند بر گونه ی مادرشه وقتی از دنیا میره و مادر متوجه نمیشه
خیلی ها پیکشون خشک شد
حیلی ها اشک تو چشمشون جمع شد
خیلی ها اون پیک رو بوسیدن رو خوردن
سلامتی مادر
Ƙєηѕнι
در مجلسی نشسته بودن
نوبت سلامتی دادن پیر مرد شد
گفت
سلامتی دو بوسه
که همیشه یکیشون متوجه نمیشه
همه خندیدن گفت چطور ممکنه
پیر مرد گفت
اولیش بوسه ی مادره بر روی فرزندشه وقتی به دنیا میاد که متوجه نمیشه
دومی بوسه ی فرزند بر گونه ی مادرشه وقتی از دنیا میره و مادر متوجه نمیشه
خیلی ها پیکشون خشک شد
حیلی ها اشک تو چشمشون جمع شد
خیلی ها اون پیک رو بوسیدن رو خوردن
سلامتی مادر
پسره به مادرش گفت میبرمت خانه ی سالمندان
آلزایمر داری ..... نمیتونم تحملت کنم...
مادر گفت نه تو آلزایمر داری ....
پسر گفت چرا ؟؟؟
مادر گفت : جون یادت رفته من تو رو با چه زجری بزرگ کردم .... شبا تا صبح بالا سر بالین تو بودم وقتی مریض میشدی
با غم هات غمگین و با شادیهات شاد میشدم
اشک در جشمان پسر حلقه زد و گفت : مادر منو ببخش
مادر گفت چی رو ببخشم ؟؟؟
پسر گفت اینکه میخواستم ببرمت خانه ی سالمندان
مادر گفت من که چیزی یادم نمیات
سلامتی مادرا
Ƙєηѕнι
پسره به مادرش گفت میبرمت خانه ی سالمندان
آلزایمر داری ..... نمیتونم تحملت کنم...
مادر گفت نه تو آلزایمر داری ....
پسر گفت چرا ؟؟؟
مادر گفت : جون یادت رفته من تو رو با چه زجری بزرگ کردم .... شبا تا صبح بالا سر بالین تو بودم وقتی مریض میشدی
با غم هات غمگین و با شادیهات شاد میشدم
اشک در جشمان پسر حلقه زد و گفت : مادر منو ببخش
مادر گفت چی رو ببخشم ؟؟؟
پسر گفت اینکه میخواستم ببرمت خانه ی سالمندان
مادر گفت من که چیزی یادم نمیات
سلامتی مادرا
حکایت کفشاییه که اگه جفت نباشند
هر کدومشون هر چقدر شیک باشند
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه لنگه به لنگه اند
کاش خدا وقتی آدم ها رو می آفرید
جفت هر * رو باهاش می آفرید
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند
قشنگ ترین لحظه....
لحظه ی بوسیدن پیشونی کسیه که قلبش سند خورده به نامت....
[b]حکایت ما آدم ها
حکایت کفشاییه که اگه جفت نباشند
هر کدومشون هر چقدر شیک باشند
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه لنگه به لنگه اند
کاش خدا وقتی آدم ها رو می آفرید
جفت هر کس رو باهاش می آفرید
تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها
به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند[/b]
من و خدا سوار یک دوچرخه شدیم
من اشتباه کردم و جلو نشستم و خدا عفب
فرمان دست من بود سر دوراهی ها دلهره و ترس من را میگرفت
تا اینکه جایمان را عوض کردیم
حالا آرام شدم///// هر وقت از او میپرسم کجا میرویم ؟؟
بر میگردد با لبخند به من میگوید .....
تو فط رکاب بزن
Ƙєηѕнι
من و خدا سوار یک دوچرخه شدیم
من اشتباه کردم و جلو نشستم و خدا عفب
فرمان دست من بود سر دوراهی ها دلهره و ترس من را میگرفت
تا اینکه جایمان را عوض کردیم
حالا آرام شدم///// هر وقت از او میپرسم کجا میرویم ؟؟
بر میگردد با لبخند به من میگوید .....
تو فط رکاب بزن
هر کـس با آرزوهایش بتازد مرگش او را زمین میزدند
. . . . .. . . . . ..
نا توان ترین انسان ها کسی است که نتواند دوست خوب بیابد
و از آن ناتوان تر کسی است که دوست خوب خود را از دست بدهد
امام علی ع
این مطلب در 1394/03/24 02:21:19 نوشته شده است و در 1394/03/24 02:21:34 ویرایش شده است .
Ƙєηѕнι
هر کـس با آرزوهایش بتازد مرگش او را زمین میزدند
. . . . .. . . . . ..
نا توان ترین انسان ها کسی است که نتواند دوست خوب بیابد
و از آن ناتوان تر کسی است که دوست خوب خود را از دست بدهد
امام علی ع
قشنگ ترین لحظه....
لحظه ی بوسیدن پیشونی کسیه که قلبش سند خورده به نامت....
[b]بدترین درد کدومه ؟
یکی گفت : عاشقی
یکی گفت : تنهایی
یکی گفت : دلتنگی
یکی گفت : فقر
اما هیچکس نگفت :
دردهای شب تا صبح مریضا خصوصا کودکای سرطانی ![/b]
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.