خوب بود
بازم بزار
بازم بزار
نویسنده | پیغام |
---|---|
|
1393/05/07 19:00:39
خوب بود
بازم بزار |
|
1393/05/08 08:21:52
تبلیغ جدید شرکت سایپا :
حادثه و هیجان را با ما تجربه کنید؛ شاد بروید شادروان برگردید!!! زنگ خونه رو زدم بابام از پشت آیفون گفت:تنهایی؟ گفتم:نه،خونه محاصرست.بهتره تسلیم شیم بابا! هیچی دیگه!امشب چه باد خنکی می وزه تو پارک! ) این پسرایی که با موتور و با 5 دقیقه مذاکره؛ دخترایی که منتظر بی.ام.و و لکسوس وایسادن رو سوار میکنن و میبرن . . . . . . . . . . اینا رو باید برد واسه مذاکرات هسته ای! اینا اجازه غنی سازی که هیچ اجازه ساخت بمب اتم رو هم میگیرن! ))) دختره قیافه ش شبیه داشبورد نیسان میمونه پست گذاشته نکند مرا برای زیبائی ام میخواهد .. ینی اعتماد به نفس اینو اگه قرص بیزاکودی داشت الان ادویل بود!!! آقا دیدین روی درو دیوار جاهای مهم میزنن: پارک = پنچری دیروز یه جا زده بود: پارک= انفجار ملت اعصاب ندارن ) خیلی دردناکه اینهمه زحمت میکشی هفته رو تموم میکنی دوباره یکی دیگه شروع میشه ملت واقعن هدفون دویست و پنجاه هزار تومنی میخرن؟! من یبار یدونه خریدم هشت و پونصد هنوزم معتقدم بهم انداختن عاخه پاستیل و پفک و لواشک چیه؟ سوسول بازیه! مرد اونیه که دست عشقشو بگیره ورداره ببره کله پاچه ای هی لقمه بگیره زبون گوسفندرو بعد روشم آبلیمو بریزه بزاره دهن عشقش من اول فکر می کردم یبوسَت یه جور جهت ماهواره ست من تا همین دیشب فکر میکردم ریلیشن شیپ یه نوع کشتی تفریحی و توریستیه … از بس که پاکم من ! تسبیح من کو ؟؟؟ من شیرجه زدن رو قبل از اینکه تو آب یاد بگیرم موقعی که رو سر عروس و دوماد پول میریختن یاد گرفتم! ) پسر خاله ام مدارکشو داده واسه ترجمه که بره خارج بعد اومده خونه ما میگم چایى میخورى یا شربت؟؟؟ میگه قهوه ترک اگه دارى بیار ، تلخ لدفن !!!! حالا تا هفته پیش خاکشیرو با آفتابه سر میکشیدا !!! یه جوری درباره دونه های انار میگن با نظم و ترتیب یکجا نشسته انگار دونه های ذرت ؛ شلوارک پوشیدن تو کوچه فوتبال بازی میکنن !!! چرا تبعیض قائل میشن آخه ؟؟؟ چرا ؟؟ روز اول مدرسه یکی از بچه ها ...... با مامان و بابا و داداش و اجی و پدربزرگ و مادربزرگ و عمه و خاله هاش + بقال سرکوچشون اومده بود اونوقت من روز اول مدرسه گفتم بابا من دارم میرم مدرسه از زیر پتو گفت برو به سلامت خداحافظ من همون موقع که بعد از 8 ساعت کوهنوردی رسیدیم به قله و از سرپرست پرسیدم حالا باید چیکار کنیم گفت باید برگردیم فهمیدم کوهنوردی ورزش مزخرفیه فکرش رو بکن انسان های اولیه برای این که به همدیگه فحش بدن چه نقاشی هایی که نکشیدند! میگن که..... . . . . . . . افغانی ها و پاکستانی های توی شناسنامه هاشون یه تاریخ تولد دارن یه تاریخ انفجار.... رفتم دندون پزشکی دکتره یه نگا به دندونام کرد بعدش گفت آقا میری داروخونه اونجا یه چیزای درازی داره که سرش ریشی ریشیه بهش میگن مسواک میخری روزی ه بار میزنی !!! دختر خانوما و آقا پسرای ورودی 93دانشگاه هفته اول عاشق نشید! از ما گفتن ... شاخای دانشگاه از هفته دوم،سوم میان ))) دختره همین پیش پای شما سنش دو رقمی شده بعد استاتوس گذاشته :چه عذابی کشیدم وقتی در آغوش او دیدمت!!! اونوخت من هم سن اون بودم عذاب نمی دونستم چیه که! بادکنک باد می کردم سر بادکنکو می کشیدم صدای ویژژژژژژژژژ می داد مثه اسب از ذوق شیهه می کشیدم مورد داشتیم رفته خواستگاری برادر عروس رو با خود عروس اشتباه گرفته )) ما به یکی گفتیم خدا به زمین گرم بِزَنتت، نام برده الان روی شن های سواحل آنتالیا داره آفتاب میگیره. فک کنم سوتفاهم شده با خدا!! انقدی که ماست سون کاله موفق بوده ویندوز سون ماکروسافت موفق نبوده اینایی که میخوان خودشونو از ارتفاع پرت کنن پایین و خودکشی کنن چرا با احتیاط میرن لبه ی ارتفاع؟ خو تو که قراره خودکشی کنی دیگه این لوس بازیا چیه از خودت در میاری؟!! یکی از مزیت های 206 اینه نمیتونی بفهمی طرف مایه داره یا معمولی! همانا به تجربه دریافته شده است :کسی که در رقص بلند کردنش سخت است..نشاندنش به مراتب سختراست به نام خدایی که تنهاست اما تنهایت نمیگذارد
نه به اون موقع که به زور یه دونه مدیر داشتیم نه به حالا که8تا |
|
1393/05/08 09:21:34
مر30
واقعاً خندیدیم... خدا عوضت بده/ |
|
1393/05/10 21:45:54
نام : کمال
کلاس :سوم دبستان موزو انشا : عزدواج! هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. مهریه و شیر بلال هیچ * را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود. دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیرزمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان! البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است! این بود انشای من. به نام خدایی که تنهاست اما تنهایت نمیگذارد
نه به اون موقع که به زور یه دونه مدیر داشتیم نه به حالا که8تا |
|
1393/05/10 21:52:57
ﺧﺒﺮ ﻓﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﭼﯿﻦ
卂妝十夾太乗乗¥乗醂煅排埔泄覯狿母 墄嫺媯覛 毎廿 卄廾丸毋忒娉溈毋牀姆才 媯覛毎廿 卄廾丸 毋忒娉溈毋牀姆才 媯覛毎廿 卂妝十夾太乗䅈乗 ¥ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﻣﻮﻥ ﺑﺮﺳﻪ ایشالا ﺷﺎﯾﻌﻪ ﺑﺎﺷﻪ |
|
1393/05/10 21:54:30
چرا ﻣﻦ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻡ؟
ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺷﮑﺴﺖ عشقیه ﻣﻨﻮ ﺧﻮﺭﺩﯾﻦ !! ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ آﺩﻡ ﻫﻢ ﺭﺣﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ، ﻭﺍﻗﻌﺎ که ! |
|
1393/05/10 21:54:53
ﺁﻗﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﻢ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻠﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ
“ﺻﺪﻑ ﻣﻮﺵ ﻣﻮﺷﯽ” ﯾﺎ “ﻏﺰﻝ ﺑﻮﺱ ﺑﻮﺱ ” ﯾﺎ “ﻣﻠﯿﻨﺎ ﺧﻮﺟﻤﻠﻪ” ﯾﺎ “ﺁﺯﯾﺘﺎ ﻣﻠﻮﺳﮏ” ﯾﺎ “ﻣﻬﺴﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﭘﺎﺳﺘﯿﻞ” ﻭ… ﺗﺎ ﺣﺪﯼ ﻣﯿﺘﻮﻧﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﯿﺎﻡ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﯾﮕﻪ “ﻏﻼﻡ ﺟﻮﺟﻮ” ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻫﻀﻢ ﮐﻨﻢ |
|
1393/05/10 21:55:17
یه بار کلاس اول دبستان بغل دستیم بهم گفت: مسخره
منم گفتم : اسم بابات اصغره . . . . . تا آخر سال گیر داده بود که تو اسم بابای منو از کجا میدونی؟ |
|
1393/05/10 22:24:07
شمام از صدا و قیافه خودتون توی فیلم ها حالتون بهم میخوره یا من فقط اینجوریم ؟
• ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ از من ب شما نصیحت: آدمای قد بلند رو واسه خودشون دوست داشته باشید نه به خاطر اینکه دستشون به کابینت های بالایی میرسه ! • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ ﺁﻫﻨﮓ ﺟﺪﯾﺪ ﺗﺘﻠﻮ ﺑﺮﺍ ﻋﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ . . . . . . . . . . ﻣﻨﻢ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻡ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ افسر: خانم شما با سرعت غیر مجاز رانندگی میکردید معلم : خواهش میکنم بزارید برم، من معلم هستم الان کلاسم دیر میشه افسر: معلم؟ یه عمر منتظر این روز بودم، حالا شروع کن هزار بار بنویس "من دیگه با سرعت غیر مجاز رنندگی نمیکنم." • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ دیدین تو این فیلما یکی تیر میخوره میوفته به رفیقاش میگه شما برید ؟ حرف مفته .... من اگه تیر بخورم بیوفتم ببینم رفیقام دارن میرن از پشت همشونو میبندم به رگبار • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ می دونین بدترین ضدحال چیه؟ شب خسته و کوفته بیای دراز بکشی تو رختخوابت بعد ببینی یادت رفته چراغو خاموش کنی • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ دانشجو : استاد You can go out یعنی چی ؟ استاد : میتونی بری بیرون! دانشجو : مرسی استاد ، بچه ها خداحافظ تا فردا • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﯾﮑﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﯾﮑﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﺷﺖ ﻣﯿﺮﻥ ﺗﻮﯾﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﮐﻪ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﯾﮑﯽ ﺷﻮﻥ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺑﺸﻪ ﻣﺪﯾﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﻩ ﻭﻣﯿﮕﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﺍﺻﻼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﻬﻢ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭعلم ﺷﻤﺎﺳﺖ. ﺍﺯﺧﻮﺷﮕﻠﻪ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﮐﻪ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﻩ؟ ﻣﯿﮕﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ.ﻣﺪﯾﺮﻣﯿﮕﻪ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺩﺭﺳﺖ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﯼ . ﺭﻭﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﺯﺷﺘﻪ ﻣﯿﭙﺮﺳﻪ ﺧﻮﺏ ﺍﯾﻦ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺭﻭ ﯾﮑﯽ یکی نام ببر • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ دقت کردین دیگه رو ساندیسا نمینویسن از اینجا باز شود دیگه خودشونم فهمیدن کار از فرهنگ سازی گذشته!!! • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ بَ رَ بَ بَ چیست؟ . . . . . . . . . . . . . . همون برو بابای خودمونه اینو در پاره مواقع با دهنی کج، واسه تضعیف روحیه طرف بکار میبرن ! • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ • ♥ به نظر من بزرگترین عامل طلاق ازدواجه والا به همین دکمه ی اینترمون قسم Bye Until Next Summer
+ سـآل نـو مبــآرک ! |
|
1393/05/12 11:40:19
◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊
اعتراف میکنم دیروز ماشین بابامو بردم تو شهر۴۰ هزارتومن جریمه شدم بعد ظهرش بابام ماشینو برد تو شهر ۴۰ هزار تومن جریمه شده بود مدیوننین اگه فکر کنیین من اون قبضو گذاشتم براش ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعتراف میکنم هر وقت که خودکار جدید خریدم انگیزم واس نوشتن بیشتر شده... شما هم مثل من هستین؟؟ ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعتراف میکنم اون زمونا که از این نوشابه شیشه ای ها بود یه روز خواستم یه شیشه که اضافه اومده بود رو بذارم تو در یخچال دیدم بلنده و جا نمی شه درش آوردم یه کمش رو خوردم دوباره گذاشتم و در کمال تعجب دیدم نه بازم جا نمی شه! ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعتراف میکنم چند روز پیش فهمیدم زی زی گولو نمیگفته : زی زی گوله تا به تا،می گفته: درازکوتاه تا به تا!! اصلا بغض تو چشمام حلقه زد! اصلا یه شکستی خوردم کمرم شکست! ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعتراف میکنم که: وقتی که کوچولو بودم میترسیدم تو کامپیوتر موزیک ویدیو نگاه کنم ! اخه فکر میکردم الان خواننده منو میبینه!!! خو دیوونه ام دیگه چیه خل و چل ندیدی؟؟ ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ ﺍﻣﺮﻭﺭ ﺗﻮ ﻣﺤﻠﻤﻮﻥ ﯾﻪ ﭘﻮﺭﺷﻪ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮓ ﭘﺎﺭﮎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺟﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻮﺩﮎ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺧﻂ ﺧﻄﯿﺶ ﮐﻦ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﺷﻨﻔﮑﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : خاک برمخت,ﻧﺪﯾﺪ ﺑﺪﯾﺪﺍ ﺍﯾﻦﮐﺎﺭﻭ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻮﺩﮎ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﻟﺤﺴﻮﺩ, ﻻ ﯾﺴﻮﺩ,لامرض هیچى دیگه ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ باهم ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺑﻮﺩﻥ که یهو ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﺧﺮ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﯾﻪ ﻟﮕﺪ ﺑﻬﺶ ﺯﺩ ﺻﺪﺍﺵﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻠﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪیم فرار کردیم!! ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعتراف می کنم بچه که بودم فکر می کردم این برچسب های تبلیغاتی که روی در خونه ها می چسبونن یه چیزی توی مایه مدال ژنرالهاست و هر کی بیشتر داشته باشه وضعش بهتره هی می رفتم برچسب همسایه ها رو می شمردم که یه وقت اضافه تر از ما نباشه !!! ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعتراف میکنم از وقتی که رمز دوم عابر بانک بابام روفهمیدم دیگه یه کارت شارژ نخریدم هیچ دارم پول تو جیبی هامم پس انداز میکنم ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یه مدت جوگیر شده بودم جلو بابام پامو دراز نمیکردم یه کم که با خودم فکر کردم دیدم قدیما خیلی کارا میکردن ولی با پیشرفت علم دیگه اون کارارو نمیکن ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ یکی از بزرگترین آرزوهای من در دوران تحصیل : کاش فردا بارون نیاد، آخه ما ورزش داریم... ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعتراف میکنم خیلی پیش بود خودمو به سرماخوردگی زدم که مدرسه نرم... اما من هنوز موندم اون دکتری که منو معاینه می کرد و می گفت : مریضی و چند جور قرص و دوا می نوشت تا خوب بشم مدرکشو از کجا گرفته بود! ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعتراف میکنم وقتی بچه بودم با داداشم توپ پلاستیکی رو که به زور واسم خریده بودن پاره کردیم ببینیم توش چه شکلیه !!! ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ بچه که بودم وقتی کیوی میخوردم به اون قسمت وسطش که زرده می گفتم این موزه بعد با کلی کشمکش با آبجی و داداش نصیبم می شد با ولع میخوردمش!!!! خو چیه؟؟!!بچه بودم دااا!! ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعــــتراف میکــــنم وقتـــی بچـــه بــــودم انــــقده حســـودیـــم مـــیشد بـــه اون بچـه هایی کـــه بلـــد بـــودن بـــا دوتـــا انگـــشتاشون ســــوت بزنـــن^ ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعتراف میکنم بچه بودم وقتی بارون میومد تو راه برگشت از مدرسه با چکمه هام از جاهایی رد میشدم که آب بیشتری جمع شده بود کلی هم ذوق میکردم که پاهام خیس نمیشه… عجب روزایی بود.. ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺳﻮﻡ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ : ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﯾﻪ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﭼﺎﺭ ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺩﻟﻢ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﻢ ! ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعترافات خنده دار ◊◊◊◊◊◊◊◊◊ اعتراف می کنم سوم ابتدایی که بودم وقتی قرار بود سر کلاس مشق بنویسیم دستمو خودکاری می کردم و به معلمم می گفتم خانم دستم خون اومده نمیتونم بنویسم معلمم می گفت باشه ننویس گودزیلایی بودمااا ولی خدایی معلم هیچوقت به روم نیورد برگرفته از پردیس گیم به نام خدایی که تنهاست اما تنهایت نمیگذارد
نه به اون موقع که به زور یه دونه مدیر داشتیم نه به حالا که8تا |
منوی کاربری
|
||