امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
....
.
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
....
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
ساغر
سوار ماشین
علی اقا
میشود
و از او میخواهد
او را به جهنم ببرد
اما علی ساغر
را میدزدد
...
این مطلب در 1393/05/05 03:46:07 نوشته شده است و در 1393/05/05 03:46:48 ویرایش شده است .
.
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
ساغر
سوار ماشین
علی اقا
میشود
و از او میخواهد
او را به جهنم ببرد
اما علی ساغر
را میدزدد :mrgreen:
...
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
ساعر سوار ماشین علی اقا میشود
و از او میخواهد او را به جهنم ببرد
اما علی ساغر را میدزدد
اما ساغر
با یه حرکت کارته ای
میزنه
کله علی اقا
رو از جاش
در میاره
و میره
تا این که
.....
.
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
ساعر سوار ماشین علی اقا میشود
و از او میخواهد او را به جهنم ببرد
اما علی ساغر را میدزدد
اما ساغر
با یه حرکت کارته ای
میزنه
کله علی اقا
رو از جاش
در میاره
و میره
تا این که
.....
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
ساعر سوار ماشین علی اقا میشود
و از او میخواهد او را به جهنم ببرد
اما علی ساغر را میدزدد
اما ساغر
با یه حرکت کارته ای
میزنه
کله علی اقا
رو از جاش
در میاره
و میره
تا این که
عمه علی اقا
میاد
....
.
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
ساعر سوار ماشین علی اقا میشود
و از او میخواهد او را به جهنم ببرد
اما علی ساغر را میدزدد
اما ساغر
با یه حرکت کارته ای
میزنه
کله علی اقا
رو از جاش
در میاره
و میره
تا این که
عمه علی اقا
میاد
....
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
ساعر سوار ماشین علی اقا میشود
و از او میخواهد او را به جهنم ببرد
اما علی ساغر را میدزدد
اما ساغر
با یه حرکت کارته ای
میزنه
کله علی اقا
رو از جاش
در میاره
و میره
تا این که
عمه علی اقا
میاد
و ساغر رو
بلند میکنه
...
.
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
ساعر سوار ماشین علی اقا میشود
و از او میخواهد او را به جهنم ببرد
اما علی ساغر را میدزدد
اما ساغر
با یه حرکت کارته ای
میزنه
کله علی اقا
رو از جاش
در میاره
و میره
تا این که
عمه علی اقا
میاد
و ساغر رو
بلند میکنه
...
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
ساعر سوار ماشین علی اقا میشود
و از او میخواهد او را به جهنم ببرد
اما علی ساغر را میدزدد
اما ساغر
با یه حرکت کارته ای
میزنه
کله علی اقا
رو از جاش
در میاره
و میره
تا این که
عمه علی اقا
میاد
و ساغر رو
بلند میکنه
و بر زمین می کوبد
وساغر
نیز
میمیرد
و امین و پریا
به خوبی و خوشی
در کنار هم زندگی
میکنند
پریا 1 پسر تپل مپل به دنیا میاره
و همه به خوبی خوشی زندگی کردن
TEH
.
امین
عاشق
علی اقا
شده است
اما
عاشق
فرد
دیگرهم
شده
که اسمش
کبری تپل
است
اما
بازم
عاشق
شده
که اسم
عشق
اخر او
انجیلینا جولی
میباشد
اما
مراسم عروسی
این دو
کفتر
تمام شده
و همه
رفتن
خونه هاشون
اما
در راه
تصادف کردند
و انجیلا
کتلت
شد
و ان ها
از هم
طلاق
گرفتند
امین الان
به
عشق
اولش
علی اقا
رجوع کرده
اما
علی اقا
موقع پختن
شام
برای
شهرش امین
اتش
گرف
و
مرد
امین الان داره
مخ کبری تپل رو مزینه
تا باهاش
ازدواج کنه
در این میان هم
یه دختر دم
بخت خوشکل میاد
و با
سلام
میکند و میرود
اما امین جلوی او
را
میگیرد
و با
او
دوست
میشود
دختر
بر اثر
تصادف میمیرد
امین
میفهمد
که
هر
کسی
با او
رابطه دارد
مرده
پس تصمیم میگیرد
کبری تپل را بکشد
حالا امین
در زندان
عاشق
ناتاشا
شده
او
نیز
هرکس
با هاش
رابطه داشته
مرده
پس
امین میفهمد که او
زن آینده
اوست
او نا تا شا را
در بند 325 میبرد
و از او خواستگاری
میکند
ناتاشا نیز
جواب مثبت میدهد
و از خوشحالی
سکته
میکند
و می میرد
اما روح او
عاشق
پریا میشود
او نیز روخ است
ان دو
در بهشت
باهم
خوش
بودند
که
ناگهان
ساغر
از
قعر
جهنم
با چشمانی خشمگین
به سراغ
ان دو
میرود
و از امین
خاستگاری
میکند
امین به اون میگوید
پس
علی اقا کو
ساغر میگوید
.رفته گل بچینه!
امین میگوید
یرای بار دوم میپرسم
علی اقا
کجاس
ودر این
هنگام
علی اقا
با بوگاتیش
وارد میشود
وساغر
خوشحال
از اینکه
راننده اش
همراه ماشینش
امدده
خوشحال
میشود
پس سد
انچه شد
ساعر سوار ماشین علی اقا میشود
و از او میخواهد او را به جهنم ببرد
اما علی ساغر را میدزدد
اما ساغر
با یه حرکت کارته ای
میزنه
کله علی اقا
رو از جاش
در میاره
و میره
تا این که
عمه علی اقا
میاد
و ساغر رو
بلند میکنه
و بر زمین می کوبد
وساغر
نیز
میمیرد
و امین و پریا
به خوبی و خوشی
در کنار هم زندگی
میکنند
پریا 1 پسر تپل مپل به دنیا میاره
و همه به خوبی خوشی زندگی کردن :mrgreen:
TEH
بعدا سر این موضوع یه داستان مفصل میزاریم ببینیم چی میشه
.
[quote][div][b]j55522[/b][/div][div]من مجرد موندم :D
دوباره باس با عمع ام زندگی کنم ؟:mrgreen:[code][/code][/div][/quote]
بعدا سر این موضوع یه داستان مفصل میزاریم ببینیم چی میشه :mrgreen:
انجمن عصرپادشاهان قسمتی از باشگاه بازیکنان عصرپادشاهان است. از این جهت دارای ثبت نام مجزا نمی باشد. هر بازیکنی که عضو عصرپادشاهان است، می تواند با نام کاربری و رمز مرکزی خود در انجمن نیز لاگین نماید.