کی میخاد رومان بزارم لایک کنه هر روز یه صفحه
مو ایطوریم
نویسنده | پیغام |
---|---|
|
1392/10/05 19:40:00
کی میخاد رومان بزارم لایک کنه هر روز یه صفحه
مو ایطوریم
|
|
1392/10/17 17:22:46
یکی بود یکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود هنگامی که مرد همه گفتند به بهشت رفته است.
آدم مهربانی مثل او حتما به بهشت می رفت. در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کیفیت فرا گیر نرسیده بود. استقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد. دختری که باید او را راه می داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به دوزخ فرستاد. در دوزخ هیچکس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هرکس به آنجا برسد می تواند وارد شود . مرد وارد شد و آنجا ماند. چند روز بعد ابلیس با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه ی پطرس قدیس را گرفت: این کار شما تروریسم است! پطرس که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید چه شده؟ ابلیس که از خشم قرمز شده بود گفت: آن مرد را به دوزخ فرستاده اید و آمده و کار و زندگی ما را به هم زده. از وقتی که رسیده نشسته و به حرفهای دیگران گوش می دهد، در چشم هایشان نگاه می کند، به درد و دلشان می رسد، حالا همه دارند در دوزخ با هم گفت و گو می کنند، همدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند. دوزخ جای این کارها نیست! لطفا این مرد را پس بگیرید! با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی، خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند(پائولو کوئیلو) صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم...
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم... |
|
1392/10/17 17:44:58
روزی بهلول از کوچه ای میگذشت
شخصی بالایش صدا زده گفت: ای بهلول دانا! مبلغی پول دارم، امسال چه بخرم که فایده کنم؟ بهلول گفت برو، تمباکو بخر! مردک تمباکوخرید، وقتیکه زمستان شد، تمباکو قیمت پیدا کرد. به قیمت خوبی به فروش رسید. بقیه هر قدر که ماند، هر چند که از عمر تمباکو میگذشت، چون تمباکوی کهنه قیمت زیاد تری داشت، لهذا به قیمت بسیار خوبتر فروخته میشد وسرانجام فایده بسیاری نصیب اوشد. . . یک روز باز بهلول از کوچه می گذشت که مردک بالایش صد ا زده و گفت: ای بهلول دیوانه! پارسال کار خوبی به من یاد دادی، بسیار فاید ه کردم، بگو امسال چه خریداری کنم؟ بهلول گفت برو، پیاز بخر! مردک که از گفته پارسال بهلول فایده، خوبی برداشته بود، با اعتمادی که به گفته اش داشت هرچه سرمایه داشت و هر چه فایده کرده بود. همه را حریصانه پیاز خرید و به خانه ها انبار کرده منتظر زمستان نشست تا در هنگام قلت پیاز، فایده هنگفتی بر دارد. چون نگاهداری پیاز را نمی دانست، پیاز ها همه نیش کشیده و خراب شد و هر روز صد ها من پیاز گنده را بیرون کرده به خندق میریختند و عاقبت تمام پیاز ها از کار برامده خراب گردید و مردک بیچاره نهایت خساره مند شد. مردک این مرتبه با قهر و خشونت دنبال بهلول میگشت تا او را یافته و انتقام خود را از وی بگیرد. همینکه به بهلول رسید، گفت: ای بهلول! چرا گفتی که پیاز بخرم و اینقدرها خساره مند شوم؟ بهلول در جوابش گفت: ای برادر! آن وقت که مرا بهلول دانا خطاب کردی، از روی دانایی گفتم«برو، تمباکو بخر» این مرتبه که مرا بهلول دیوانه گفتی، از روی دیوانگی گفتم ـ «برو، پیاز بخر» و این جزای عمل خود تست. مردک خجل شده راه خود را پیش گرفته رفت و خود را ملامت میکرد که براستی، گناه از او بوده.. نتیجه ی اخلا قی : مواظب حرف زدنت باش! صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم...
از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم... |
|
1392/10/20 17:15:46
خوب این داستان رو بخونید هم سرگرم شی هم حال کنید:
در قرون وسطی، کشیشان بهشت را به مردم میفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود میکردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج میبرد، دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد، تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟ کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه. مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پارهای نوشت: سند جهنم مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. سپس به میدان اصلی شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ * را داخل جهنم راه نمیدهم! مو ایطوریم
|
|
1392/10/20 17:24:19
تکراری بود بازم مثل همیشه آلمان قهرمان میشه
تبریک میگم قهرمانی با شکوه آلمانو |
|
1392/10/20 17:27:19
شما که پسر خوبی هستی چرا تو تاپیک های ما میگردی اقای فامیلی حرف های زشتتون هنوز از یادم نرفته مو ایطوریم
|
|
1392/10/20 20:34:44
اینو ترسناک میزارم:
دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه! اینطوری تعریف میکنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی 20کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نمیشد. وسط جنگل، داره شب میشه، نم بارون هم گرفت. اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم، نه از موتور ماشین سر در میارم!! راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم. دیگه بارون حسابی تند شده بود. با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم وایساد. من هم بی معطلی پریدم توش. اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم. وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!! داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم یه پیچ جلومونه! تمام تنم یخ کرده بود. نمیتونستم حتی جیغ بکشم ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره. تو لحظه های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم. تو لحظه های آخر، یه دست از بیرون پنجره، اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده. نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم. ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت، یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند. از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم. در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون. اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم. دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومد. رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین. بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم. وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو. یکیشون داد زد: علی نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم سوار شده بود. مو ایطوریم
|
|
1392/10/20 20:49:37
این چیزا به ما نمیچسبه کدوم حرف زشت؟ اگه حرف زشت زده بودم که الآن مسدود بودم! ادامه تاپیک>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> بازم مثل همیشه آلمان قهرمان میشه
تبریک میگم قهرمانی با شکوه آلمانو |
|
1392/10/20 20:53:40
خوب برادر میخای چند تا از پیام هاتو بزارم تو انجمن
مو ایطوریم
|
|
1392/10/20 20:56:05
تاپیک منحرف نکن لااقل به تاپیک خودت رحم کن بیا خصوصی ببینم چی میگی! ادامه تاپیک>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> بازم مثل همیشه آلمان قهرمان میشه
تبریک میگم قهرمانی با شکوه آلمانو |
منوی کاربری
|
||