جستجو برای 'سن'
| # | عنوان | متن | نویسنده | تاریخ | |
|---|---|---|---|---|---|
| 14926 |
 |
بهترین کاربران (فقط یک پست بزارید) |
دیدی نانوا چطور خمیر نان سنگک را پهن می کند و درون تنور می گذارد!؟ چه اتفاقی می افتد؟! خمیر به سنگ ها می چسبد! اما نان، هر چه پخته تر می شود، از سنگ ها جدا می شود ... حکایت آدم ها همین است سختی های این دنیا، |
u1447 | 1394/10/28 20:21:09 |
| 14927 |
|
بهترین کاربران (فقط یک پست بزارید) |
... میشه خودشو میکشونه اونور جاده... انتظار نداره کسی کمکش کنه و زخماش رو ببنده ... انتظار نداره کسی یه کاسه اب بزاره جلوش... ففط میخواد بره یه جایی کز کنه و با درد خودش بسازه یه جایی که حداقل کسی بش سنگ نزنه  میدونی رفیق؟؟؟دارم خودمو میرسونم اونور جاده...نمی خوام بغلم کنی ...نمی خوام حالم رو بپرسی یا زخمامو ببندی فقط..فقط اون سنگی رو که تو مشتت قایم کردی یا بنداز زمین یا همین الان بزن و بعدش برو خیلی خـــســــتــم رفــــیــــق ول ... |
dashmohammad | 1394/11/04 23:40:54 |
| 14928 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
[quote] سید محمد مهدی حسینی [quote][div]çiçek. [quote][div]سید محمد مهدی حسینی [div]ایول ... من تونستم از نظرسنجی جون سالم به در ببرم ...دوستان یه چیزی رو باید براتون آشکار کنم ... من شارو هستم  ...خب ... زودباشین دیگه ... رای بدید بهم ... من شاروم البته شایدم غول قرمز باشم  شایدم |
çiçek. | 1395/04/04 22:21:59 |
| 14929 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
[quote] çiçek. [quote][div]سید محمد مهدی حسینی [quote][div]çiçek. [quote][div]سید محمد مهدی حسینی [div]ایول ... من تونستم از نظرسنجی جون سالم به در ببرم ...دوستان یه چیزی رو باید براتون آشکار کنم ... من شارو هستم ...خب ... زودباشین دیگه ... رای بدید بهم ... من شاروم البته شایدم غول قرمز باشم شایدم |
سید محمد مهدی حسینی | 1395/04/04 22:22:24 |
| 14930 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
اتفاقا سرعت نت من زیاد شده فک کنم از سرعت نت تو دزدین دادن به مال من   |
سید محمد مهدی حسینی | 1395/04/04 22:24:24 |
| 14931 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
حسینی میشه اسپم ندی؟؟؟ :evil |
نصیرالدین | 1395/04/04 22:26:01 |
| 14932 |
|
سرور جهانی 16خخ |
...  [/div][/quote]رضا بهش بده 12تای خودمم بهش بده   [/div][/quote]نامردا شما همتون دست به یکی کردین [/div][/quote]ای بابا یعنی من دروغ میگم هرکی باور نمیکنه اسنادش موجوده تو تلگرام خود اظهاری میگن چی میگن پیام هاش موجوده فوروارد میکنم هرکی خواست  |
amirjon0007 | 1394/10/30 20:52:26 |
| 14933 |
|
سرور جهانی 16خخ |
... [/div][/quote]رضا بهش بده 12تای خودمم بهش بده [/div][/quote]نامردا شما همتون دست به یکی کردین [/div][/quote]ای بابا یعنی من دروغ میگم هرکی باور نمیکنه اسنادش موجوده تو تلگرام خود اظهاری میگن چی میگن پیام هاش موجوده فوروارد میکنم هرکی خواست [/div][/quote]دهنتوووووووو کم نمیاریا |
rezadefender | 1394/10/30 20:55:29 |
| 14934 |
|
سرور جهانی 16خخ |
... [/div][/quote]رضا بهش بده 12تای خودمم بهش بده [/div][/quote]نامردا شما همتون دست به یکی کردین [/div][/quote]ای بابا یعنی من دروغ میگم هرکی باور نمیکنه اسنادش موجوده تو تلگرام خود اظهاری میگن چی میگن پیام هاش موجوده فوروارد میکنم هرکی خواست [/div][/quote]دهنتوووووووو کم نمیاریا [/div][/quote]نه باریکلا نه ... باریکلا نه باریکلا .. نه باریکلا چقدر با ادب شدی نه باریکلا نه باریکلا نه باریکلا |
amirjon0007 | 1394/10/30 21:07:59 |
| 14935 |
|
-------+++یه بازی+++------- |
... تی اومدم بیرون یه نفر از پشت سر یه چیزی زد توی سرم چشمام سیاهی شد و هیچ جا رو ندیدم ، سپس بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم روی شکمم یه جای زخم کنده بود و دورو برم پرخون بود خیلی عجیب بود مثل فیلم های ترسناک خارجی بود من از ترس شروع کردم به دویدن دویدمو دیویدم |
lord_sepehr | 1394/11/10 15:56:37 |
| 14936 |
|
-------+++یه بازی+++------- |
... تی اومدم بیرون یه نفر از پشت سر یه چیزی زد توی سرم چشمام سیاهی شد و هیچ جا رو ندیدم ، سپس بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم روی شکمم یه جای زخم کنده بود و دورو برم پرخون بود خیلی عجیب بود مثل فیلم های ترسناک خارجی بود من از ترس شروع کردم به دویدن دویدمو دیویدم تا این که یکی از مرده ها پای منو گرفت وبه من گفت کجا با این عجله ؟ چای در خدمت باشیم  |
lord_sepehr | 1394/11/10 15:59:31 |
| 14937 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
اگه اینطوری باشه خدا ازت نگز |
ممد حسن | 1395/04/04 22:26:29 |
| 14938 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
اوهوم منم با فلیتر شکن اومدم به هیچ سایت نمیره خیلی کمه سرعتش |
çiçek. | 1395/04/04 22:26:30 |
| 14939 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
امشب اینطوری کردن همه برن مسجد شب قدر |
ممد حسن | 1395/04/04 22:27:20 |
| 14940 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
[quote] ممد حسن [quote][div]çiçek. [quote][div]ممد حسن چقدر نت ضعیف شده امشب [/quote]اوهوم منم با فلیتر شکن اومدم به هیچ سایت نمیره خیلی کمه سرعتش [/ |
سید محمد مهدی حسینی | 1395/04/04 22:27:56 |
| 14941 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
[quote] ممد حسن [quote][div]çiçek. [quote][div]ممد حسن چقدر نت ضعیف شده امشب [/quote]اوهوم منم با فلیتر شکن اومدم به هیچ سایت نمیره خیلی کمه سرعتش [/ |
çiçek. | 1395/04/04 22:28:18 |
| 14942 |
|
-------+++یه بازی+++------- |
... تی اومدم بیرون یه نفر از پشت سر یه چیزی زد توی سرم چشمام سیاهی شد و هیچ جا رو ندیدم ، سپس بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم روی شکمم یه جای زخم کنده بود و دورو برم پرخون بود خیلی عجیب بود مثل فیلم های ترسناک خارجی بود من از ترس شروع کردم به دویدن دویدمو دیویدم تا این که یکی از مرده ها پای منو گرفت وبه من گفت اینجا راه خروج نداره منم هر جوری بود خودمو از دستش نجات دادمو به طرف در دویدم ولی،،، |
negin767 | 1394/11/11 21:49:09 |
| 14943 |
|
-------+++یه بازی+++------- |
... تی اومدم بیرون یه نفر از پشت سر یه چیزی زد توی سرم چشمام سیاهی شد و هیچ جا رو ندیدم ، سپس بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم روی شکمم یه جای زخم کنده بود و دورو برم پرخون بود خیلی عجیب بود مثل فیلم های ترسناک خارجی بود من از ترس شروع کردم به دویدن دویدمو دیویدم تا این که یکی از مرده ها پای منو گرفت وبه من گفت اینجا راه خروج نداره منم هر جوری بود خودمو از دستش نجات دادمو به طرف در دویدم ولی تا به در رسیدم در قیب شد مثل یه سراب بود دوروبرمو نیگا کردم دیدم ی چیزی مثل جعبه کمی اون طرف تَر آزم هست رفتم طرفش،،، |
negin767 | 1394/11/11 21:58:17 |
| 14944 |
|
-------+++یه بازی+++------- |
... تی اومدم بیرون یه نفر از پشت سر یه چیزی زد توی سرم چشمام سیاهی شد و هیچ جا رو ندیدم ، سپس بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم روی شکمم یه جای زخم کنده بود و دورو برم پرخون بود خیلی عجیب بود مثل فیلم های ترسناک خارجی بود من از ترس شروع کردم به دویدن دویدمو دیویدم تا این که یکی از مرده ها پای منو گرفت وبه من گفت اینجا راه خروج نداره منم هر جوری بود خودمو از دستش نجات دادمو به طرف در دویدم ولی تا به در رسیدم در قیب شد مثل یه سراب بود دوروبرمو نیگا کردم دیدم ی چیزی مثل جعبه کمی اون طرف تَر آزم هست رفتم طرفش خیلی قشنگ بود جعبه برداشتمش و رفتم .... |
lord_sepehr | 1394/11/12 12:36:16 |
| 14945 |
|
-------+++یه بازی+++------- |
... تی اومدم بیرون یه نفر از پشت سر یه چیزی زد توی سرم چشمام سیاهی شد و هیچ جا رو ندیدم ، سپس بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم روی شکمم یه جای زخم کنده بود و دورو برم پرخون بود خیلی عجیب بود مثل فیلم های ترسناک خارجی بود من از ترس شروع کردم به دویدن دویدمو دیویدم تا این که یکی از مرده ها پای منو گرفت وبه من گفت اینجا راه خروج نداره منم هر جوری بود خودمو از دستش نجات دادمو به طرف در دویدم ولی تا به در رسیدم در قیب شد مثل یه سراب بود دوروبرمو نیگا کردم دیدم ی چیزی مثل جعبه کمی اون طرف تَر آزم هست رفتم طرفش خیلی قشنگ بود جعبه برداشتمش و رفتم توی خیال و بی هوش شدم وقتی که به هوش اومدم |
غول قرمز | 1394/11/12 16:21:16 |
| 14946 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
[quote] çiçek. [quote][div]ممد حسن [quote][div]çiçek. [quote][div]ممد حسن چقدر نت ضعیف شده امشب [/quote]اوهوم منم با فلیتر شکن اومدم به هیچ سایت نمیره خیلی کمه سرعتش [/ |
سید محمد مهدی حسینی | 1395/04/04 22:28:35 |
| 14947 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
[quote] çiçek. [quote][div]ممد حسن [quote][div]çiçek. [quote][div]ممد حسن چقدر نت ضعیف شده امشب [/quote]اوهوم منم با فلیتر شکن اومدم به هیچ سایت نمیره خیلی کمه سرعتش [/ |
ممد حسن | 1395/04/04 22:29:08 |
| 14948 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
[quote] ممد حسن [quote][div]سید محمد مهدی حسینی عع ، جدا ؟ [/quote]اما اینجا سرعت مثل همیشه هست ... پر سرعت بله دیگه پولدار باشی همینه دیگه همیشه اینترنت هست دیگه :icon_4 |
سید محمد مهدی حسینی | 1395/04/04 22:41:00 |
| 14949 |
|
مرحله اول تمام شد.اعلام نتایج |
... ، جدا ؟[/b] اما اینجا سرعت مثل همیشه هست ... پر سرعت [/div][/quote]بازم اسکی رف [/div][/quote]خو چیه ... باید چیزای خوب رو از بقیه یاد گرفت  [/div][/quote]احسنت  |
غول قرمز | 1395/04/04 22:41:58 |
| 14950 |
|
-------+++یه بازی+++------- |
... تی اومدم بیرون یه نفر از پشت سر یه چیزی زد توی سرم چشمام سیاهی شد و هیچ جا رو ندیدم ، سپس بیهوش شدم وقتی به هوش اومدم روی شکمم یه جای زخم کنده بود و دورو برم پرخون بود خیلی عجیب بود مثل فیلم های ترسناک خارجی بود من از ترس شروع کردم به دویدن دویدمو دیویدم تا این که یکی از مرده ها پای منو گرفت وبه من گفت اینجا راه خروج نداره منم هر جوری بود خودمو از دستش نجات دادمو به طرف در دویدم ولی تا به در رسیدم در قیب شد مثل یه سراب بود دوروبرمو نیگا کردم دیدم ی چیزی مثل جعبه کمی اون طرف تَر آزم هست رفتم طرفش خیلی قشنگ بود جعبه برداشتمش و رفتم توی خیال و بی هوش شدم وقتی که به هوش اومدم دیدم تو ب ... |
lord_sepehr | 1394/11/12 16:22:37 |