جستجو برای 'سن'
# عنوان متن نویسنده تاریخ
11051 دل نوشته
...
آن روز آشیان کبوترهاست
روزی که دست خواهش ، کوتاه
روزی که التماس گناه است
و فطرت خدا
در زیر پای رهگذران پیاده رو
بر روی روزنامه نخوابد
و خواب نان تازه نبیند
روزی که روی درها
با خط ساده ای بنویسند :
" تنها ورود گردن کج ، ممنوع ! "
و زانوان خسته ی مغرور
جز پیش پای عشق
با خاک آشنا نشود
و قصه های واقعی امروز
خواب و خیال باشند
و مثل قصه های قدیمی
پایان خوب داشته باشند

روز وفور لبخند
لبخند بی دریغ
لبخند بی مضایقه ی چشم ها
آن روز
بی چشمداشت بودن ِ لبخند
قانون مهربانی است
روزی که شاعران
ناچار نیستند
در حجره های تنگ قوافی
لبخند خویش را بفروشند
روزی که روی قیمت احساس
مثل لباس
صحبت نمی کنند
پروانه های خشک شده ، آن روز
از لای برگ های کتاب شعر
پرواز می کنند
و خواب در دهان مسلسلها
خمیازه می کشد
و کفشهای کهنه ی سربازی
در کنج موزه های قدیمی
با تار عنکبوت گره می خورند
در دست کودکان
از باد پر شوند
روزی که سبز ، زرد نباشد
گلها اجازه داشته باشند
هر جا که دوست داشته باشند
بشکفند
دلها اجازه داشته باشند
هر جا نیاز داشته باشند
بشکنند
آیینه حق نداشته باشد
با چشم ها دروغ بگوید
دیوار حق نداشته باشد
بی پنجره بروید
آن روز
دیوار باغ و مدرسه کوتاه است
تنها
پرچینی از خیال
در دور ...
‏1393/09/15 20:03:29
11052 دل نوشته
[b]یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم
امروز هم گذشت
با مرور خاطرات دیروز
با غم نبودنت..و سکوتی سنگین
و من شتابان در پی زمان بی هدف
فقط میروم ..فقط میدوم
یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما
گرمی مهر تو را میخواهند
غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند
میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی
صد
‏1393/09/15 20:05:52
11053 از نفر بعدیت ی سوال بپرس !!!
lord_پروازه
هاااااااااااا نیدونم
تا حالا زنگ خونه کسی رو زدی فرار کنی البته تو این سنی ک هستی

زیــــــــــــــــــــــــــاد
اسپم؟
‏1393/10/09 18:02:57
11054 http://w1.kingsera.com/ ادرس نبرد جهانی
آره دارن مینویسن اگه بری ب همین آدرس رمز و نام کاربری میخواد ک مال مدیرا و برنامه نویسان هست.
‏1393/09/17 23:51:54
11055 جک نویسی!
اگه کسی تو رو "خر" فرض کرد ،

تصویر ذهنی ش رو خراب نکن :

جفت پا محکم برو توی صورتش!!!!



دوستان جمله سنگینی بود ، نچ نچ عنایت فرماییدO_O
‏1393/09/19 14:22:06
11056 جک نویسی!
به دختره میگم "زر گر " رو با کدوم "ز" مینویسن؟
میگه با "ز" یه نقطه!!!

من.................
ز ��
ض��
ظ ��
ذ ��
نخند، دختره دیگه!!!! اصن واسه همینه که دوس داشتنیه
‏1393/09/19 14:31:05
11057 جک نویسی!
یه سری هم هستن وقتی میخندن میرن رو سایلنت ، دهنشون قد دهن تمساح باز میشه و فقط ازش هوا میاد بیرون …

ناموسن آدم یاد سشوار بی صدا میافته
‏1393/09/19 14:36:09
11058 جک نویسی!
دیدین بعضیا اسم خودشون و ( به قول خودشون ) مخاطب خاصشون رو حرف اولش رو می نویسن مثلن می نویسن A&B حالا باید برای بعضیا اینجوری نوشت A&B+C+D...+Z
‏1393/09/22 16:31:31
11059 جک نویسی!
سر کوچمون یه ساندویچی باز شده که زده:

اسنک, اسنک, کتلت!!
.
.
.
انصافا دست و بالم خالیه وگرنه بغلش یه مغازه میزدم و می نوشتم:
کتلت کتلت به گوشم!!!
‏1393/09/30 13:17:37
11060 دل نوشته
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ گریه خیزد روز وداع یاران

هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران

با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت
‏1393/09/15 20:11:07
11061 دل نوشته
... در صحبت گل خاری هست

نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس

که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست



باد خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد

آب هر طیب که در کلبه عطاری هست

من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود

سر و جان را نتوان گفت که مقداری هست



من از این دلق مرقع به درآیم روزی

تا همه خلق بدانند که زناری هست

همه را هست همین داغ محبت که مراست

که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست



عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند

داستانیست که بر هر سر بازاری هست[/b]
‏1393/09/19 01:15:56
11062 دل نوشته
... دختر بودی[/b]
در آگهی تبلیغاتی بوردای خاله‌ام
که به چهارده‌ساله‌گی دزدانه ورقش می‌زدم
در زیرزمین نم‌ناک خانه‌ی مادربزرگ.

چه‌قدر شبیه خواب‌های من بودی
در پشت‌بام تابستان‌هایی
که به هفت‌سنگ و گرگم به هوا می‌گذشتند...

گفتم: «ـ سلام!»
و می‌دانستم
سرنوشت من دگرگون شده است!
‏1393/09/21 15:40:28
11063 دل نوشته
[color=#0000ff]به حق حرمت شیرین دلبند

کز این بهتر ندانم خورد سوگند

که با من سر بدین حاجت در آری

چو حاجتمندم این حاجت برآری

جوابش داد مرد آهنین چنگ

که بردارم ز راه خسرو این سنگ

به شرط آنکه خدمت کرده باشم

چنین شرطی به جای آورده باشم

دل خسرو رضای من بجوید

به ترک شکر شیرین بگوید

چنان در خشم شد خسرو ز فرهاد

که حلقش خواست آزردن به پولاد

دگر ره گفت ازین شر
‏1393/10/06 14:49:11
11064 جک نویسی!
یارو13سال از ازدواجش میگذشته و بچه نداشت..ازش می پرسن چرا بچه دار نمیشین؟!
میگه:چون دکترا گفتن کسانی که نسبت فامیلیه نزدیک دارن..بچه هاشون ناقص الخلقه میشن!!
میپرسن:مگه نسبت فامیلیه تو و زنت چیه؟
میگه زن و شوهر!!
‏1393/10/01 22:47:23
11065 جک نویسی!
نامه سر گشاده به شهرداری
از شهردار محترم عاجزانه تقاضامندیم:
پشت در مستراح های عمومی یه دکمه لایک هم بذارن تا حداقل کامنت هایی رو که ملت مینویسن لایک کنیم بعضیاشون خیلی باحالن
باتشکر
‏1393/10/02 09:39:51
11066 جک نویسی!
میدونید باحال ترین تفاوت دختر پسرا چیه؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دخترا پسرایی رو میخوان که آینده خوبی داشته باشن..
پسرا دخترایی رو میخوان که گذشته خوبی داشته باشن..!!
جمله سنگین بود یه صلوات عنایت بفرمایید..
‏1393/10/16 00:00:39
11067 جک نویسی!
دختر عموم ۵ سالشه هزارتا فرند تو فیسبوق و لاین و… داره !
اونوقت من همسن این بودم شبا تلویزیون رو از برق میکشیدم
سمندون از توش نیاد بخوره منو
‏1393/10/18 12:54:50
11068 دل نوشته
[b] ریشه دار باش
ریـــشه ی تو، فـــــهم توست
یک سنگ به اندازه ای بالا می رود که نیرویی پشت آن باشد.
با تمام شدنِ نیرو، سقوط و افتادن سنگ طبیعی است.
ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن!! که چطور از زیر خاک ها و سنگ ها
سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و س
‏1393/10/07 21:04:58
11069 دل نوشته
... ع‌ام کند

ولی زن‌ها قسمتم کردند!

آری محبوب من:

شگفت است که زنی در این شب ملاقات شود

و راضی شود که با من همراه شود...

و مرا با باران‌های مهربانی بشوید

عجیب است که در این زمان شعرا بنویسند

عجیب است این‌که قصیده هنوز هست

و از میان آتش‌ها و دودها می‌گذرد

و از میان پرده‌ها و محفظه‌ها و شکاف‌ها بالا می‌رود

مانند اسب تازی

عجیب است این که نوشتن هنوز هست

با این که سگ‌ها بو می‌کشند

و با این که ظاهر گفتگوهای جدید

می‌تواند شروع هر چیز خوبی باشد...[/color]
‏1393/10/12 18:57:42
11070 دل نوشته
... نی‌ست... تو آنقدر ساده و راحت آمدی که من شیفته صداقت و سادگی‌ات شدم، نمی‌خواهم به این زودی ها از دستت بدهم، مرا تنها نگذار! کاش می شد قایق خسته جسمم در ساحل وجودت آرام گیرد.. و من می توانستم کوله بار سنگین دردهایم را در بیراهه‌های بیقراری، آنجا که دست هیچ آدمی زادی به آن نرسد رها کنم.. و مجبور نبودیم در میانه راه، دیوار سرد جدایی را پیش رو ببینیم. کاش تا آخر راه دل به جاده می سپردیم مثل سایه، مثل رویا... آیا طاقت می‌آورم این همه خاطره ر ...
‏1393/10/12 23:25:43
11071 دل نوشته
[b]ماجرا


مانند شیشه ای که خریدار سنگ بود

این دل شکستن تو برایم قشنگ بود


رؤیای باشکوه رسیدن به ساحلت

آغاز خودکشی هزاران نهنگ بود


ماه شب چهاردهی که تصاحبت

چون حسرتی به سینه ی صدها پلنگ بود



خوشبخت آن دلی که ب
‏1393/10/13 14:11:10
11072 دل نوشته
[b]می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست
آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست
می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد
آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست
می روم اما نگویــــــــی بی وفــــ
‏1393/10/13 14:13:44
11073 جک نویسی!
صبح ها برای رفتن به محل کار تنبلی نکنید .

به این حقیقت بیندیشید که در خواب نمی شود

کار کرد اما در محل کار می شود خوابید .

خطبه از این سنگین تر …!!!؟؟؟

یه صلوات عنایت کنید :دییییییی
‏1393/10/20 18:10:42
11074 جک نویسی!
همین که هواپیماهای ما جای مشخصی سقوط می کنه
و مثل سایر کشورها از جمله مالزی گم نمیشه
خود سند دیگری بر توانمندی و قدرت متخصصین داخلی کشور ماست.
‏1393/10/22 20:46:51
11075 جک نویسی!
اینایی که تو شروع صحبتاشون میگن فضولی نباشه ها…

اینا آدمای ترسناکین چون به کمتر از شماره شناسنامه مامان باباتون راضی نمیشن
‏1393/11/03 15:40:35
منوی کاربری

پیغام

بستن