moein0

اینا چیه شماها میگین ؟؟؟؟
این اسمای عجیب غریب چیه؟؟؟

فک کنم خیلی رده سنی داستان رفته بالا
این اسم ها رو که من تک تکش رو تو همون داستان توضیح دادم ... هرکدوم هم از شخصیت ها و موجودات نسخه داستانی تو افسانه های دیگه رو دارن یه سرچ کنی کلی مطلب راجع بهشون گیرت م

... v]گــومـر-24[/div][div]کاش همون بچه 7 شاله که چیزی فهمش نمیشد و خبری از دنیا نداشت بودم :ro ...

[quote][div]بابا ول کنید ...

... بوده ولی یک روز دختری زیبا میره پیشش و خودش رو آتنا خواهر بزرگترش و دختر زئوس معرفی میکنه و ضمن دادن پگاسوس ( اسب بالدارش ) ازش میخواد به المپ بیاد
معین هم که دست خود رو از دست داده بود ممد حسن قرار شد بمونه پیشش و ازش مراقبت کنه و بقیه قهرمانامون راهی المپ شدن ... اما المپ خیلی زیباتر و مجلل تر از اونی بود که فکر میکردن ... به محض رسیدن آتنا ازشون استقبال میکنه و راهنماییشون میکنه به تالاتر اصلی و همچنین اشاره میکنه زئوس از زنده بودن پسرش خبر نداره و همسزش هرا این موضوع رو مخفی کرده
اما وقتی قهرمانامون توی تالار اصلی منتظرن شخصی قوی هیکل با یه ریش بلند و یه تاج طلایی وارد اتاق میشه هنوز چند قدم برنداشته که خبر میارن از خزانه دزدی شده ... اون فرد هم که حسابی عصبانی شده دستور با ...

... [/div][/quote]
خو میخوای بشماری درست بشمار .. 4 خط دیالوگ داشتی
مسئله اینه وقتی دوتا بزرگتر مثل هادی و علیرضا هست حرف زدن زیادت تو اون موقعیت ها صحیح نبود [/div][/quote]
احسنت

شاهینه دیه...

... بوده ولی یک روز دختری زیبا میره پیشش و خودش رو آتنا خواهر بزرگترش و دختر زئوس معرفی میکنه و ضمن دادن پگاسوس ( اسب بالدارش ) ازش میخواد به المپ بیاد
معین هم که دست خود رو از دست داده بود ممد حسن قرار شد بمونه پیشش و ازش مراقبت کنه و بقیه قهرمانامون راهی المپ شدن ... اما المپ خیلی زیباتر و مجلل تر از اونی بود که فکر میکردن ... به محض رسیدن آتنا ازشون استقبال میکنه و راهنماییشون میکنه به تالاتر اصلی و همچنین اشاره میکنه زئوس از زنده بودن پسرش خبر نداره و همسزش هرا این موضوع رو مخفی کرده
اما وقتی قهرمانامون توی تالار اصلی منتظرن شخصی قوی هیکل با یه ریش بلند و یه تاج طلایی وارد اتاق میشه هنوز چند قدم برنداشته که خبر میارن از خزانه دزدی شده ... اون فرد هم که حسابی عصبانی شده دستور بازداشت قهرما ...

... بوده ولی یک روز دختری زیبا میره پیشش و خودش رو آتنا خواهر بزرگترش و دختر زئوس معرفی میکنه و ضمن دادن پگاسوس ( اسب بالدارش ) ازش میخواد به المپ بیاد
معین هم که دست خود رو از دست داده بود ممد حسن قرار شد بمونه پیشش و ازش مراقبت کنه و بقیه قهرمانامون راهی المپ شدن ... اما المپ خیلی زیباتر و مجلل تر از اونی بود که فکر میکردن ... به محض رسیدن آتنا ازشون استقبال میکنه و راهنماییشون میکنه به تالاتر اصلی و همچنین اشاره میکنه زئوس از زنده بودن پسرش خبر نداره و همسزش هرا این موضوع رو مخفی کرده
اما وقتی قهرمانامون توی تالار اصلی منتظرن شخصی قوی هیکل با یه ریش بلند و یه تاج طلایی وارد اتاق میشه هنوز چند قدم برنداشته که خبر میارن از خزانه دزدی شده ... اون فرد هم که حسابی عصبانی شده دستور بازداشت قهرمانمون رو میده

[b]و اما ادامه د ...

moein0

دو دقیقه مولتیشو آورد دو تا پست گذاشت رای داد درفت

مسابقه تموم شد.
بین معین و سید نظرسنجی میشه

[quote][div][quote][div]گــومـر-24

... [/b][/div][/quote]
نه.اشتباهی نوشتم
بین تو و سید

اشکال نداره نمیخوام الان بگن که من اینجوری اومدم بالا
بین من و سید نظرسنجی بزار این تایپیکم حذف کن

... v]گــومـر-24[/div][div]کاش همون بچه 7 شاله که چیزی فهمش نمیشد و خبری از دنیا نداشت بودم :ro ...

اها راستی یک پیام به موسس تاپیک :
الان اگه نگا کنی ری من از معین بیش تره ... من خودمم مولتی نیاوردم ... دیگه لازم نیست دوباره بین من و اون نظرسنجی بذاری ...